Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
ابتکار علامه طباطبائی در حل مسئله ی روح در قرآن؛ با استفاده از آیه ی «خزائن»
روح و نسبت آن با سایر مفاهیم قرآنی مرتبط با آن ـ همانند روح القدس، روح الامین و روحنا ـ از جمله مسائل اختلافی در میان مفسران است. اما نوع این نظریات در عدم ارائه یک راهکار روشمند برای تبیین روح و نیز نداشتن جمع بندی مناسب برای مفاهیم مرتبط با روح، هم داستانند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی به تبیین نظریه علامه طباطبائی درباره روح در قرآن پرداخته است. ایشان از رهگذر یک تفسیر روشمند، به جمع بندی آیات مرتبط با روح پرداخته است. ایشان در این زمینه، تبیینی متفاوت و دقیق از آیه «خزائن» (حجر: 21) را نقطه عزیمت خویش قرار داده و بدین سان، در تبیین روح و مفاهیم مرتبط با آن در قرآن، موفق بوده است. طبق نظر ایشان، با توجه به آیه «خزائن»، روح یک حقیقت مقول به تشکیک است و مفاهیم مرتبط، از جمله نفس (روح) انسان، مراتب و درجات گوناگون آن حقیقت واحد است.
نوشته
پژوهش تطبیقی آیه (نفخت فیه من روحی) در تفاسیر علامه طباطبایی و علامه جعفری
تحقیق حاضر پژوهشی در مساله نفخ روح در آدم در تفسیر «المیزان» و «تفسیر مثنوی مولوی» اثر علامه جعفری است. علامه طباطبایی معنای دمیده شدن روح الهی در آدمی را ارتباط برقرار نمودن میان روح و بدن دانسته و برای روح در عین اتحاد با بدن، نوعی استقلال از بدن نیز تعریف میکند. ایشان تبیین مینماید اینکه خداوند روح دمیدهشده در آدم را به خود منسوب و اضافه نموده، از روی شرافت دادن به این روح و نیز از باب اضافه لامی است که اختصاص و ملکیت را میرساند. علامه جعفری ضمن نقد و بررسی علمی نظرات دانشمندان به تبیین و تکمیل نظریهای میپردازد که معتقد است یکی از اوصاف کمالیه خداوند، حیات به معنای عمومی بوده و همین صفت منشا بروز روح انسانی و ملکوتی در آدمیان نیز هست و به همین جهت همه موجودات، خصوصا انسان را جلوهگاه صفات الهی میدانند لذا فرموده خداوند ﴿و نفخت فیه من روحی﴾ اضافه حقیقی بوده و احتیاجی به تاویل ندارد. ایشان با واکاوی بعد دیگر موضوع، میزان بهرهمندی انسان از نسیم روح الهی را به مساله ایمان و تعهد و احساس مسئولیت در عالم وجود، مرتبط و وابسته میداند.
نوشته
پیوند روح، نور و سکینه در قرآن و نقش آن ها در حیات اخلاقی انسان با تکیه بر ارزیابی دیدگاه علامه طباطبایی
واکاوی مفهومی و دلالی واژگان قرآن کریم و نیز، کاربردشناسی و پیوند آن ها با یکدیگر از جمله عرصه هایی است که در حوزه قرآن پژوهی مورد توجه اندیشه وران قرار گرفته است. در این میان، سه واژه روح، نور و سکینه و پیوند معنایی آن ها در آیات، محل تامل می نماید. این نوشتار بر آن است تا با بهره گیری از روش تحلیلی و از رهگذر کاربردشناسی این واژگان در آیات، به پیوند معنایی آن ها بپردازد و در همین راستا، دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی را مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. بررسی جایگاه نور، روح و سکینه در حیات اخلاقی انسان از دیگر مسائل مورد بررسی در این نوشتار می باشد.
