در تاریخ اندیشه بشر،مباحث هستی شناسانه از مهمترین مسائل عقلی بوده که مورد توجه بسیاری از بزرگان قرارگرفته است در این میان بحث عالم مثال از بدیع ترین مباحث مورد توجه اندیشمندان به ویژه متفکران مسلمان بوده است . دربین آنها علامه طباطبایی (ره)و شاگردانش از طلایه داران این امراند.علامه طباطبایی برهان خود را برای اثبات عالم مثال براساس صورت های حسی وخیالی که در نفس پدید می آیند، شکل می دهد.و ویژگی هایی مانند حیات، علم وقدرت و آثاری مانند شکل وبعد و وضع را برآن مترتب می داند اما آثاری مانند قوه واستعداد و حرکت را از آنها سلب می کند.از ویژگی های دیگر عالم مثال این است که معلول عالم عقل و علت عالم ماده است یعنی بر اساس نظام علی و معلولی ترتیب یافته است وبرهمین اساس هم هماهنگی بین آنها وجود دارد. شهید مطهری با اشاره به دیدگاه حکمای اشراق وعرفا، برای عالم مثال ویژگی هایی جسمانی (نه صرفا مادی) قائل بوده وآثاری مانندحرکت ، قوه، زمان ومکان را از آن سلب می کند. علامه حسن زاده آملی عالم مثال وبرزخ را یکی دانسته و رابطه تنگاتنگ و هماهنگ بین عوامل سه گانه را مطرح می سازد.علامه جوادی آملی معتقد است که عالم مثال مهمترین توضیح برای مشکل مباشرت مستقیم فاعلیت عقل نسبت به عالم طبیعت است واثبات عالم مثال را یکی از معارف عرفان می داند.علامه مصباح یزدی لزوما رابطه بین موجود های ضعیف وقوی را از نوع تشکیک خاصی نمی دانند بلکه ممکن است تشکیک از نوع عام باشد. ایشان نیز بین عوالم سه گانه رابطه ی علی ومعلولی قائل اند واز نظر ایشان عالم مثال ابتدا براساس نظریه عرفا مطرح شده است.
نوشته
بحث حرکت جوهری که از مباحث بنیادین در حکمت صدرائی است در میان معاصران نیز مباحث جدی را به خود اختصاص داده است، از میان حکمای معاصر علامه طباطبائی و حسن زاده آملی در این باره با جدیت بیشتری اندیشیده اند، هر دو در عین این که تحت تاثیر شدید ملاصدرا هستند ولی تلاش کرده اند تا در تفسیر حرکت جوهری و محدوده آن و همچنین دستاوردها ونتایج ان به تاملات بیشتری بپردازند، حسن زاده آملی با رویکردی عرفانی و در رساله ای مستقل با این امر مواجه گشته وهم دلایل زیادی بر اثبات حرکت جوهری ارائه نموده ودستآوردها و نتایج آن مورد توجه قرار داده است، اما علامه طباطبئی هرچند رساله در باب قوه وفعل دارد، اما دلایل وی مختلف نبوده و تلاش نموده تا با نوآوریهای بیشتر به لوازم حرکت از منظر فلسفی توجه نشان دهد. در علامه کمتر به دستآوردهای فلسفی و عرفانی حرکت جوهری توجه نشان داده شده و بیشتر به تحلیل خود حرکت و حرکت جوهری پرداخته شده است.
نوشته
Footer