عنوان : ظلم یا شر، در پاسخ یک نامه

توضیحات :

ظلم یا شر، در پاسخ یک نامه
بسمه تعالی
خدمت شریف دانشمند محترم جناب آقای احد کاظم زاده
السلام علیکم
نامۀ گرامی زیارت شد. امیدوارم در این تلاش علمی موفق باشید.
مرقوم داشته بودید:«در دنیایی که ما زندگی می کنیم ظلم همه جا را فرا گرفته، انسان و حیوان هر قدری که از دستش می آید، مظلوم را می کوبد و یا بدون ظالم بعضی ها مظلومند، مانند مریضی بچه و مانند آن، حیوانی را می بینیم بدون هیچ گونه گناهی، شکار حیوان قوی تر از خود شده و در دست آن به بدترین شکل جان می دهد.»
مقدمتاً و پیش از ورود در بحث، باید توجه داشت که نظام آفرینش براساس علیت و معلولیت گذاشته شده و جهان ماده با اصول تکوینی استثنا پذیر اداره می شود، نه با عواطف و احساسات؛ مثلاً خاصیت آتش، سوزاندن است؛ دامن پیغمبری باشد یا لباس ستمگری. حیوانات درنده و مرغ های شکاری گوشت خوارند، که اگر نخورند می میرند و این حق را با تجهیزات بدنی، آفرینش به آن ها داده و مسئولیتی در این باب ندارند؛ چنان که انسان نیز با گوشت حیوان تغذیه می کند و وجداناً مسئولیتی حس نمی کند.
بنابر آنچه گذشت، ظلم (به منع تجاوز به حق غیر و یا تبعیض در اجرای مقررات) در خارج از جامعۀ انسانی وجود ندارد و ناملایماتی [را] که در حوادث مشاهده می شود، نباید «ظلم» نامید، بلکه «شر» هستند،  که نسبت به علت پیدایش خود خیر می باشند و نسبت به مورد عمل شر و علت نظر به اقتضای وجودی خود، حق عملکرد دارد. بیماری بچۀ شش ماهه ظلم نیست، بلکه شر و محرومیتی است که در اثر پیدایش اسباب مرض ، به وجود آمده است.
ناملایم و ناگواری [ای] که گربه در چنگال سگ می بیند شر است، نه ظلم، و در عین حال خود گربه همان رویه را در مورد موش اجرا می کند و روا می بیند.
آری، نوع انسان که فعالیت حیاتی خود را در شعاع خواسته های نفسانی و بر اساس عواطف و احساسات و از مجرای اختیار انجام می دهد، در اثر این که در زندگی نیازمندی های بی شمار و متنوع دارد و به تنهایی نمی تواند زندگی نماید، ناگریز زندگی اجتماعی را اختیار نموده و طبعاً برای استقامت اجتماع خود، یک سلسله مقررات لازم الرعایه را پذیرفته که به موجب آن ها منافع هر یک از اجزای اجتماع طبق وزن اجتماعی که دارد، حفظ شده و حقوق لازم الرعایه ای برای او تثبیت گردیده که آن ها طبق مقررات لازم و تعدی بر آن ها و ابطال آن ها ممنوع می باشد. همین تعدی و تجاوز بر حقوق وضعی و قراردادی است که ظلم نامیده شده و جرم و جنایت شمره می شود و محصل آن این است که کسی بدون این که حقی داشته باشد، به حق ثابت کسی دیگر تجاوز نموده، ابطالش کند.
از این بیان روشن می شود که ظلم در خارج از محیط اجتماعی انسان، مصداق ندارد و در هر حال، ظالم باید حق تجاوز نداشته باشد. بنابراین، تأثیرات ناگوار علت های تکوینی که آفرینش با آن ها مجهزشان کرده و حق داده، «شر» است نه «ظلم». و هم چنین انسانی که برای دفاع از حقی مهم تر، حق غیر مهم را ابطال کند، شر است نه ظلم. و همچنین قصاص معادل ظلم که در ظالم گرفته شود، برای ظالم شر است نه ظلم. (...فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما عتدی علیکم) (بقره، آیۀ 194). و همچنین است نوع مصیبت ها و ناگواریها که به خدای متعال نسبت داده می شود، چنان که اشاره خواهد شد.
مرقوم داشته بودید:«آقایی می گفت: تکامل پیدا می کند (یعنی گوشت حیوان ضعیف جزء حیوان قوی شده کامل تر می شود) (گوشت گربه، جزء گوشت سگ شده چه تکاملی است؟) نظری است فلسفی و صحیح از فروع نظریۀ حرکت جوهری می باشد، ولی چون فنی است و دامنه دار، ایراد آن در یک نامه و دو نامه امکان پذیر نیست.
مرقوم داشته بودید: «می گویند مالک همه چیز خداست و همه ملک اوست، خودش می داند! من هم می دانم خودش می داند، اما مسئله این است ]که[ قرآن مجید صراحت دارد بر این که خدا اصلاٌ ظلم نمی کند.»
