Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
اندیشههای بدیع علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
نوشته
پژوهشی در ماهیت نداشتن وجود رابط در اندیشه ی علامه طباطبائی
وجود رابط در سخنان فلاسفه پیش از صدرالمتالهین در دو مورد به کار میرفت: 1. وجود رابط در قضایا؛ 2. وجود فینفسه لغیره. صدرالمتالهین در پرتو مبانی حکمت متعالی، وجود امکانی را عین ربط و تعلق به واجبالوجود دانست و هرگونه استقلال را از آنها سلب کرده، اسم «وجود رابط» را بر آنها نهاد. مسئله ماهیت نداشتن وجودات امکانی (وجود رابط در حکمت متعالیه) مورد اختلاف است. علامه طباطبائی، آنها را فاقد ماهیت دانسته و از طریق وجود تلازم میان ماهیتداری و استقلال مفهومی، بر ماهیت نداشتن آنها برهان اقامه کرده است. این نظریه، نتایج فلسفی متفاوتی دارد که برخی از آنها در مسائلی همچون جایگاه مباحث ماهیت در فلسفه، تقسیم ممکن به جوهر و عرض، تفسیر مقولات نسبی و تفسیر مسافت حرکت مشهود است. در این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی ادله و نتایج این دیدگاه پرداختهایم.
نوشته
تبیین فلسفی مرگ در فلسفه تحلیلی جدید غرب (با تأکید بر جی فرانک روزنبرگ) و بررسی و نقد آن در پرتو اندیشه فلسفی علامه طباطبایی
مسأله «مرگ» در اندیشه مدرن غرب، بهسان سایر مسائل مهم فلسفی- و شاید بهعنوان مهمترین آنها- متأثر از رویکرد فیلسوفان تحلیل زبانی بوده است. جی. فرانک روزنبرگ از چهرههای کمتر شناخته شده این جریان، ضمن اتخاذ موضعی فیزیکالیستی، در مرگاندیشی خود با انکار هرگونه نگاه ثنویگرا، آموزههای سنتی متداولی همچون مفارقت روح از جسد، امکان تجربه داشتن شخص از مرگ خود، ترس از مرگ و... را به استعارات و افسانههای زبانی فرومیکاهد و باورهای ثنوی را صرفاً خلط حقایق وجودشناختی با نمودهای زبانشناختی مینامد. او سعی میکند بر مبنای نومینال دانستن بسیاری از مشهورات سنتی، مباحث گوناگون مطرح در مسأله مرگ، مبانی، و همچنین لوازم متناظر آن را با دقتی تحلیلی- زبانی بازسازی کند. از آنجاکه اکثر این بحثها و عناوین در فلسفه اسلامی و صدرایی و نوعاً در اندیشه و آثار علامه طباطبایی هم قابل ردیابی است، این پژوهش بهشیوهای توصیفی- تحلیلی، به مرور عناوین فلسفی اصلی مرتبط با موضوع در آراء و دیدگاههای متداول فیلسوفان تحلیل زبانی عمدتاً فیزیکایست پرداخته، کوشیده تا بهطور خاص، ضمن کاوش مبانی و لوازم دیدگاه تحلیلی- فیزیکالیستی روزنبرگ، نگرش او را در قیاس با اصول فلسفی اسلامی مورد نقد قرار دهد و بهویژه آن را با استناد به آراء و آثار علامه طباطبایی ارزیابی و تحلیل کند. آشکار میشود که در پرتو اندیشه فلسفی ایشان، با اثبات نفس و تجرد آن و نیز تجرد ماهیت ادراک، پاسخهایی درخور و جدی به قائلان ماتریالیسم و فیزیکالیسم داده میشود و لذا، رویکرد سنتی و آموزهها و نگرههای آن در این باب، صرفاً نمودها و فریبهای زبانشناختی محض نبوده، دارای معانی منسجم، و مصادیق حقیقی و نفسالأمری است. بهعلاوه، روشن میگردد رهیافت روزنبرگ با وجود اصرار بر متعصبانه دانستن آموزههای فلسفه سنتی، با بیاعتنایی به ادله عقلگرایان، خود بهنحوی جزماندیشانه و گرفتار پیشفرضهای خود است.
نوشته
نظام سیاسی و انقلاب اسلامی در سیره و اندیشه علامه طباطبایی رحمة الله علیه
نوشته
نقد مبانی اندیشه های وهابیت با تاکید بر دیدگاه های علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان
وهابیت جریانی فکری سیاسی است که در قرن اخیر ظهور کرده است. این جریان دیدگاههای نو ظهوری در برداشت از قرآن داشته و مانند هر مکتب فکری بر مبانی و پیشفرضهایی تکیه دارد و نخستین گام برای بررسی درستی یا نادرستی یک نحله فکری، تحلیل و نقد مبانی آن می باشد. این مقاله با هدف مشخص نمودن میزان اعتبار پیشفرضهای وهابیت با محوریت اندیشه های علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان به بررسی مبانی اندیشههای وهابیت پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که وهابیت با اعتقاد به حجیت مطلق ظواهر قرآن و حجیت بخشیدن به خبر واحد صحابه و تابعان در عقاید و عقل ستیزی و انکار مجاز، و نیز با برداشت اشتباه از معانی توحید و شرک و عبادت مسیر بیراهه را پیموده است.یشفرضهای وهابیت با محوریت اندیشه های علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان به بررسی مبانی اندیشههای وهابیت پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که وهابیت با اعتقاد به حجیت مطلق ظواهر قرآن و حجیت بخشیدن به خبر واحد صحابه و تابعان در عقاید و عقل ستیزی و انکار مجاز، و نیز با برداشت اشتباه از معانی توحید و شرک و عبادت مسیر بیراهه را پیموده است.
نوشته
نقش تعالیم وحیانی در استحکام اندیشه های انسانی با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبائی
هدف اندیشه های انسانی به دلیل ضعف در مبادی تفکر و میزان قدرت تحلیل افراد با محدودیتهایی مواجه است و از طرفی، اندیشه های وحیانی به دلیل داشتن منشا وحیانی، متعالی و بدون نقص است. هدف از نگارش این مقاله، دستیابی به نقش اندیشه های وحیانی در استحکام بخشی اندیشه های انسانی و اثبات نیازمندی بشر به اندیشه های وحیانی از دیدگاه علامه طباطبائی بود. روش پژوهش حاضر با شیوه توصیفی و تحلیلی به بررسی جهت های پیش گفته تا رسیدن به نتیجه مطلوب پرداخته است. یافته ها نقش تعالیم وحیانی در استحکام اندیشه های انسانی در سه جهت قابل توجه است: نخست اینکه، اندیشه های آسمانی می تواند مبادی فکری مناسبی برای حرکتهای علمی و اندیشه های انسانی باشد. دوم اینکه، اندیشه های الهی می تواند ابزار مناسبی برای پالایش افکار انسانی باشد و سوم اینکه، اندیشه های الهی فصل الخطاب بسیاری از سوالات و ابهامات بشری است. نتیجه گیری با وجود تمامی پیشرفتهای بشر در عرصه های مختلف علمی، در این بررسی روشن شد که وابستگی بشر به تعالیم وحیانی به منظور رسیدن به حقیقت، روز به روز بیشتر می شود و این معنا، مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد