Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی مبانی تعلیم وتربیت از دیدگاه علامه طباطبایی
انسان یکی از شگفتانگیزترین مخلوقات خداوند است که آفریده شده تا به مقام خلیفهاللهی برسد و تحقق این هدف جز در پرتو تعلیم و تربیت حقیقی میسـر نمی شود. حقیقت انسـان ملکوتی و با فطرتی پاک است که با طی مراتبی قوس نزولی را طی کرده و در پایین ترین مراتب قرار گرفته است، بنابراین با تعلیـم و تربیت میتواند به حقیقت وجود خویش دست یابد و به بالاترین مراتب کمال برسد. در این راستا در دین اسلام به هیچ مسئلهای به اندازه تعلیم و تربیت اهمیت داده نشده است. بنابراین آموزش و پرورش در هر کشوری از اهمیت بسزایی برخوردار است چرا که زیربنای تحول و پیشرفت در تمام زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتمـاعی و ... منوط به داشتن نظام آموزش و پرورش صحیح است. اما علیرغم این نیاز باید اعتراف کنیـم که نظام آموزشی و تربیتی کشور به شکل اصولی و متناسب با نیازهای جامعهی اسلامی و مبانی اسلامی تدوین نشـده است. چرا که غالباً در دستگاه-های متولی تعلیم و تربیت کشور در تمام مقاطع و سطوح از نظامهای تربیتی وارد شده از غرب و شرق، آن هم به طور ناقص بهرهبرداری میشود. بنابراین با توجه به اهمیت بالای مقولهی تعلیم و تربیت در کشور باید کوشیـد تا مسئله تعلیم و تربیت مطابق مبانی اسلامی شکل گیـرد. این مبانی باید مبتنی بر آموزههای اسلامی و منابع بسیار غنی آن باشد. یکی از راههای مطمئن تحقّق این امـر نیز منوط به استفاده از دیدگاههای علمای بزرگ اسلام است که در این رابطه مرحوم علامه طباطبایی یکی از منابع غنی میباشد که می تواند ما را در ارائه مبانی تعلیم و تربیت اسلامی یاری نماید. روشی که در این تحقیق بکار گرفته شده ترکیبی است از دو روش، تحقیق توصیفی، که به بررسی و توصیف آرای فلسفی - تربیتی علامه طباطبایی می پردازد و از طرفی تجزیه و تحلیل و سازمان دهی مطالب بدست آمده از اندیشه های ایشان، روش تحلیل محتوا استفاده شده است. این تحقیق نتیجه گرا می باشد و با داده های کمی سروکار ندارد و کاملاً کیفی است و روش گردآوری کتابخانهای میباشد.
نوشته
تبیین ایمان به حیات پس از مرگ و دلالت های تربیتی آن در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
هدف پژوهش حاضر تبیین ایمان به حیات پس از مرگ و دلالتهای تربیتی آن در دیدگاه علامه طباطبایی(ره)است. این پژوهش که در زمره تحقیقات کیفی قرار دارد بر اساس آراء و اندیشههای علامه در باب معاد تدوین شده است که در آن به مفهوم شناسی معاد و جایگاه آن در تعالیم دین مبین اسلام و سایر ادیان پرداخته شده و سپس دلایل منکرین، پاسخ علامه با دلایل قرآنی و عقلی و همچنین اثبات معاد و حیات پس از مرگ مورد بحث قرار گرفته است. دلالتهای تربیتی حاصل از این پژوهش در سه بعد اهداف، اصول و روشهای تربیتی تبیین گردیده و حاکی از آن است که اهداف غایی در نزد علامه شامل توحید و رضوان الهی میباشد که توحید به عنوان غاییترین هدف شناخته شده و اهداف واسطهای در راستای اهداف غایی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش همچنین اصول و روشهای تربیتی مبتنی بر اصل معاد استنباط واستخراج گردیده است.
