آیا می توان تقریری از نظریه اخلاقی قانون طبیعی یا اخلاق طبیعت محور را به علامه طباطبایی نسبت داد؟ با مطالعه اندیشه ها و مبانی اخلاقی علامه، به این نتیجه رسیدیم که ایشان از مدافعان تقریر سنتی این نظریه است. علامه ضمن توجه به ظرفیت های طبیعی انسان و اصل هدایت عمومی یا تکوینی، در چهار گام اساسی، نظامی اخلاقی را ترسیم می کند که مبتنی بر طبیعت است. در گام اول، نیازهای طبیعی انسان را تحلیل می کند. در گام دوم، برای برطرف کردن نیازها، مولفه هایی را همچون امیال و استعدادهای درونی انسان یا جهازات تکوینی مشخص می کند و می کوشد زمینه را برای اخلاق مبتنی بر امیال طبیعی و بنیادین انسان فراهم کند. در گام سوم، غایتی برای این امیال مشخص می کند تا همه آن ها در مراتب مختلف، به سوی آن جهت گیری کنند. در گام چهارم، از عاملی سخن می گوید که بر مسیر امیال نظارت می کند و به آن ها در راستای غایت مشخصی جهت می دهد. هدف اصلی این مقاله، تحلیل این دیدگاه علامه است. اطلاعات این مقاله با روش کتابخانه ای جمع آوری شده و داده پردازی آن نیز با روش تحلیلی و استنادی است؛ به این معنا که در مراجعه به اندیشه های علامه، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی ـ تحلیلی عمل شده است.
نوشته
علامه طباطبائی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به بررسی قانون اول نیوتن از منظر فلسفی پرداخته و در کتاب نهایه الحکمه به مسئله انرژی و قانون بقای ماده و انرژی توجه کرده است. استاد مطهری نیز در آثار مختلف خود به این دو مسئله فیزیکی پرداخته آن ها را از منظر فلسفی مورد بررسی قرار داده است. از آنجا که در وحله نخست، به نظر می رسد که قانون اول نیوتن با این قاعده فلسفی که هر حرکتی نیازمند به محرک است در تضاد است، این دو فیلسوف معاصر کوشیده اند تا به این اشکال پاسخ دهند و تفسیری سازگار با قواعد فلسفی از آن ارائه نمایند. همچنین با طرح مسئله انرژی و بررسی قانون بقای ماده و انرژی کوشیده اند تا جایگاه انرژی را در میان مقولات ارسطویی و در سلسله اجناس جواهر مشخص نمایند. تبدیل ماده به انرژی این سئوال را نیز مطرح می کند که آیا ماده در هنگام تبدیل به انرژی، صورت جسمیه خود را رها می کند و این قاعده فلسفی که ماده هیچگاه از صورت جدا نمی شود را باطل می نماید یا خیر؟ در این مقاله نگرش فلسفی علامه طباطبائی و استاد مطهری نسبت به این دو قانون فیزیکی مورد بررسی قرار گرفته است.
نوشته
Footer