بیان صحیح مطلب این است که در جهان آفرینش هر چه هست و هر کمالی که فرض شود، ملک طلق خدای آفریدگار است از جزئی تا کلی، عطیه و بخشش اوست بدون اینکه موجودی از راه استحقاق، حقی به عهدۀ خدا داشته باشد که او را ناگزیر به عطیه و بخشش نماید و نه علتی می توان فرض کرد که در خدای متعال تأثیر کرده، او را ناچار به فعل یا ترک کند و هر حقی فرض شود جاعل و مالک حقیقی آن خداست. در این صورت، هر مصیبت و ناگواری که از ناحیۀ خدای متعال به مخلوقی از مخلوقات برسد، خداوند حق آن را دارد و آن مخلوق در آن باره حقی علیه خدای متعال ندارد (و یفعل الله ما یشاء)، پس ظلم نخواهد بود، نه این که ظلم است و از خدا مذموم نیست.
منتهی این که نعمت و عطیۀ خداوندی رحمتی است که نازل می کند و نقمت و مصیبت نفرستادن رحمت که امر عدمی باشد، چنان که می فرماید: ( ما یفتح الله للناس من رحمه فلا ممسک و ما یمسک فلا مرسل له من بعده...). (فاطر :آیۀ 2).
آری، در صورتی که به کسی حقی اعطا فرماید، ابطال آن حق بدون مجوز ظلم است و خداوند از آن منزه می باشد؛ چنانکه مثلاً به انسان به عنوان هدف وجود صلاحیت و سعادت و وعدۀ بهشت بدهد، بعد از آن بی جهت گرفتار عذاب ابدی کند، ظلم است و خداوند منزه از آن است، بلکه این انسان است که نافرمانی کرده، خود را گرفتار عذاب ابدی می کند. چنان که می فرماید: (إن الله لا یظلم الناس شیئا و لکن الناس أنفسهم یظلمون) (یونس : آیه 44) و می فرماید: (فالیوم لا تظلم نفس شیئا و لا تجزون إلا ما کنتم تعلمون) (یس: آیه 54).
مرقوم داشته بودید:«و باز می گویند: خود مظلوم تقصیر کار است! بچۀ شش ماهه چه تقصیر می تواند داشته باشد؟ و اگر  والدش مقصر است، پس چرا جریمه اش را این بدهد و اگر در قیمت عوض داده خواهد شد، آیا به آن کبوتر که شکار شده عوض هم هست؟»
نسبت دادن تقصیر بچۀ شش ماهه به پدرش، دلیلی قابل توجه ندارد، اگر چه به نص قرآن کریم در آیۀ (و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریه ضعافاً  خافوا علیهم...)(نساء: آیۀ 9). گاهی ظلم انسان به اولاد خودش منعکس شده، در ایشان ظهور می کند، ولی در این صورت گرفتاری بچه همان ظلم پدرش است، نه جریمۀ ظلم پدر.
و اما عوض حیوانات گرفتار در روز جزاء طبق نص قرآن کریم برای حیوانات نیز حشر است: ( و ما من دآبه فی الارض و لا طائر یطیر بجناحیه إلا أمم أامثالکم ما فرطنا فس الکتاب من شی ء ثم إلی ربهم یحشرون) (انعام: آیۀ 38)،  ولی جریان تفضیلی حشر آن ها بیان نشده و در بعضی از اخبار هست که: «خداوند روز قیامت از حیوان شاخ دار قصاص حیوان بی شاخ را می گیرد.» و از روز هم رفتۀ کتاب و سنت در می آید که در جهان آفرینش و نظامی که در آن جاری است، واقعه ای بی مصلحت نیست، بدانیم یا ندانیم.
مرقوم داشته بودید:«خلاصه عرض بنده و ناراحتی ام از این است : 1.در دنیا ظلم هست و اکثراً قصاص هم نمی شود؛ 2.مبادا این کار در آخرت نیز باشد و برای آن ها (حیوانات) که مظلوم می شوند در روز جزاء پاداشی نباشد، چرا ظلم می شود، در حالی که ظلم از اول کار غلطی است؟» اما این که فرموده اید اکثراً در ظلم قصاص نمی شود، اکثر آنچه ظلم نامیده اید، «شر» است نه «ظلم» و قصاص در ظلم است، نه در مطلق شر و در مورد شرور، مصالح و حکمی است راجع به نظام آفرینش عموماً یا خصوصاً و در مواردی که حقیقتاً ظلم است و حقی پایمال می شود، اگر قصاصی در دنیاست فبها و اگر در دنیا نشد، طبق وعده های صریح خداوندی در آخرت خواهد بود: (والله لا یخلف المیعاد).
و اما این که برای حیوانات مظلوم در روز جزا پاداشی است یا نه؟ خداوند – عز اسمه – روز جزا را «یوم الدین» و «روز جزا» نامیده و حشر حیوانات را صریح تذکر داده و لازمۀ آن پاداش می باشد، ولی چگونگی حکمی را که خواهد فرمود، برای ما بیان نفرموده است. همین قدر فرموده است که : (لا ظلم الیوم) (غافر، آیه 17).
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
محمدحسین طباطبائی
طباطبائی، سید محمدحسین، سیر و سلوک سبز اشعار، نامه ها، تقریظ ها، اجازات و ... . به کوشش سید هادی خسرو شاهی، تهران، بوستان کتاب، 1396، ص. 101-105

اشخاص مرتبط
درج نظر
نام و نام خانوادگی :
ایمیل :
متن نظر :
تصویر امنیتی :
Footer