نوشته
از معرفت شناسی علامه طباطبایی تا تفکر چندوجهی در تربیت زیباشناختی با نگاهی به قرآن کریم
در تعالیم الهی و تفاسیر قرآنی، به شناخت و ابعاد مختلف آن و نیز موضوع زیبایی و گسترهی آن در ابعاد وجودی انسان، به مناسبتهای مختلف و در جایگاههای متعدد توجه شده است، بهگونهای که میتوان میان شناخت و زیبایی، پیوند عمیق و تفکیکناپذیری را مشاهده کرد. علامهطباطبایی، از مفسران بزرگ شیعی، با ژرفاندیشی در قرآن و آموزههای تربیتی آن، توجه به ادراک حسی(سمع و بصر) را، مقدمه و منشأ علوم حصولی(تصورات) میداند و فؤاد را برابر با قوهی عقل و مبدأ تصدیق و تعقل برمیشمرد. این نوع نگاه به ابزار معرفت، پایهی اصلیِ بُعد خاصی از تربیت با عنوان «تربیت زیباشناختی» است. در پژوهش حاضر که، به شیوهی توصیفی_ تحلیلی و با مراجعه به منابع دست اول و منابعکتابخانهای، بهویژه تفسیر المیزان انجام شده است، ضمن تبیین برخی از دیدگاههای معرفتشناسی و زیباییشناسی علامه طباطبایی و پیوند میان آنها، نوع خاصی از تفکر در اهداف آموزشی، با عنوان «تفکر چندوجهی» در تربیت زیباشناختی مطرح میشود، که حاصل آن، توجه توأمان به عقل و اندیشه، احساس بیرونی و درونی و عاطفه و ایمان و حقپذیری است. بنابراین، توجه و تقویت پرورش کیفیات حسی و ذائقهی زیباییشناختی فراگیران، به موازات پرورش و تقویت عقل سلیم و توجه به دل و فطرت سالم، بایستی در اولویت برنامههای نظام آموزشی قرار گیرد.
نوشته
امکان تربیت اخلاقی کودکان تا هفت سال براساس آموزه های اسلام (آیات و روایات)
در این مقاله امکان تربیت اخلاقی کودکانی که در سنین اولیه −تولد تا هفت سال− قرار دارند و براساس حدیث حضرت رسول(ص) سیادت دارند، با تأکید بر آیات و روایات بررسی میشود. برای این منظور ابتدا با روش تحلیلی با توجه به مفهوم تربیت اخلاقی متأثر از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان تعریفی از تربیت اخلاقی برای کودکان تا هفت سال ارائه و سپس با تأکید بر آیات و روایات به این دوره با روش تحلیلی−استنتاجی این امکان تبیین شده است. یافتهها نشان از آن دارد که در آیات و روایات نمونه دلایلی مانند وجوب تربیت اخلاقی، لزوم رفع ضرر اخلاقی، امکان آموزش، وجود موانع تربیت و لزوم رفع آنها در این دوره، مؤید امکان تربیت اخلاقی کودکان تا هفت سال است.
نوشته
بررسی استعداد از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن
هدف از پژوهش پیشرو تحلیل مفهوم استعداد در دیدگاه فلسفی علامه طباطبایی و بررسی دلالتهای تربیتی آن بر اساس استخراج شبکه معنایی حاصل از بررسی معانی و مبانی مرتبط با استعداد است. بدین ترتیب مفهوم استعداد با استفاده از روش تحلیل زبانی و مفهومی استعداد در میان آثار علامه طباطبایی انجام گردید. دلالتهای تربیتی حاصل از این شبکه معنایی نیز از طریق روش فرانکنا و الگوی بازسازی شده باقری صورتبندی شد. جامعه آماری پژوهش پیشرو تمامی کتب علامه طباطبایی بود، نمونهگیری با استفاده از نمونهگیری هدفمند با معیار میزان ارتباط با موضوع پژوهش به آثار فلسفی این نظریهپرداز محدود شد. سپس با استفاده از روش نمونهگیری نظریهمدار یا سازه عملیاتی از میان آثار فلسفی آثار زیر انتخاب شد: شرح و ترجمه بدایه الحکمه و شرح و ترجمه نهایه الحکمه به شرح علی شیروانی و اصول فلسفه و روش رئالیسم به شرح مرتضی مطهری. نتایج تحلیل مفهومی استعداد، ترسیم شبکه معنایی و بازتعریف هفت تفسیر از استعداد بود. در توضیح شبکه معنایی باید گفت که امکان قوه، همان امکان استعدادی یا استعداد است، قوه را مادهای حمل میکند که برای فعلیت خود نیازمند صورت است زیرا صورت تعین دهنده به ماده است. بدین ترتیب حرکت قوه یا استعداد به سمت فعلیت شروع میشود. اما برای حرکت نیازمند علتی هستیم که این حرکت را ایجاد کند. با تحقق علت، امکان به سمت صورت خود، فعلیت مییابد. اما این حرکت، حرکتی تدریجی و جوهری است. با تحقق یک صورت، صورت بعدی از بین نمیرود بلکه صورت قبلی وجود دارد و صورت بعدی به وجود میآید و اصطلاحا لبس بعد از لبس است. با این شبکه معنایی میتوان هفت تفسیر از استعداد ارائه داد:استعداد شکوفا، پرورش و پدید نمیآید بلکه تکامل پیدا میکند. یکی از لوازم شناسایی استعداد، بررسی وضعیت فعلی انسان است. یکی از لوازم شناسایی و تکامل استعداد، بررسی مسیر گذشته و آینده فرد است. لازمه تکامل استعداد بود شرایط و نبود موانع بیرونی است. لازمه تکامل استعداد امکانات روانی و تنی است.لازمه تکامل استعداد مجموع و آمیزهای از زمینههای درونی و بیرونی است. یکی از لوازم بیرونی تکامل استعداد، انتخاب عقلانی است. نتایج سوال دوم از طریق مبنا قرار دادن تفسیر اول به عنوان مبنای نوع یک و مبنا قرار دادن شش تفسیر دیگر به عنوان مبنای نوع دو استخراج شد. بدین ترتیب هدف غایی تعلیم و تربیت تکامل استعداد و اهداف واسطی شناسایی وضعیت فعلی، شناخت گذشته و پیشبینی آینده، ایجاد شرایط و رفع موانع، شناخت درونی، ایجاد تناسب درونی و بیرونی و تربیت عقلانی دانشآموز در نظر گرفته شد. همچنین اصول تربیتی استخراج شده از این شبکه معنایی به شرح زیر است: اصل توجه به وضعیت فعلی، اصل توجه به مسیر گذشته و آینده،اصل توجه به شرایط و موانع تکامل استعداد، اصل توجه به امکانات روانی و تنی، اصل توجه به زمینههای درونی و بیرونی، اصل توجه به انتخاب عقلانی.
نوشته
بررسی پیامدهای تربیتی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
هدف این مقاله، بررسی پیامدهای تربیتی مبتنی بر مبنای فلسفی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است. نتایج تحقیق نشان میدهد که علامه طباطبایی در تعلیم و تربیت به هر دو بنیاد فلسفی ثبات، تغییر و هم چنین توحید محوری توجه دارد. به باور وی بین امور ثابت و متغیر و خداشناسی ارتباط انکارناپذیری وجود دارد؛ این در حالی است که نیچه با توجه افراطی و یکجانبه به امور متغیر از اهمیت بنیان ثابت و نیز توحید محوری غافل مانده است. از مبانی هستی شناسی نیچه ، نهیلیسم، طبیعت مادی، عدم حاکمیت اساسی خداوند بر نظام هستی ، تغییر و صیرورت جهان هستی و خیر بنیادین و بنیاد خیر نبودن خداوند و نیز اصول آموزش پوچگرایی، پاسخگویی به نیاز جسمانی ، عدم اعتقاد به چشم انداز و آینده نگری و تغییر پشتوانه های تاریخی و فرهنگی استنباط شده و با دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مورد نقد قرار گرفته است. تربیت مد نظر علامه دارای ویژگیهایی چون تاکید بر مبنای فلسفی ثبات ضمن اعتقاد به تغییرات ، دینگرایی، اراده و اختیار اعتقاد به بنیانهای استواری از جمله توحیدمحوری است؛ این موارد میتواند به عنوان شاخصهای نقد تعلیم و تربیت نیچه مورد استفاده قرار بگیرد؛ بدین منظور این مقاله از روش عقلانی ـ منطقی بهره میگیرد. هم چنین نقد دیدگاه نیچه نشان میدهد که دیدگاه علامه به دلیل توجه همزمان به بعد تغییر و ثبات و توحیدمحوری، دیدگاه غنی تر و همه جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
نوشته
بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناسی و رویکرد تربیت دینی آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی
هدف این پژوهش بررسی تطبیقی دیدگاه معرفت شناسی و رویکرد تربیت دینی آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی، و روش آن تطبیقی استنتاجی است. نتایج نشان داد معرفت شناسی دینی علامه و پلانتینگا در باور به خدا به عنوان گزاره پایه، نقش گناه در دوری از معرفت، ابعاد ایمان و فطری بودن خداشناسی مشابه است؛ اما علامه بر ارائه برهان و گزاره های مشخص پایه، اراده مسبوق به خرد و مولفه شناخت در ایمان تاکید می کند و پلانتینگا ناکارامد دانستن براهین، به کارگیری استقرا برای تعیین گزاره های پایه، اراده مسبوق به کشش الهی و تاکید بر عاطفه را مد نظر دارد. در بررسی تطبیقی رویکرد تربیت دینی، قرار گرفتن هر دو رویکرد در میانه طیف عقلگرایی ایمانگرایی، تاکید بر اصلاح محیط، تقوامحوری، توجه به تفاوتهای فردی، خرافه ستیزی، تدریجی بودن، بیداری فطرت خداجو، تهذیب و تنوع محتوا از وجوه اشتراک است؛ اما پلانتینگا بر رویکرد ایمانگرایی معتدل، فردگرایی، اصول دین به عنوان گزاره های پایه و تقدم عاطفه تاکید دارد و علامه رویکرد عقل ورزی، توجه به فردگرایی و جمعگرایی، تبیین اصول و فروع دینی و تقدم ایجاد شناخت را مد نظر دارد.
نوشته
بررسی تطبیقی شیوه های تربیت اخلاق نزد فلاسفه یونان (افلاطون و ارسطو)، انبیاء و قرآن با تکیه بر مکتب فکری علامه طباطبایی در المیزان
انسان مسافری است رهسپار لقای خداوند سبحان: ( یَأَیُّهَا الْانسَنُ إِنَّکَ کاَدِحٌ إِلیَ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیه) «ای انسان تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت روانهای و سرانجام به لقاء او خواهی رسید.» و در این سیر، عوالمی را پیموده تا سرانجام به عالم طبیعت و نشئهی دنیا، رسیده است و عوالمی را پیش رو دارد تا به لقای مهر و جمال یا قهر و جلال حضرت حق راه یابد. انسان باید در این سفر، موانع نظری و عملی سیر و سلوک إلی الله را به خوبی بشناسد و با راههای از بین بردن این موانع آشنا شود. بنابراین در این پایان نامه سعی شده است که راههای تهذیب اخلاق که در کلمات حکما و علمای اخلاق سه راه است بیان و مقایسه شود. راه اوّل طریقهی حکمای یونان (افلاطون و ارسطو) است که به فواید دنیایی فضایل اخلاقی توجّه دارد، مثلاًمیگوید اگر جود و بخشش کنی، آقایی پیدا میکنی. راه دوم طریقهی انبیاء است که فواید اخروی تهذیب اخلاق را در نظر دارد مثلاً میگوید خداوند در ازای بهشت از مؤمنان جانها و اموالشان را میخواهد و راه سوّم انسان را در طرز تفکّر به گونهای تربیّت میکند که دیگر محلی برای رذایل اخلاقی نمیگذارد و اوصاف رذیله را رفع میکند نه دفع مثلاً میگوید: همهی عزّت برای خداوند است و با این بیان غرور و تکبّر را از انسان ریشه کن میکند. سؤالی که در نگارش این پایان نامه مطرح شده است این است که شیوههای تربیّت اخلاق نزد فلاسفهی یونان، انبیاء و قرآن چگونه است؟ بنابراین فرض شده است که روش و هدف تربیّت فلاسفه یونان، انبیاء و قرآن دارای نقاط اشتراک و افتراق هستند و به دنبال آنها رفتهایم و نتیجهی آن استخراج مطالب مفیدی از کتب مختلف بوده است؛ که روش تربیّتی افلاطون و ارسطو و انبیا و قرآن با توجّه به مکتب فکری علّامه طباطبایی بحث و بررسی شده است. روش تحقیق این پایان نامه توصیفی- تحلیلی است.
نوشته
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناسی از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبائی و دلالتهای تربیتی آن
این پایان نامه به دنبال بررسی تطبیقی مبانی انسان شناسی از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن می باشد و دارای ویژگی دو وجهی توصیفی، تحلیلی مفهومی است که در زمره پژوهش های کیفی قرار می گیرد تا بر اساس مفاهیم اصلی تشریح شده در نظریه های سهروردی وعلامه طباطبایی، به تبیین مبانی تربیت بپردازد. همچنین برای تبیین ، مقایسه و استخراج نقاط مشابه و متمایزمبانی انسان شناسی از دیدگاه ایشان و دلالت های تربیتی آن ،از روش جرج بردی ، استفاده گردیده است.در این مطالعه ضمن بررسی ویژگی های انسان از منظر سهروردی و علامه طباطبایی به ارائه دلالت های تربیتی ناشی از آن شامل اهداف ، اصول و روش های تربیتی پرداخته شده است و در پایان با مقایسه این نتایج نکات مشابه و متفاوت بیان گردیده است .از نظر ایشان آفرینش انسان توسط خداوند می باشد. انسان موجودی مشتمل بر بدن و نفس و حاکم بر سرنوشت خویش است . او می تواند با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند . راه نیل به کمال زدودن شهوات و تعلقات و شواغل مادی است. انسان در اجتماع می تواند استعدادهایش را بروز دهد و نیاز به یاری دیگران دارد. انسان زندگانی جاویدانی دارد که پایانی برای آن نیست و مرگ که جدایی روح از بدن می باشد. هردو به اصل تفاوت های فردی باور دارند. شیخ اشراق نفس ناطقه را حادث به حدوث بدن می داند اما به بیان علامه طباطبایی انسان قبل از زندگی دنیا زندگی دیگری داشته.
نوشته
بررسی تطبیقی مفهوم، اهداف، اصول و روشهای تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار
هدف از این پژوهش بررسی اهمیت و جایگاه چالش برانگیز و مغفول تربیت معنوی و سپس بررسی مفهوم و جایگاه تربیت معنوی و رابطه آن با دین است، از آن جهت که تربیت معنوی با مورد توجه قرار دادن ساحت روحانی انسان (که در پیوند با ساحت ربوبی است) باب مناسبی برای گفت و گو در عصر جهانی شدن فرهنگ هاست و می تواند پیروان ادیان توحیدی را به وحدت نظر در حوزه تربیت انسان رهنمون سازد،حائز اهمیت است.این پژوهش به بررسی تطبیقی مفهوم و اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان فیلسوف و دانشمند مسلمان با دیدگاه دیوید کار که یک فیلسوف تربیتی است در یک مطالعه کیفی که با روش تطبیقی انجام شده است ، به پرسش های پژوهش پاسخ داده است . مفهوم تربیت معنوی از نگاه طباطبایی جهت دهی به فرآیند تجرد نفس ، متناسب با فطرت ربوبی او معنا می یابد که در پی تقویت میل ،تفصیل معرفت و انجام عمل متناسب با آن است و اهداف از نظر وی سه جنبه شناختی ،گرایشی و عملی دارد . دیوید کار تربیت معنوی را بخش متمایزی از تعلیم وتربیت ، و جدا از تربیت دینی و شامل تجربه و درک سئوالات بزرگ می داند . اهداف تربیت معنوی از نظر وی آموزش حقایق و پرورش فضایل معنوی از راه دو روش تربیت در یک گرایش معنوی و تربیت در یک فعالیت معنوی است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد