پایان‌نامه حاضر، به بررسی دیدگاه‌های آلوسی (مفسر سنی) و علامه طباطبایی (مفسر شیعی) در باره آیات متشابه پرداخته است. هدف از اجرای پایان‌نامه شناخت توحید واقعی و تشخیص درست آن است. روش انجام کار روش کتابخانه‌ای به شکل تبیین و تحلیل بوده است. قلمرو آیات متشابه به ویژه در خصوص توحید و صفات الهی، در علوم مختلف فراگیر است. مراد از صفات الهی، صفات خبریه است که در قرآن و احادیث وارد شده است. به صفات ذیل در این پایان‌نامه اشاره شده است: نفس، وجه، چشم، گوش، دست، در آسمان بودن خدا، و استوای خداوند بر عرش که مفسران قرآنی برداشت واحدی در آن ندارند. طبق آیه هفت آل عمران، دلالت آیات محکم بر معنا صریح است و دلالت آیات متشابه بر معنا واضح نیست. این مشکل در طول تاریخ بستر جریان‌های مذهبی و کلامی در جوامع اسلامی بوده است که اهمیت آن را می رساند. گروهی از مفسران قرآن مانند آلوسی «واو» در «وَالراسِخونَ فِی العِلم» را عاطفه دانسته‌اند. در این صورت تأویل آیات متشابه را خداوند و راسخان در علم می‌دانند. ایشان در برخورد با آیات متشابه یکسان عمل نکرده بلکه در بعضی آیات متشابه که صفات خدا را مطرح می‌کند منظور را ذات خدا می‌داند مانند علمای سلف و نظری را بیان نمی‌کند و در برخی آیات متشابه صفات الهی را تأویل می نماید و در مواردی بر علمای خلف که قائل به تاویل هستند ایراد می‌گیرد. گروهی، از جمله علامه طباطبایی، که «واو» و جمله بعد را استیناف می‌شمارند، جز خداوند کسی را عالم به تأویل متشابه نمی‌دانند. در این صورت پیامبر اکرم که از راسخان به شمار می آید از آیات دیگر مانند«عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ‌ غَیْبِهِ أَحَدً إلَّا مَنِ ارْتَضیَ‌ مِن رَّسُولٍ» حاصل خواهد شد. ایشان در برخورد با آیات متشابه، به تأویل قائل است و در تفسیر و تبیین دلالت آیات متشابه به مجموع آیات محکم ارجاع می‌دهد.
نوشته
در این پژوهش به بررسی آیات متشابه از دیدگاه علامه طباطبائی و جناب زمخشری پرداخته شده. ابتدا با استخراج نظرات هر دو مفسر در این زمینه که عمدتا ذیل آیه هفت آل عمران قرار دارد، ملاک آنها را در این باره جسته و دانستیم که آیات متشابه آیاتی است که بیش از یک معنی به دست می دهد مانند آیات ماوراء طبیعت که خارج از محسوسات انسان بوده و در نگاه اول تصور مادی برای آن در ذهن شکل می‌گیرد که با ارجاع به آیات محکم معنای صحیح و محکم آن از نظر مفسر روشن می‌شود.علاوه براین علامه طباطبائی آیات منسوخ را نیز جزء آیات متشابه می داند که این دسته از آیات در این نگارش مورد مطالعه قرار نگرفته است. در این پژوهش آیات متشابه، در دو دسته آیات صفات و افعال خداوند و آیات عالم غیب و معاد گنجانده شده است و پس از بیان نظر مفسرین، در نهایت مقایسه ای از نظرات دو مفسر به عمل آمده است. در قسمت آیات صفات و افعال خداوند به نوزده مورد و در قسمت آیات عالم غیب و معاد به یازده مورد از آیات متشابه برخوردیم که می توان گفت در این سی دسته حدود صدوشصت آیه مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان به این نتیجه رسیدیم که از نظر هر دو مفسر خداوند کریم منزه است از اینکه در صفات خود مانند آفریدگانش ظاهر شود؛ همچنین در قسمت آیات غیب و معاد نظرات دو مفسر گاهی اشتراک و گاهی دارای اختلاف بود اما به طور کلی می توان گفت علامه طباطبائی به شکل مفصل تری در این دایره بحث نموده ولی جناب زمخشری بعضاً سخن را کوتاه کرده وآنجا که پای عقل را کوتاه دیده فقط به ذکر روایات بسنده کرده است؛ و همچنین باتوجه به مبانی هردومفسرسه دسته از آیات - ساق و میزان و لوح محفوظ- جزء آیات متشابه هستند ولی هیچیک از مفسرین به آیه محکمی جهت رفع تشابه آنها اشاره نکرده است.
نوشته
از جمله شخصیتهای بارز معاصر در حیطه قرآن پژوهی علامه طباطبایی و آیت الله معرفت میباشند، که آثار بر جای مانده از این دو عالم شیعی، پاسخگوی بسیاری از مسائل علوم قرآنی بوده است. از آنجا که علوم قرآنی دانشی متشکل از علوم مختلف است، این پژوهش در صدد مقایسه اندیشه و دیدگاه این دو عالم بزرگ در برخی از این علوم ) ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه( به روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانهای است. با بررسی دیدگاههای این دو اندیشمند روشن میگردد که هر دو قائل به نسخ به معنای حقیقی آن در قرآن بودهاند. علاوه بر این آیت الله معرفت با طرح نسخ مشروط، یک قاعده کلی )هر ناسخ و منسوخی در گرو حالت ویژه و قید مصلحت است( به دست میآورد و با ارائه نسخ تمهیدی، بسیاری از مسائل قرآنی را تحلیل و تبیین مینماید. در باب محکم و متشابه نیز دیدگاهها تقریبا یکسان است، به طوری که هر دو شخصیت معتقداند تشابه در آیات قرآن به معنای مطلق آن، که قابل درک و فهم نباشد، هرگز در قرآن راه ندارد. البته آیت الله معرفت در بیان و درک این مبحث نسبت به علامه طباطبایی از نوآوری بیشتری برخوردار است.
نوشته
محمدحسین طباطبایی مانند راغب، متشابه را به طورکلی بر سه نوع تقسیم کرده است؛ متشابه از جهت لفظ، متشابه از جهت معنا و متشابه از نظر لفظ و معنا، که هر یک خود انواعی دارند. وی با قرار دادن محکمات در برابر متشابهات نتیجه می‌گیرد که "متشابه"آیه ایست که دارای معنای شک برانگیزی از ناحیه مفهوم است که با معنای آیه محکم که به معنای اتقان و غیرقابل نفوذ است ناسازگار می‌باشد. به گونه‌ای که این ناهماهنگی از ناحیه لفظ نیست که با طرق مختلف چون ارجاع عام به خاص مطلق به مقید و مانند آن برطرف شود.متشابهات خود به اقسام گوناگونی از جمله: تشابه ذاتی و عرضی، تشابه بدوی و مستقر، تشابه مطلق و نسبی، تشابه فعلی و شأنی، تشابه عام و خاص، تشابه نفسی و نسبی و..تقسیم میشود.هرچند علامه به چنین تقسیماتی به صورت صریح اشاره نکرد، لیکن از کلامشان می توان تشابه نسبی و اقسام آن را نتیجه گرفت. بدین معنی که آیه‌ای ممکن است، برای علما محکم و برای دیگران متشابه باشد. یا از جهتی متشابه و از جهتی دیگر محکم باشد. وی آیات مربوط به صفات و افعال خداوند را جزء آیات متشابه قلمداد نموده است.دیدگاه دروزه با توجه به روش تفسیری وی جالب توجه می‌باشد. یعنی در عین داشتن اشتراک نظر با علامه، از جهاتی نیز تمایزاتی دارد. وی از مفسرن معاصر اشعری و اهل نابلس می‌باشد. محمد عزه در دوران حیاتش سی و نه جلد کتاب نگاشته که از میان آنها "تفسیر الحدیث"مهم‌ترین اثر وی می‌باشد. دروزه نه تنها برخلاف غالب مفسران، تفسیر خود را بر پایه ترتیب نزول سوره‌ها قرار می‌دهد، بلکه در بهره‌گیری از منابع نیز، روش ویژه ای اتخاذ می کند. یکی از دلایل تمایز تفسیر وی مقدم داشتن ظاهر آیات قرآن نسبت به سایر منابع است. از نگاه او تفسیر قرآن به قرآن برترین وسیله برای پی بردن به ظروف نزول، درک ارتباط و تناسب محتوای آیات و سوره‌ها و در یک کلام تفسیر بر اساس ترتیب نزول است. پس از قرآن، روایات تفسیری و اسباب النزول جایگاه مهم و فضای گسترده ای را در تفسیر الحدیث به خود اختصاص می‌دهد.دروزه غیبیات قرآن را متشابهات می‌دانست، و براین عقیده بود که قرآن را باید با توجه به مخاطب و زمان و مکان نزولش تفسیر کرد. مخاطبین پیامبر هم مردمی با عقاید، اداب و تفکراتی ابتدایی و آمیخته با شرک بودند. لذا هرگونه تشبیه، تمثیل، ترغیب، ترهیب، تنبیه، و نیز صفات خداوند و خصوصیات انسانی او اعم از اعضا، حرکات وکلام را متشابهات دانسته و نیز هرچه که از عالم غیر مادی سخن گفته شده، از ملائکه و اجنه ، ابلیس ،شیاطین، معجزات، خلق هستی و ویژگیهای زندگی اخروی، همه را متشابهات دانسته است. چرا که عقل و فهم مخاطبان قرآن قادر به درک این امور نبوده است.
نوشته
پژوهش حاضر به بررسی موضوع محکم و متشابه در قرآن با نگاهی تطبیقی به دیدگاه های دو عالم بزرگوار علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی می پردازد.بحث در آیات محکم و متشابه و شناخت این آیات و فهم صحیح متشابهات، از موضوعات بسیار مهم و اثرگذار در حوزه دانش های قرآنی و تفسیر است؛ چون فهم نادرست آیات متشابه باعث به وجود آمدن فرقه ها و مذاهب فاسدی مانند مجسمه، مجبره و ... شده است.تحقیق حاضر در پنج فصل تنظیم شده است. سیر حرکتی ما در این پژوهش بدین شرح است: فصل اول شامل کلیات پژوهش نظیر مقدمه، بیان مسئله، پیشینه بحث، اهمیت موضوع، اهداف کلی و جزئی و سوالات تحقیق و ابزار گردآوری مطالب است.فصل دوم، بحث در مورد مفهوم شناسی محکم و متشابه است که در دو بخش نگاشته شده است: در مبحث اول به معنا شناسی دو واژه محکم ومتشابه پرداخته شده و نظرات مفسران مختلف مطرح شده است، و سپس در مورد واژه امّ الکتاب توضیحاتی از دیدگاه مفسران آورده و در مبحث دوم دیدگاه علامه طباطبایی و آیت الله جوادی در مورد محکم ومتشابه ذکر شده است.فصل سوم به بررسی تأویل از قبیل معنا و کاربرد آن و تمایز تأویل با تفسیر پرداخته است و در ادامه، این بحث مطرح شده که آیا تأویل مختص خداوند است یا کسانی دیگر نیز می توانند به تأویل قرآن آگاه گردنند و بحث در مورد این که چه کسانی می توانند عالم به تأویل قرآن باشند، پرداخته شده است. و نظرات مفسران قرآنی در خصوص عاطفه یا مستأنفه بودن واو.در فصل چهارم رمز گشایی از راز وجود آیات متشابه بیان می شود که در دو بخش تنظیم شده است. مبحث اول شامل بحث هایی در خصوص علل، زمینه ها، حکمت ها و آثار تشابه است و مبحث دوم نظرات علامه طباطبایی و آیت الله جوادی در این مورد مطرح شده است.فصل پنجم شامل نتیجه گیری از کل مطالب مذکور در این پژوهش است.
نوشته
در آﯾﻪ ﻫﻔﺘﻢ ﺳﻮره ﻣﺒﺎرﮐﻪ «آلﻋﻤﺮان»، آﯾﺎت ﻗﺮآن ﺑـﻪ دو دﺳـﺘﻪ «ﻣﺤﮑـﻢ» و «ﻣﺘﺸـﺎﺑﻪ» ﺗﻘﺴـﯿﻢ ﺷـﺪه اﻧـﺪ. ﺑـﺮ اﺳـﺎس اﯾـﻦ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪی، ﺑﺮﺧﯽ از آﯾﺎت، دﻻﻟﺖ ﺻﺮﯾﺤﯽ ﺑﺮ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد دارﻧﺪ و«ﻣﺤﮑﻢ» ﺷﻤﺮده ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ و ﺑﺮﺧﯽ دﯾﮕﺮ ﮐﻪ دﻻﻟـﺖ ﺻﺮﯾﺤﯽ ﺑﺮ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﻮد ﻧﺪارﻧﺪ، «ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ» ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در آﯾﺎت اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺑﺮﺧﯽ از ﺳﻮر ﻗـﺮآن ﮐـﺮﯾﻢ، ﺣﺮوﻓـﯽ ﺑـﻪ ﻧﺎم «ﺣﺮوف ﻣﻘﻄﻌﻪ» وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ ﻋـﺪم ﺻﺮاﺣﺘﺸـﺎن، ﺑﺮﺧـﯽ از اندیشمندان ﻋﻠـﻮم ﻗﺮآﻧـﯽ، اﯾـﻦ ﺣـﺮوف را از ﺟﻤﻠﻪ آﯾﺎت ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺑﺮﺷﻤﺮدهاﻧﺪ و ﺑﺮﺧﯽ دﯾﮕﺮ، اﯾﻦ رای را ﻗﺒـﻮل ﻧﺪارﻧـﺪ. اﯾـﻦ اﺧـﺘﻼف، در ﻧـﺰد دو ﺗـﻦ از اﻧﺪﯾﺸـﻤﻨﺪان ﺑﺰرگ ﺷﯿﻌﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﺗﻔﺴﯿﺮ«اﻟﻤﯿﺰان» و آﯾﺖ اﷲ ﻣﺼﺒﺎح از دﯾﮕـﺮ ﻣﻔﺴـﺮان ﻣﻌﺎﺻـﺮ ﺷـﯿﻌﯽ ﻗﺎﺑـﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ اﺳﺎس، ﻧﻮﺷﺘﺎر ﭘﯿﺶ رو ﻋﻬـﺪهدار ﺑﺮرﺳـﯽ اﺧـﺘﻼف رای دو اﻧﺪﯾﺸـﻤﻨﺪ ﺷـﯿﻌﯽ در اﯾـﻦ زﻣﯿﻨـﻪ اﺳﺖ. آﯾﺖ اﷲ ﻣﺼﺒﺎح آﯾﺎت ﻗﺮآن را دو ﮔﻮﻧﻪ و ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺤﮑﻢ و ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮده اﺳﺖ. اﻣﺎ ﭼﻨـﯿﻦ اﻧﺤﺼـﺎری از ﮐـﻼم ﻋﻼﻣﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻧﻤﯽآﯾﺪ. ﺑﻠﮑﻪ ﮔﻮﯾﺎ اﯾﺸﺎن، آﯾﺎت را از زاوﯾﻪﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽداﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻢ و ﻣﺘﺸـﺎﺑﻪ و ﻧﯿـﺰ ﻣﺠﻤﻞ و ﻣﺒﯿّﻦ، دو ﻣﻮرد از آن اﺳﺖ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس، ﺣﺮوف ﻣﻘﻄﻌﻪ در دﯾﺪﮔﺎه ﻋﻼﻣﻪ، ﻣﺠﻤﻞ و در ﻧﻈﺮ آﯾﺖ اﷲ ﻣﺼـﺒﺎح، ﻣﺘﺸﺎﺑﻪ ﺷﻤﺮده ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
نوشته
از عمده ترین تفاوت های میان دو روش تفسیر اجتهادی و نقلی، نحوه تعامل آن ها با روایات است؛ تا جایی که اختلافات مبنایی موجود میان این دو روش تفسیری و بروز تعارض های جدی در نحوه برخورد با آیات و روایات در قرون اخیر و نتایج حاصل از آن، بررسی دقیق آن ها را حائز اهمیت می سازد. این جستار در صدد است با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی محکم و متشابه در روایات، ذیل آیه ۷ سوره آل عمران پرداخته و آن را با نظر علامه طباطبائی مقایسه نماید. در این راستا، نظر صاحب المیزان با تفاسیر روایی نور الثقلین، البرهان، کنز الدقائق، الصافی، قمی و عیاشی مقایسه شده و پس از دست یابی به تعریفی جامع، میزان انطباق آن ها با آیه شریفه و روایات مرتبط، ارز یابی شده است. از جمله نتایج پژوهش این است که بنابر شیوه اجتهادی علامه، در استفاده توام از عقل و نقل و اعتقاد به عدم حجیت خبر واحد در غیر مسائل فقهی، خصوصا اصول دین و معارف تفسیری، مشخص می شود نظر علامه با روایات هم خوانی کامل دارد؛ ضمن اینکه برخلاف غالب تفاسیر روایی به تعارض ظاهری میان روایات متنوع نیز پاسخ می دهد. دیگر اینکه معصوم علیه السلام، بنابر وظیفه ای که در هدایت مردم دارد، عالم به تمامی قرآن است و خارج ساختن علم به حتی یک آیه از قرآن از گستره علمی ایشان، در معنای نقض غرض مسئولیتی است که به عنوان ولی الهی از سوی خدا بر عهده وی نهاده شده و منافی حکمت خداوندی است؛ اما این امر منافاتی با انحصار علم به تاویل به خدا در آیه شریفه ندارد.
نوشته
Footer