مساله «نفس الامر» از جهتی در مباحث هستی شناسی و از جهتی دیگر در مباحث معرفت شناسی مطرح می شود. انسان رئالیست و حقیقت جو که حقیقت را عبارت از «تطابق اندیشه با واقع و نفس الامر» می داند، گریزی از تحلیل، تبیین، اثبات و درنهایت پذیرش آن ندارد. در کلام مرحوم علامه طباطبایی «نفس الامر» بر دو معنای اخص و اعم اطلاق شده است. معنای اخص که در کلام ایشان از آن به امور نفس الامریه تعبیر شده است لوازم عقلی ماهیات می باشد که مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) و قضایای مؤ لف از آنها را دربر می گیرد و معنای اعم عبارت است از ثبوتی که اعم از ثبوت واقعی و ثبوت اعتباری است. ثبوت اعتباری که توسط ذهن با دو توسعه پی درپی صورت می گیرد شامل ماهیات و همه مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) می شود. این دو ثبوت مجازی و قرضی نیستند بلکه اضطراری و ریشه دار می باشند. حاصل آنکه طبق نظریه ایشان این ثبوت عام و فراگیر که هم شامل وجودهای خارجی و احکام آنها است، هم شامل ماهیات و احکام آنها است و هم شامل مفاهیم انتزاعی فلسفی و عدمی است، همان «نفس الامر» است.
نوشته
Footer