یکی از ابعاد نظام تربیتی اسلام و در رأس آن تعلیمات قرآن کریم، دعوت به‌ اندیشیدن و بهره‌مندی از نیروی فکر است (ملکی، 1382). در این آیین الهی‌ که نخستین پیامش با فعل امر بخوان آغاز شده است و عنوان کتاب مقدس و آسمانی‌اش قرآن به مفهوم خواندنی است، فراوان پیروانش را مصرانه به خواندن، دیدن، شنیدن و سیر و سفر کاوشگرانه در زمین دعوت می‌نماید و به انسان‌ هشدار می‌دهد که علت اصلی کفر و انحراف، عدم اندیشه‌ورزی و تفکر است و در این باره همین بس که می‌فرماید؛ «و یجعل الرجس علی الذین لا یعقلون‌3». آنچه‌ در دنیای کنونی انسان را قادر می‌سازد تا خود را با سلاح علم، هنر، اخلاق و معنویت مجهز سازد، قدرت فکری اوست. تعلیم و تربیت فرآیندی است که‌ پرورش فکر انسان را بر عهده دارد (شریعتمداری، 1382). در این میان نظام‌ آموزش رسمی که بخشی مهم از نظام تربیتی هر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهد و دارای ساختاری پیچیده و عناصر متعددی است، در دستیابی به هدف فوق الذکر نقشی مهم و بی‌بدیل بر عهده خواهد داشت. هدف محقق در پژوهش حاضر این‌ بوده است که با بهره‌مندی از نظام تربیتی اسلام به‌عنوان یک برنامه درسی‌ معنوی و فطری، ضمن استخراج ابعاد پرورش تفکر از قرآن کریم، به ارائۀ دلالتهای (راهنمایی‌های) کلام وحی پیرامون پرورش اندیشه برای نظام آموزشی‌ و به‌طور مشخص برای عناصر برنامۀ درسی بپردازد. براساس یافته‌های پژوهش حاضر جریان پرورش اندیشه از منظر قرآن در چهار بعد اصلی موضوع اندیشه، مراتب اندیشیدن، ملزومات جریان پرورش اندیشه و آفات اندیشه‌ورزی خلاصه می‌گردد. هر یکی از این بعد حامل راهنمایی‌هایی برای نظام آموزشی است که در این مقاله به ذکر خواهیم پرداخت. امید است نتایج پژوهش حاضر راهگشا و مورد استفادۀ سیاستگذاران و مجریان امر تعلیم و تربیت قرار گیرد.
نوشته
این مقاله در چارچوب نظریة دلالت غیرمستقیم به تفاوت‌‌های «وجود» و «موجود» می‌پردازد و در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا گزارۀ «وجود موجود است» گزاره‌ای تحلیلی است. در این بررسی مشخص می‌شود که در سطح واژگان، هیچ یک از دو واژۀ «وجود» و «موجود» شامل مفهومی زائد نسبت به دیگری نیست. همچنین زمانی که مدلول اسمی «وجود» مد نظر است، مدلولات دو واژة «وجود» و «موجود» با یکدیگر این‌همان هستند. اما معانی این دو واژه، یعنی طریقة اظهار مدلولات یا روش دست‌یابی به آن‌ها با یکدیگر متفاوت است و به این دلیل نمی‌توان گزارة «وجود موجود است» را گزاره‌ای تحلیلی دانست. اما اگر منظور از «وجود» وجود واجب باشد، معانی آن‌ها نیز عین یکدیگر خواهند بود و گزارۀ مورد نظر تحلیلی است. به علاوه، مشخص می‌شود که معنی «موجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا متفاوت با معنی آن در ساختار فلسفی علامه طباطبایی است.
نوشته
Footer