عنوان : پاسخ علامه به چند پرسش قرآنی

توضیحات :

پاسخ علامه
بسمه تعالی
1356/9/29
السلام علیکم
1.مراد از اختلاف و تباین، مغایرت در شخصیت است که وجود خاص بوده باشد. اگر دو موجود اگر چه از افراد یک جمعیت نوعی باشد و من جمیع جهات مثل هم باشند، مستلزم اجتماع شیئین خواهد بود و لازمۀ آن این hست که کثیر من حیث هو کثیر واحد باشند، و آن محال است. و لازمۀ مغایرت دو شخصیت، مغایرت افعال و آثار آن هاست که مسانخ با وجودشان می باشد و از آنچه گفته شد، معلوم شد که مغایرت در وجود است، نه مباینت در تمام ماهیت یا در بغض ماهیت. و نیز روشن شد که اختلاف غیر قابل تخلف است. این است خلاصۀ حجت در آیۀ کریمۀ (لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا) و تقریب حجت در آیۀ (اذا لذهب کل له بما خلق) به همین تقریب نزدیک است.
2. آنچه گفته شده که اجل مسمی و بعد الأجلین می باشد، استفاده ای است که از آیۀ ( و لکن یوخرهم الی اجل مسمی) شده و در جایی است که اجلین از هم جدا شوند و آنچه فرموده اید که اجلین  براساس استعداد بقا و استوار باشند، اجل غیر مسمی با استعداد کوتاه و اجل مسمی با استعداد دراز و طویل با استعداد مال مأخوذ طبیعت انسانی است و آن؛ در همۀ افراد مساوی است و در جایی که کوتاه است، با علل مخالف ابطال می شود، پس ناچار کوتاهی استعداد را به علل مخالف باید نسبت داد و اجل غیر مسمی را به نحو تعلیق باید گرفت و اجل مسمی را به نحو اطلاق، چنان که در کتاب است.
3.چنان که خدای متعال می فرماید (و ما منا الا مقام معلوم) کمال وجودی شان اکتسابی نیست و آنچه در آخر وجود دارند، همانی است که در اول وجود دارند و علم به ذات خود و وظایف خود دارند و چنان که می فرماید: ( لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون) نسبت به افعال خوداراده دراند، ولی اراده شان ظل اراده خدا و فانی درآن است، یعنی تا خدا چیزی را اراده نکند، آنان اراده نمی کنند. پس فعلشان علمی و ارادی است و اختیار نمی کنند، مگر آنچه  را خدا اختیار فرموده باشد بدون تردی و تردید، چنان که انسان ضروریات زندگی خود را بی تردی و تردید اراده و اختیار می کند و با وجود این نوع عصمت ، مجبور هم نیستید، زیرا اراده شان ظل ارادۀ خدایی و خودشان مجرای فیض و وسائط آفرینش می باشند.
و از آنچه گذشت، معلوم می شود که ملائکه با این که مختارند، ولی نحوۀ اختیارشان با اختیار انسان فرق دارد.
4. این جانب اشکالی که به تعریف جن کرده ام، مربوط به جملۀ (یتشکل بأشکال مختلفه الخ) می باشد و محصل آن این است که این معنا به طریق تمثل های مختلف می باشد، نه به طریق تبدل صور و هرگز در جسمانیت جن اشکال نکرده ام تا به سخنم اعتراضی متوجه شود، بلکه در تفسیر سورۀ جن در المیزان ذکر کرده ام که: جن جسمانیت دارد و نر و ماده و مرد و زن و تناسل و توالد و تکلیف و مرگ و میر و حشر و حساب و ثواب و عقاب دارند، و چنان که قرآن کریم صریحاً اثبات می فرماید .
در اثر کسالت مزاجی و گرفتاری ها پاسخ سؤال به تأخیر افتاده ، معذرت می خواهم.
محمدحسین طباطبائی
طباطبائی، سید محمدحسین، سیر و سلوک سبز اشعار، نامه ها، تقریظ ها، اجازات و ... . به کوشش سید هادی خسرو شاهی، تهران، بوستان کتاب، 1396، ص.143-144

اشخاص مرتبط
درج نظر
نام و نام خانوادگی :
ایمیل :
متن نظر :
تصویر امنیتی :
Footer