عالم مثال (عالم برزخ) بین عالم مجرد محض و عالم ماده قرار دارد، از خصوصیات عوالم‌ فوقانی و تحتانی بهره‌مند است و در واقع عالم اوسط را تشکیل می‌دهد. این عالم، نخستین بار توسط شیخ اشراق سهروردی با نام، اشباح مجّرده و مُثُل معلّقه به فلسفه اسلامی راه یافته است. به عقیده وی عالم مثال، مجّرد مثالی و از سنخ جوهر است، زیبایی‌هایش فوق تصور، نغمات و روایحش غیر قابل توصیف و درک آنها به واسطه حواس ظاهری غیر ممکن است و دارای شهرهایی است که از آنها تحت عنوان جابلقا، جابرصا و هورقلیا یاد شده است. نظر شیخ اشراق سهروردی در باب مادی بودن قوهّ خیال، منجر به نفی مثال صعودی می‌شود و فقط به عالم مثال منفصل که در قوس نزول ایجاد شده است معتقد است. علّامه طباطبایی عالم مثال را مرتبه‌ای از وجود می‌داند که فاقد ماده می‌باشد، اما آثار ماده از قبیل شکل، مقدار، وضع و غیر آن را دارد و در این عالم، صورت‌های جسمانی با اعراض و هیئت‌های کمالی جسمانی وجود دارد.
نوشته
در تاریخ اندیشه بشر،مباحث هستی شناسانه از مهمترین مسائل عقلی بوده که مورد توجه بسیاری از بزرگان قرارگرفته است در این میان بحث عالم مثال از بدیع ترین مباحث مورد توجه اندیشمندان به ویژه متفکران مسلمان بوده است . دربین آنها علامه طباطبایی (ره)و شاگردانش از طلایه داران این امراند.علامه طباطبایی برهان خود را برای اثبات عالم مثال براساس صورت های حسی وخیالی که در نفس پدید می آیند، شکل می دهد.و ویژگی هایی مانند حیات، علم وقدرت و آثاری مانند شکل وبعد و وضع را برآن مترتب می داند اما آثاری مانند قوه واستعداد و حرکت را از آنها سلب می کند.از ویژگی های دیگر عالم مثال این است که معلول عالم عقل و علت عالم ماده است یعنی بر اساس نظام علی و معلولی ترتیب یافته است وبرهمین اساس هم هماهنگی بین آنها وجود دارد. شهید مطهری با اشاره به دیدگاه حکمای اشراق وعرفا، برای عالم مثال ویژگی هایی جسمانی (نه صرفا مادی) قائل بوده وآثاری مانندحرکت ، قوه، زمان ومکان را از آن سلب می کند. علامه حسن زاده آملی عالم مثال وبرزخ را یکی دانسته و رابطه تنگاتنگ و هماهنگ بین عوامل سه گانه را مطرح می سازد.علامه جوادی آملی معتقد است که عالم مثال مهمترین توضیح برای مشکل مباشرت مستقیم فاعلیت عقل نسبت به عالم طبیعت است واثبات عالم مثال را یکی از معارف عرفان می داند.علامه مصباح یزدی لزوما رابطه بین موجود های ضعیف وقوی را از نوع تشکیک خاصی نمی دانند بلکه ممکن است تشکیک از نوع عام باشد. ایشان نیز بین عوالم سه گانه رابطه ی علی ومعلولی قائل اند واز نظر ایشان عالم مثال ابتدا براساس نظریه عرفا مطرح شده است.
نوشته
تمثّل واژه‌ای قرآنی و دارای بار و معنایی فلسفی است. در قرآن کریم، این کلمه تنها در آیه «فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا»(مریم/۱۷) به کار رفته است؛ اما آیات بسیاری، حکایت از وقوع و جاری بودن مساله در موارد متعدد دارد و این امر، باعث اهمیت بیشترموضوع شده است. از نمونه‌های تمنل در قرآن، می‌توان به تمثل فرشتگان، شیطان، تمثل افعال و صفات، مشاهدات پیامبر در معراج، تمثلات در رویاها و... اشاره کرد. از منظر علامه طباطبایی(ره)، معنا و حقیقت تمثل در قرآن عبارت از این است که موجودی فرا مادی بدون این که هوبت و حقیقت خودش را از دست دهد در حواس بشر، به صورت مثالی ظهور پیدا کند، مانند این که فرشته‌ای برای مریم(س) در صورت انسانی متمثل شد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین حقیقت تمثّل و بیان مصادیق قرآنی آن است و در پی آنیم که نشان دهیم تفسیر شریف المیزان با صبغه فلسفی خود توانسته است علاوه بر تبیین حقیقت تمثل، به شرح و تفسیر برخی از آیات با توجه به مساله تمثل بپردازد.
نوشته
Footer