بحث سعادت و شقاوت ذاتی که از آن به طینت تعبیر می‌شود مسئله حساس و چالش برانگیزی در همه زمانها می‌باشد. اختلاف در رفتار و عملکرد آدمیان، دغدغه‌ای است که اندیشمندانی که پیرامون تبیین رفتار انسان تفکر می‌کنند، به دنبال علت بروز آن اخلاق و رفتارها می‌باشند و در میان آها تفکر فلسفی- کلامی علامه طباطبایی، که فیلسوف، متکلم و مفسر گرانقدر عصر ماست، مورد نظر پژوهش حاضر است. مسائل پژوهش عبارتند از: آیا عاملی غیر ارادی و پنهانی بر رفتار ما و دیگران اثر می‌گذارد؟ اگر چنین است و همه اعمال ما ارادی نیست، چرا در آخرت باید حساب و کتاب داشته باشیم. اگر ما دارای طینت هستیم پس تکلیف فطرت مشترک انسانها چه می‌شود؟ آیا با قبول طینت برای انسان عدل خداوند، تکلیف و تعلیم وتربیت بی‌معنا نمی‌شود؟ برای پاسخ دقیق به اینگونه سوالات باید مبانی هستی‌شناسانه و انسان‌شناسانه محکم و عمیقی داشت، زیرا فهم عرفی و سطحی از مفاهیمی چون طینت، اختیار و عدالت اینگونه سولات را بی-جواب خواهد گذاشت. سعی ما بر این است که در این پژوهش به حل تعارضات و پیامدهای نظریه طینت بپردازیم. لازم به ذکر است که در این رساله برای فهم بهتر مطالب علامه و حل تعارضات موجود، تفکرات علامه را در یک ساختار مجموعی که متأثر از قرآن، حدیث و حکمت متعالیه است، بررسی نمودیم.
نوشته
میراث حدیثی شیعه مشتمل بر یک سلسله اخباری است که به ظاهر‌، تفاوت و دوگانگی آدمیان در آفرینش را تداعی می‌کند و از پیوند ایمان و کفر، باطینت و ساختار تکوینی آدمیان، سخن می‌گوید. از دیرباز محدثان و محققان این گونه روایات را از جنبه های سندی یا متنی نقد کرده اند. برخی در صدور این اخبار خدشه وارد آورده گروهی مفاد آن ها را بر تقیه‌ حمل کرده و شماری هم مفاد آنها را با متون قرآنی و حدیثی سازگار دیده و درصدد ارائه شرح و تفسیری معقول از آن ها، برآمده اند. مولی صالح مازندرانی، فیض کاشانی، ‌آقاجمال خوانساری، سیدعبدالله شبر و علامه طباطبایی (رحمة الله علیهم) از طیف سوم به حساب می‌آیند. نویسنده کوشیده است با نگرشی جامع گرایانه دیدگاه ها را نه به تفصیل، بلکه فقط به اشاره مورد بررسی و احیانا نقد قرار دهد تا مشخص شود احادیث طینت از معنایی سازگار با قرآن و با سایر روایات برخوردار است. اگر چه مقاله هنوز با حل همه چالش های محتوایی، فاصله زیادی دارد، اما به تصور نویسنده این موضوع سامانه ای جدیدتر یافته است تا ذهن مخاطبان را به تأمل بیشتر و کاوش عمیق تر، وا دارد.
نوشته
یکی از آموزه‌های شیعی که در تفاسیر قرآن دربارۀ آن بحث شده، آموزۀ طینت است. این آموزه تفاوت آدمیان را در آفرینش مطرح می‌کند و از پیوند ایمان و کفر با طینت آدمیان سخن می‌گوید. در نگاه اول، این آموزه دال بر سعادت و شقاوت ذاتی انسان و نفی اختیار آدمی در رقم زدن عاقبت خویش و در نتیجه گرایش به جبر است. بسیاری از محدثان و مفسران امامیه به تبیین مفاد این روایات و حل اشکال‌های آنها پرداخته‌اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با طرح الگوی جامعی، بر اساس مبانی حکمت صدرایی، به تحلیل محتوایی این آموزه پرداخته است. وی با حمل طینت بر ماده‌ای زمینی‌ که بدن انسان را می‌سازد و سپس نفس انسان از آن برمی‌خیزد؛ تأثیر آن را بر سعادت و شقاوت انسان در حد اقتضا می‌داند و مستلزم جبر نمی‌داند. در این مقاله ضمن بیان تحلیل علامه، مبانی آن را تبیین می‌کنیم و در نهایت، راه‌حل ارائه‌شده توسط علامه را برای اشکال‌های مطرح‌شده ارزیابی خواهیم کرد.
نوشته
چکیده اخبار مربوط به طینت به علت صعوبت و پیچیدگی، دارای تفاسیر مختلف و گاه متعارض با هم هستند. در این تحقیق تلاش شده ضمن واکاوی احادیث با توجه به سیر تاریخی آن و بررسی مختصر نظر پیشینیان و گزارش مفصل نظر علامه طباطبایی و امام خمینی(ره) به این مساله پرداخته شود. علامه طباطبایی با دسته بندی اخبار طینت در پنج دسته با تحلیل فلسفی دقیق و بدیع اخبار طینت را تفسیر می کند و نظری نو در باب ذاتی بودن سعادت و شقاوت ارائه می کند. در طرف دیگر امام خمینی(ره) راه حل پیچیدگی اخبار طینت را تاویل آنها می داند. وی طینت را به مواد تشکیل دهنده انسان ارجاع می دهد که از پیش و بدو منعقد شدن نطفه که متاثر از نوع تغذیه والدین می داند به عنوان مبادی سعادت و شقاوت در سرنوشت انسان تاثیر دارند. امام(ره) ضمن رفع شبهه جبر، این مواد را در سرنوشت انسان دخیل و موثر دانسته، لکن سعادت و شقاوت را اموری اکتسابی می داند.
نوشته
Footer