نوشته
تبیین حقیقت روح و استعمالات قرآنی و روایی آن با توجه به دیدگاه علامه طباطبائی
داشتن شناخت صحیح و روشن از حقیقت «روح» و استعمالات آن در قرآن و روایات، کلید فهم بسیاری از اصول و مبانی دین اسلام است. برای رسیدن به فهمی صحیح و روشن از حقیقت «روح» باید استعمالات قرآنی و روایی آن کانون توجه جدی قرار گیرد؛ به ویژه باید نسبت این استعمالات با یکدیگر تبیین شود. بدیهی است که اگر نسبت این استعمالات، اشتراک معنوی باشد، تفسیر ما از حقیقت «روح» کاملا متفاوت با تفسیری خواهد بود که بر اساس «اشتراک لفظی» صورت می گیرد. نوشتار حاضر با توجه به این مسئله، دیدگاه علامه طباطبائی را به عنوان شخصیتی که کانون توجه اندیشمندان اسلامی است، بررسی کرده است. به نظر می رسد با توجه به آثار علامه، نمی توان مبنای مشخصی را درباره نسبت استعمالات قرآنی و روایی «روح» به ایشان نسبت داد. برخی از آثار ایشان صراحت در «اشتراک معنوی» استعمالات «روح» دارند؛ درحالی که ایشان در برخی دیگر از آثار، به اشتراک «لفظی» استعمالات «روح» روی آورد و به «اشتراک لفظی» آنها تصریح می کند. پیامدهای تفسیری این عدم تعیین مبنا، اختلاف دیدگاه علامه در تفسیر آیات مرتبط با استعمالات «روح» است. نوشتار حاضر به روش کتابخانه ای اطلاعات را گردآوری می کند و به صورت توصیفی ـ تحلیلی به ارزیابی آنها می پردازد و در پایان، با بررسی استعمالات قرآنی و روایی «روح»، مبنایی ثابت در این زمینه ارائه می دهد.
نوشته
تحلیل واژگانی روح، نفس، قلب، فواد و صدر در قرآن و بررسی چندگانه با متحد بودن آنها با تاکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و جوادی
واژه های روح، نفس، قلب، فواد و صدر در قرآن به ساحت دوم انسان اشاره دارند. نوشتار حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی چندگانه یا یکی بودن مشارالیه آنها می پردازد و با بررسی نظرات مفسران به ویژه علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، معیاری نو برای تمییز مشارالیه آنها ارائه می دهد. حاصل اینکه امر مجرد، پیش از تعلق به بدن، روح و پس از آن نفس نامیده می شود. میان این دو و سه واژه قلب، فواد و صدر نیز تمایزی احساس می شود. این سه در کاربرد مطلق، همان معنای نفس یا روح را می رسانند؛ ولی قرین با اوصاف، به مرتبه ای از مراتب روح یا نفس انسانی اشاره دارند؛ یا اینکه روح و نفس همانند اسامی هستند که به تمام حقیقت انسان اشاره دارند، ولی قلب و فواد و صدر همانند اوصافی هستند که هرچند با نفس و روح متحدند، به تمام حقیقت انسان اشاره نمی کنند.
نوشته
تفسیری از «روح»
واژه «روح» از واژههای پر رمز و راز و ابهامآمیز در حوزههای دین، فلسفه، عرفان و روانشناسی است. این کلمه با گویشی یکسان در زبانهای عبری و عربی به کار رفته و در تورات، انجیل و قرآن کریم کاربرد فراوانی یافته است. این مقاله، با ارایه معنای لغوی و اصطلاحی روح در زبان عربی و ضمن اشاره به نمونههایی از کاربرد آن در کتاب مقدس، به بیان مفهوم و مصداق آن در قرآن کریم پرداخته است. نویسنده معتقد است که بسیاری از تفاسیر قرآن در شرح کاربرد روح دچار پراکندگی آراء شده و به جای روشنگری، ابهامآفرینی کردهاند. در این میان علامهطباطبایی منسجمترین تفسیر را از «روح در قرآن» بیان کرده است. این مفسر بزرگ بر آن است که روح در قرآن به آفریدهای آسمانی اطلاق شده که نقش آن حیات آفرینی است؛ هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، این نشان ، نشانگر وجود مرتبهای از روح است. روح موجود در فرشتگان، انسانها، حیوانات و نباتات همگی از افاضات روح مطلق است.
نوشته
تفسیری از «روح»
واژه «روح» از واژههای پر رمز و راز و ابهامآمیز در حوزههای دین، فلسفه، عرفان و روانشناسی است. این کلمه با گویشی یکسان در زبانهای عبری و عربی به کار رفته و در تورات، انجیل و قرآن کریم کاربرد فراوانی یافته است. این مقاله، با ارایه معنای لغوی و اصطلاحی روح در زبان عربی و ضمن اشاره به نمونههایی از کاربرد آن در کتاب مقدس، به بیان مفهوم و مصداق آن در قرآن کریم پرداخته است. نویسنده معتقد است که بسیاری از تفاسیر قرآن در شرح کاربرد روح دچار پراکندگی آراء شده و به جای روشنگری، ابهامآفرینی کردهاند. در این میان علامه طباطبایی منسجمترین تفسیر را از «روح در قرآن» بیان کرده است. این مفسر بزرگ بر آن است که روح در قرآن به آفریدهای آسمانی اطلاق شده که نقش آن حیات آفرینی است؛ هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، این نشان ، نشانگر وجود مرتبهای از روح است. روح موجود در فرشتگان، انسانها، حیوانات و نباتات همگی از افاضات روح مطلق است.
نوشته
چیستی و مختصات روح الایمان در قرآن و حدیث با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
در قرآن کریم و روایات اهلبیت (علیهمالسلام) افزون بر روح عمومی همه انسانها، روحی خاص به اهل ایمان نسبت داده شده است، که «روح الایمان» نامیده میشود. مفسّران و شارحان حدیث، هرکدام بر اساس استدلالهای مختلف دیدگاههای متعددی پیرامون آن بیان داشتهاند. مقاله حاضر با هدف بررسی این دیدگاهها و نمایاندن دیدگاه ثقلین پیرامون چیستی روح الایمان و آثار آن به نگارش درآمده و به این نتیجه دست یافته است که روح الایمان یکی از مراتب روح انسانی است که مبدا حیات جدید با دامنهها و آثار فرا مادّی از قبیل حیات طیبه، عبودیت، تقوای الهی و بصیرت تمیزدهنده میان حق و باطل است و در اثر استکمال مراتب ایمان، آثار ناشی از روح ایمانی متناسب با آن، دارای دامنههای وسیع و افزونتر از حیث علم و قدرت میگردد.
نوشته
نفس و حافظ آن، در آیه چهارم سوره طارق با تاکید بر دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
قرآن کریم در آیه «إِنْ کُلُ نَفْسٍ لَمَا عَلَیْها حافِظ» (طارق،4) به یکی از ویژگی های نفس انسانی (که حافظ داشتن نفس است) اشاره می کند، اما مفسرین در تفسیر این آیه دارای نظرات متنوعی هستند، جمع زیادی از مفسرین منظور از نفس مورد اشاره در آیه را روح انسانی و منظور از حافظ را ملائک الهی می دانند، ولی برخی تفاسیر به یک اعتبار نفس را بر ماسوی الله تعمیم داده اند و از این جهت، منظور از حافظ را خداوند دانسته اند و معدودی نیز نفس را قوه حیوانی و حافظ را روح معرفی کرده اند. در این مقاله ضمن بیان این نظرات، به دلیل اینکه یکی از مهم ترین مبانی اختلاف تفاسیر در تفسیر این آیه، گرایشات فلسفی است، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی مورد تاکید قرار گرفته است، به ویژه اینکه نقش علیت فاعلی حافظ برای نفس، که مورد تاکید ملاصدرا است و قول دوم علامه طباطبایی که مقصود از حافظ را جنس حافظ می داند، متمایز از تفاسیر دیگر است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد