Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و آیتالله مصباح یزدی دربارۀ معقول ثانی فلسفی و رابطۀ آن با وجود ربطی
معقولات که از نوع مفاهیم کلیاند به سه دسته تقسیم میشوند: معقول اول، معقول ثانی منطقی و معقول ثانی فلسفی. علامه طباطبایی معقول ثانی فلسفی را به مفهومی که عروض آن ذهنی و اتصافش خارجی است تعریف کرده و نقش علم حضوری را در دستیابی به آن برجسته شمرده است. آیتالله مصباحیزدی این نوع مفاهیم را مفاهیمی انتزاعی که حاکی از نحوة وجود است میداند و همچون استادش نقش علم حضوری را برجسته میشمارد. وی برای سنجش و کندوکاو ذهنی نقش زیادی قایل است و، از این رهگذر، دامنة معقولات ثانیه را گسترش میدهد.ازآنجاکه علامه طباطبایی ثبوت خارجیِ وجود رابط را پذیرفته است، چگونگی ارتباط معقولات ثانیة فلسفی با خارج را به نحو وجود فی غیره تفسیر میکند. تحقق این مفاهیم در خارج را به نحو وجود رابط و فی غیره میداند. اما آیتالله مصباحیزدی تحقق مفاهیم فلسفی را صرفاً به وجود منشأ انتزاع دانسته، هیچ نحو وجودی ـ حتی ضعیف ـ برای مفاهیم فلسفی در خارج قایل نیست، چه ایشان تحقق خارجی وجود رابط و نسبت را در خارج قبول ندارد.
نوشته
بررسی روایت علامه طباطبایی از برهان صدیقین و تقریر شهید مطهری از آن
علامه طباطبایی در اصول فلسفه و روش رئالیسم برهانی تازه بر اثبات واجب الوجود اقامه کرده است که می توان آن را روایتی نوین از برهان صدیقین نامید. این برهان ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر براهین متمایز می کند، از جمله اینکه فقط بر اصل وجود واقعیت و استحاله اجتماع نقیضین مبتنی است و به هیچ مقدمه فلسفی دیگری نیاز ندارد. شهید مطهری در پاورقی این قسمت از کتاب اصول فلسفه، تقریری از برهان صدیقین ارائه می دهد که در نگاه نخست، نسبت آشکاری با متن کتاب ندارد و بیشتر ناظر به تقریر برهان صدیقین صدرایی است. در این مقاله ضمن تحلیل برهان علامه و پاسخ گویی به اشکال های احتمالی وارد بر آن، تقریر شهید مطهری از برهان صدیقین و نسبت آن با برهان علامه و برهان صدیقین صدرایی بررسی و احتمال های گوناگون در تبیین ناهماهنگی اشاره شده - ناکامی در فهم برهان، مخدوش دانستن آن، کوشش جهت تتمیم آن و...- طرح و ارزیابی شده است.
نوشته
تاملاتی بر دیدگاه علامه طباطبائی و آیت الله جوادی آملی در باب وحدت شخصی وجود
فیلسوفان صدرایی به تشکیک در مراتب وجود، یعنی وحدت وجود در عین کثرت وجود معتقدند و در برابر، عرفا و متصوفه اسلامی به وحدت شخصی وجود عقیده دارند؛ یعنی وجود را واحد شخصی میدانند که همان وجود حق عزوجل است و غیر حق را به وجود مستعار و مجازی موجود میدانند نه به وجود حقیقی. در مقابل، حکما به کثرت وجود در عین وحدت قائلاند. در مکاتباتی که میان مرحوم سیداحمد کربلایی و حاج شیخ محمدحسین اصفهانی(کمپانی) در این زمینه رد و بدل شد، مرحوم کربلایی از نظریه عرفا و مرحوم اصفهانی از نظریه فلاسفه دفاع میکرد. علامه طباطبائی تذییلاتی بر این مکاتبات مرقوم کرد و در نهایت از نظریه عرفا پشتیبانی نمود. او بر این باور است که برهان حکما در باب تشکیک، مسلک عرفا را بعینه نتیجه میدهد؛ یعنی همان برهان تشکیک ما را به وحدت شخصی وجود و نفی کثرت حقیقی هدایت میکند. آیتالله جوادی آملی نیز بر این باور است و میگوید: عرفان مبتنی بر وحدت شخصی وجود، و فلسفه مبتنی بر کثرت حقیقی وجود است. در عرفان، هستی محض وجود واحد است و در عرض یا طول آن وجود دیگری که مستقل از آن و یا عین ربط به آن باشد فرض نمیشود و امور مقید و محدودی که تصویر میشوند، آیات و نشانهها و ظهورات واجباند. در این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه و ادله این دو بزرگوار پرداخته، و در نهایت حقانیت مسلک حکما اثبات شده است.
نوشته
تبیین فنای معرفتی و وجودی براساس نظریه علم حضوری علامه طباطبایی
فنا یکی از مقامات عرفانی است که هدف عارف از تحمل رنج سلوک، رسیدن به آن مقام است. در اینکه فنا چیست بین عارفان اختلاف است؛ بعضی آن را به فنای معرفتی و بعضی آن را به فنای صفاتی و بعضی دیگر به فنای وجودی تعبیر میکنند. فهم فنای وجودی بسیار مشکل است و اگر درست تبیین نشود به حلول میانجامد. هدف این پژوهش تبیین فنای معرفتی و وجودی براساس رابطه علت و معلول در نظر فیلسوفان حکمت متعالیه و نظریه علم حضوری با تبیین علامه طباطبایی است. علامه طباطبایی علم علت و معلول به هم را حضوری میداند و به اتحاد عالم و معلوم معتقد است؛ پس بین علت و معلول نوعی اتحاد برقرار است و هر جا اتحادی برقرار است حمل نیز جایز است؛ این حمل از نوع حقیقه و رقیقه است. علاوهبرآن معلول عینالربط به علت است و هرچه دارد ازجمله افعال، صفات و ذات از علت است و کار سالک در فنای معرفتی، شهود رابط بودن خود و موجودات دیگر است. با تبیینی که علامه طباطبایی از رابطه علت و معلول و علم حضوری دارد، فنای وجودی را به فنای معرفتی نزدیک میکند و عارف در فنای وجودی این اتحاد را شهود میکند نه آنکه واقعا حلول یا اتحاد بین دو موجود صورت بگیرد.
نوشته
تبیین و بررسی برهان علامه طباطبایی در ارجاع نظریه ی «تشکیک در وجود» به نظریه ی «وحدت شخصی وجود»
نظریه وحدت شخصی وجود، اساس هستی شناسی عرفانی است، از اینرو گروهی از محققین اهل عرفان در مقام تبیین و دفاع از عقیده خویش به اثبات برهانی این نظریه اقدام نموده اند. حکیم و عارف معاصر، علامه طباطبایی نیز در آثار خود به اقامه براهینی در اثبات این مدعا پرداخته است. ازجمله این براهین، برهانی است که در آن از طریق واکاوی برهان حکمای متاله مبنی بر وحدت سنخی وجود و تشکیکی بودن آن، مدعای عرفا مبنی بر وحدت شخصی وجود به اثبات رسیده است. این برهان از حیث روش استدلال و همچنین پرداختن به فروع و نتایج گوناگون مطلب، بویژه روشن ساختن نسبت میان نظریه عارف و نظریه حکیم، بدیع و قابل توجه است. مقاله حاضر پس از تقریر هر یک از دو نظریه، به تبیین و تحلیل برهان مذکور پرداخته و برخی از نتایج متفرع بر آن را مورد بررسی قرار میدهد
نوشته
تعیین موضوع فروعات اصالت وجود و بررسی میزان ابتکاری بودن آنها در نگاه علامه طباطبایی (ره)
اصالت وجود مهم ترین اصل فلسفی و سنگ بنای حکمت متعالیه و برجسته ترین نوآوری فلسفی ملاصدرا است. این اصل اصیل، فروعات و نتایج فلسفی فراوانی را نیز در پی دارد که مورد توجه حکمای صدرایی قرار گرفته است که هرکدام این قابلیت را دارد تا یک نوآوری حکمی محسوب شود. البته جایگاه طرح این نتایج در آثار ملاصدرا و شارحانش پراکنده است. در این میان، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «نهایـه الحکمه» به درستی و با صراحت، مقام بحث را مشخص کرده و دقیقا پس از تبیین و اثبات اصالت وجود، به مهم ترین نتایج و فروعات آن اشاره کرده است. در این نوشتار، به بررسی گزاره هایی که به عنوان نتیجه و فرع اصالت وجود مطرح شده، پرداخته می شود و از این طریق، نشان داده می شود که اکثر آنها مستقیما از خود اصالت وجود به دست میآیند و موضوع شان نیز با موضوع اصالت وجود برابر است و در نتیجه، می توان هر یک را ابتکاری فلسفی دانست؛ در مقابل، برخی فروعات نیز مانند تقسیم موجود به بالذات و بالعرض، عروض وجود بر ماهیت(و نه تغایر اعتباری شان) و بساطت وجود(با یک تفسیر خاص)، موضوع شان دقیقا همان موضوع اصالت وجود نیست و در نتیجه، اولا نمی توان حکم این فروعات را به همه موجودات سرایت داد و ثانیا از آن جا که مستقیما از خود اصالت وجود گرفته نشده اند، نمی توان آنها را یک نوآوری فلسفی محسوب کرد.
نوشته
تمایز «وجود» و «موجود» در چارچوب نظریۀ دلالت غیرمستقیم (با تکیه بر آرای ملاصدرا و علامه طباطبایی)
این مقاله در چارچوب نظریة دلالت غیرمستقیم به تفاوتهای «وجود» و «موجود» میپردازد و در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا گزارۀ «وجود موجود است» گزارهای تحلیلی است. در این بررسی مشخص میشود که در سطح واژگان، هیچ یک از دو واژۀ «وجود» و «موجود» شامل مفهومی زائد نسبت به دیگری نیست. همچنین زمانی که مدلول اسمی «وجود» مد نظر است، مدلولات دو واژة «وجود» و «موجود» با یکدیگر اینهمان هستند. اما معانی این دو واژه، یعنی طریقة اظهار مدلولات یا روش دستیابی به آنها با یکدیگر متفاوت است و به این دلیل نمیتوان گزارة «وجود موجود است» را گزارهای تحلیلی دانست. اما اگر منظور از «وجود» وجود واجب باشد، معانی آنها نیز عین یکدیگر خواهند بود و گزارۀ مورد نظر تحلیلی است. به علاوه، مشخص میشود که معنی «موجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا متفاوت با معنی آن در ساختار فلسفی علامه طباطبایی است.
نوشته
مراتب وجود در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی
در این مقاله مراتب هستی و خصوصیات آنها بر اساس مکتوبات ملاصدرا و علامه طباطبایی مقایسه شده و این مراتب به اعتبارات مختلف و با رویکرد فلسفی و عرفانی از طرف هردو اندیشمند مورد بررسی قرارگرفته است . اگرچه طرح بعضی مطالب ابتکار ایشان نبوده و در عرف عرفا مطرح شده است ؛ اما هدف در این نوشتار طرح مطالبی است که در مورد مراتب وجود در آثار صدرا و علامه یافت شده است. بر اساس حکمت متعالیه که کمال خود را در جمع بین عرفان، برهان و قرآن می یابد، ممکنات در سه مرتبة عقل، مثال و طبیعت (بنابر اصل تطابق انسان و جهان) محصور و همگی حقیقت واحد، لیکن دارای تکثر رتبی اند. در مجموع در بحث مذکور اختلاف قابل ملاحظه ای بین این دو اندیشمند ملاحظه نشد، هر چند صدرا تحت تاثیر عارفان بزرگی چون ابن عربی ، با در نظر گرفت اعتبارات متنوع تری وجود را به مراتب مختلفی تقسیم کرده است.
نوشته
معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای ولایت نزد علامه طباطبایی (ره)
نظریۀ انسان کامل از دیرباز همواره مورد توجه و علاقۀ اندیشمندان بزرگ بوده است و این موضوع یکی از مهمترین ارکان عرفان اسلامی است. انسان کامل،ویژگیهای متعددی دارد واز مهمترین ویژگیها،خصیصۀ ولایت است. دراین جستاردرصددیم تا ولایت انسان کامل راازدیدگاه علامه طباطبایی بررسی کنیم و پرسش اساسی این پژوهش آن است که معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی چیست؟ از دیدگاه علامه فقط خدا ولایت دارد و تنها ولی، خداوند است و به این دلیل به نظر او ولیّ خدا به کسی گفته میشودک به مقام ولایت الهی رسیده باشد. ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است، یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد، بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی میداند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همۀ اسمای الهی است. دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: 1. نگارندگان علاوه برضرورت وجودی انسان کامل که غالباً محو مباحث ضرورت وجود انسان کامل درعالم پیرامون این موضوع بحث میشود، به ضرورت سلوکی وضرورت معرفتی انسان کامل نیز پرداختهاند وهریک ازضرورتهای سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل درعالم هستند. 2. علامه طباطبایی درکتابالمیزان به تبیین چهارقسم ازاقسام ولایت پرداخته است که عبارتنداز: ولایت تکوینی خداوند، ولایت تشریعی خداوند،ولایت تشریعی پیامبر(ص) و ولایت تشریعی علوی. 3. نگارندگان دو کارکرد کلامی و معرفتی ولایت را از آثار علامه طباطبایی استنباط نموده اند.
نوشته
نظر علامه طباطبایی در باب تمایز وجود و ماهیت و نقش آن در تقریر برهان صدیقین
در فلسفه و عرفان نظری متاثر از دیدگاه های مختلف، در باب رابطه وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابن سینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریه انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی می پردازند، اما هیچ یک از این براهین نتوانسته اند وجود حق تعالی را به عنوان اولین مسئله فلسفی به اثبات برسانند. علامه طباطبائی با اتخاذ مبنای جدیدی در باب رابطه وجود و ماهیت با استفاده از اصل واقعیت (=وجود) کوتاه ترین راه را برای اثبات خدا پیموده است. اتکای برهان علامه بر مبنای فوق ثمرات گرانبهایی چون اثبات واجب به عنوان اولین مسئله فلسفی و .. را به بار آورده است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد