عنوان : مقدورات متناهی ...

توضیحات :

مقدورات متناهی ...
پاسخی از مرحوم علامه طباطبائی
مدتی بود یکی از دوستان اظهار می کرد، کتابی خطی دارد که در چند صفحۀ آن، مطالبی از حضرت علامه طباطبائی – رحمه الله علیه – درج شده و من از ایشان خواهش کردم آن کتاب را بیاورد تا ببینم، زیرا حیف است مطلبی از حضرت علامه باشد، ولی در معرض دید اهل فن قرار نگیرد. تا آن که دوست عزیزم لطف کرده و کتاب را آوردند. پس از مطالعه معلوم شد کتاب خاصی نیست، بلکه جنگی است که اغلب اهل علم و عرفان، مطالبی به نظم و نثر به عنوان یادگار درج کرده اند؛ از جمله اشعاری است در مرثیۀ خامس آل عبا – علیه آلاف التحیه و التنا – سرودۀ حضرت آیه الله میرزا علی اکبر مرندی – طاب ثراه – (شرح حال مختصر ایشان در این مجموعه درج گردیده) و اشعار و مراثی از شیخ عبد الحسین مرندی مترصد – رحمه الله علیه – برادر حضرت آیه الله میرزا علی اکبر مرندی و پدر صاحب «جنگ نیام» آقای حاج محمود مترصد.
هم چنین اشعاری از مرحوم عبد الرحیم متخلص به «سالک»، عموی حضرت آیه الله مرندی، در مرثیه و چند سطر شعر عربی به رسم یادبود به خط حضرت آیه الله سید نور الدین میلانی نجفی – اعلی الله مقامی – و مطلبی که از حضرت آیه الله علامه طباطبائی – قدس سره – نوشته شده، حاوی نکات شیرین کلامی است به خط مرحوم شیخ عبدالله مترصد ، که برای اطلاع اهل فن درج می گردد.
«جواب آقای حاج میرزا محمدحسین آقا طباطبائی مجتهد تبریزی – دامت افاضاته – راجع به اشکال مقدورات باری تعالی.اشکالی که وارد کرده اند، بدین قرار است:
مقدورات الهی ، متناهی است یا غیر متناهی؟
در صورت اولی، تعطیل فیض لازم می آید و در صورت دومی، آیا مجموع غیر متناهی ، موجود است یا نه؟
در صورت اول محال لازم می آید و در صورت دومی یا همۀ مقدورات اعم از موجود و غیر موجود، تقاضای وجود دارند یا نه؟
در صورت اولی بخل و امساک لازم می آید و در صورت دومی لازم می آید ممکن مفروض، ممتنع بوده باشد و این خلاف است، جواب هایی که از آقای مزبور صادر شده به این نحو است:
اولا :شق اول را اختیار می کنیم و می گوییم: مقدورات باری تعالی متناهی است و تعطیل در فیض وقتی لازم می آِید که واقع ، بالمره از موجودات امکانیه خالی بماند؛ این طور نیست، زیرا براهین تامۀ عقلیه قائم است بر این که بین باری تعالی و موجودات مادیۀ زمانیه، موجوداتی وجود دارند که مجرد از ماده و دائمه الوجود می باشند و علی الدوام، استفاضۀ وجود از مبدأ فیاض می نمایند، خواه موجودات مادیۀ کائنه و فاسده موجود باشند یا نه.
این هم باید معلوم باشد که متناهی مقدورات، مستلزم تناهی قدرت نیست، زیرا تناهی و عدم تناهی در مقدورات عددی است و قدرت که عین ذات است، عدم تناهی او به معنای عدم محدودیت است، به حدی اعم از وجودی و عدمی.
و ثالثاً: صورت دومی را اختیار کرده می گوییم: مقدورات غیر متناهیه جمیعا موجود هستند و محال وقتی لازم می آید که غیر متناهی به نحو اجتماع و ترتیب در وجود، موجود بشود تا مشمول براهین تسلسل گردد و این طور نیست، بلکه مقدورات غیر متناهیه در ازمنه و ظروف غیر متناهیه موجود می شوند و هر چه از آن ها کسوت وجود بپوشد، متناهی خواهد شد. و مثال این، سلسله اعداد است که بالضرور، غیر متناهی است، زیرا محدود است میان مادون و مافوق خود، مثل«1000» که محدود است میان «999» و «1001» و این را در اصطلاح «غیر متناهی لایقفی» می گویند.
و ثالثاً: صورت سومی را اختیار کرده می گوییم مقدورات غیر متناهیه، همه دارای امکان ذاتی بوده و تقاضای وجود می نمایند، لکن با این همه، بعضی موجود و بعضی در عدم خود باقی می باشند و بخل و امساکی لازم نمی آِید، زیرا مجرد تقاضای وجود به معنای امکان ذاتی، در استفاضه از فیض وجود کافی نیست، بلکه امکان وقوعی به معنای عدم امتناع بالغیر و امکان استعدادی به معنای تمامیت استعداد ماده و حصول شرایط هم لازم است. و این معنا منحصر و مختص به مقدورات موجوده می باشد و در مقدورات معدود حاصل نیست، چنانچه مثلاً در نطفه می بینیم که عروض هزارها صور و اشکال و اعراض برای یک نطفه جایز و ممکن است، لکن عروض استعدادات خاصه و رحم و نطفه و سایر شرایط، از میان هزار احتمال یکی را صورت پذیرد، باقی را ممتنع الوقوع می کند. و این امتناع وقوعی است، نه امتناع ذاتی ؛ مثل اجتماع نقیضین.
و از این بیان معلوم خواهد شد که ممکن است صورت چهارمی را نیز اختیار کنیم و بگوییم که مقدورات غیر متناهیه که بعضی موجود و بعضی معدوم می باشند، در معدوم آن ها تقاضای وجود نیست، زیرا عدم تقاضای وجود، عدم امکان وقوعی و امکان استعدادی لازمه اش امتناع وقوعی است، نه امتناع ذاتی، تا خلاف لازم نیاید.
و الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی محمد و آله الطاهرین ...
تا این جا مطلب علامه، تمام می شود که با جوهر نوشته شده و بعد با قلمی دیگر و با مرکب، گویا شخص دیگری اظهار نظر کرده، به این شرح:
«و با این همه معلوم خواهد شد که در اشکال مزبور در جمیع شقوق، به حسب صناعت برهان، مغالطه واقع است».*
* با احترام: یوسف صبح روان (مجله کیهان فرهنگی، شماره132، ص 76، فروردین 1376)
طباطبائی، سید محمدحسین، سیر و سلوک سبز اشعار، نامه ها، تقریظ ها، اجازات و ... . به کوشش سید هادی خسرو شاهی، تهران، بوستان کتاب، 1396، ص. 123-125

اشخاص مرتبط
درج نظر
نام و نام خانوادگی :
ایمیل :
متن نظر :
تصویر امنیتی :
Footer