با توجه به کثرت ادیان در زمان حاضر و ادعای پیروان آن مبنی بر حقانیت دین خود و آخرین بودن آن، این دو سوال در طول سالیان متمادی، فیلسوفان دین و الهی دانان را به خود مشغول نموده که اولا، کدام دین از حقانیت برخوردار است؟ و ثانیا، پیروی از کدام یک از ادیان، نجات و سعادت را به ارمغان خواهد آورد؟ پاسخ به این دو سوال مهم معمولا در قالب سه رویکرد مطرح می شود: انحصارگرایی، پلورالیزم (کثرت گرایی دینی) و شمول گرایی. اما علامه طباطبائی در رویکردی نوین، با مطرح نمودن حقیقت مشترک ادیان آسمانی و وحدت ذاتی ادیان، صورت مسئله و نزاع را تغییر داده و وجود کثرت و تنوع در میان ادیان الهی را از اساس باطل می داند. در واقع، ایشان پس از تخریب مبنای بحث، به طراحی بنای نوینی پرداخته که در آن فقط یک دین مطرح است که حقیقت نیز همواره با هموست. ایشان همچنین با طرح عنوان «مستضعف» درباره برخی از پیروان ادیان، فضای جدیدی در مسئله نجات ایجاد می نماید. این نوشتار به تبیین دیدگاه علامه طباطبائی در خصوص حقانیت ادیان و مسئله نجات پرداخته و با بررسی نظرات ایشان، رویکرد نوین و متفاوتی را در این موضوع ارائه می نماید.
نوشته
در این مقاله ، رابطه ی حقانیت و نجات از دیدگاه علامه طباطبایی٤ و چنـد تـن از شـاگردان ایشـان (شـهید مطهری٤، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی) بررسی شده است . رابطه ی حقانیت و نجات به این معناست که آیا لزوما پیروان دین حق ، اهل نجاتند یا اینکه دایره ی نجات وسیع تر از حقانیت است ؟ برای روشن شدن این مطلب ، ابتدا وارد مبحث حقانیت شده ایم که در راستای آن ضمن اشـاره بـه اینکـه ، دیـن ، چـراغ راه انسان هاست تا واقعیت های حق را از غیر حق تمیز دهند، تعریف دین ، تعدد ادیان و موضع گیریهای متفاوت ، در مواجهه با این امر، دلایل قائلان به پلورالیزم ، و ادله ی بطلان پلورالیزم را بیان کرده ایم و سپس به مبحـث نجات که شامل مباحثی چون ، عوامل و موانع نجات میباشد، پرداخته شده است و در آخر ذیل مبحث رابطه ی حقانیت و نجات ، سرنوشت اخروی سه گروه از انسان ها که عبارتند از: مؤمنـان ، کـافران و مستضـعفان را پـی گرفته ایم . وسیع تر بودن دایره ی نجات از حقانیت و عدم لزوم بین این دو مبحث ، انحصارگرایی در بعد حقانیت ، شمول گرایی در باب نجات و پذیرش پلورالیزم در بعد عملی در اسلام ، نتـایج بـه دسـت آمـده از ایـن تحقیـق می باشد.
نوشته
چیستی «صراط» و ربط آن با «هدایت» و «نجات» انسان، از مسائل مهم دین‌پژوهی معاصر است. هر نوع تفسیر از صراط در شبکه معارف دین تأثیرگذار است. بدون فهم حقیقت صراط، بحث پیرامون هدایت و نجات، ناقص و نتایج ابهام‌آفرین مانند تعدّد صراط را در پی خواهد داشت، زیرا هدایت الهی دارای مبدأ (منه)، مقصد (الیه)، وسیله (به)، طریق (فیه/ صراط) و نتیجه (حتی/ نجات) است. در این رساله حقیقت قرآنی و روایی صراط در سه حوزه تکوین، تشریع و جزا، از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی تبیین و سپس نسبت آن با انواع هدایت و رابطه و اثر صراط در امر نجات تبیین گردیده است. ملاصدرا، صراط تکوینی را هدایت عامه الهی می‌داند، اما صراط تشریعی را صراطی یگانه دانسته که در دنیا، از حیث مفهوم سیر الی الله بوده، و از حیث مصداق«قرآن»، «دین» و «پیامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام» می‌باشد؛ این مفهوم دنیایی حرکت و سیر ارادی و دینی است که در قالب شرع محقق می‌شود، یعنی صیرورت وجودی و نفسانی انسان در دو بُعد علمی و عملی است که با تبعیّت از مصادیق صراط حاصل می‌گردد؛ صراط در آخرت را، نمود صراط دنیایی و صورت نهایی نفس، که به‌صورت محسوس بر روی جهنم کشیده شده است می‌داند.علامه طباطبایی با دو تحلیل فلسفی و دو تحلیل کلامی، به نظام‌های چهارگانه؛ 1- علّی- معلولی؛ 2- حرکت؛ 3- مولویّت و عبودیّت؛ 4- ربوبی، قائل‌ و قوانین علّی معلولی، حرکت طبیعی اشیاء و ربوبیت تکوینی را صراط تکوین و حرکت نفسانی ارادی، اصلاح رابطه مولی و عبد و ربوبیت تشریعی را صراط تشریعی دانسته و در حوزه جزا، تعریفی معطوف به تعریف صراط تشریعی ارائه می‌دهد.از نظر هر دو حکیم صراط تکوین دارای سیاق واحد و صراط تشریعی دارای وحدت انبساطی است. صراط تکوینی عین هدایت تکوینی و صراط تشریعی نیز عین هدایت تشریعی است. نسبت صراط تشریعی با نجات نسبت وسیله و هدف است.
نوشته
مبحث نجات و رستگاری یکی از مهمترین و وسیعترین مباحث ادیان گوناگون است. نخستین سوالی که پس از تعریف نجات یا همان وضعیت مطلوب بشر به میان می‌آید، شرایط رسیدن به این وضعیت است. در این مجموعه، ضمن تعریف وضعیت نامطلوب کنونی بشر و وضعیت مطلوب آرمانی وی از منظر علامه طباطبایی، با استناد بر آیات قرآن و تفسیر المیزان، عوامل رسیدن به نجات و رستگاری و موانع این مسیر نیز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در بحث نجات شناسی، نجات در دین یهودیت، مسیحیت و اسلام سخن به میان آمده است و سپس به نقد دیدگاه نجات در این ادیان توحیدی از منظر علامه طباطبایی پرداخته شده است. از دیدگاه علامه، رابطه نجات و حقانیت مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله مهم و اصلی در این قسمت این است که از نگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان در نهایت چه کسانی از نجات یافتگان هستند و توانسته اند به وضعیت مطلوب برسند. همچنین با توجه به آیات قرآن و به بیان علامه در مورد «مستضعفان دینی» که چه کسانی هستند و اینکه آیا می‌توانند از اهل نجات باشند، بحث شده است. در نهایت این نتیجه حاصل می شود که نجات‌یافتگان حقیقی کسانی هستند که ایمان و عمل صالح دارند. چنین افرادی از خسران و زیان در امانند. در نتیجه مسأله مهمی که در این مجموعه بیان شده است، این است که راه وصول به این سعادت و کمال مطلوب، یعنی ایمان به خدا و عمل صالح کاملا از روی اراده و اختیار انسانی میسر است، یعنی در واقع سعادت و شقاوت ذاتی انسان نیست بلکه امری اکتسابی و ارادی است. بنابراین آموزه ی نجات در اسلام به این معنا است که انسان با قدرت اختیار و اراده ی خود بر هواهای نفسانی و شیطانی غلبه کند و با تربیت نفس خویش، خود را به کمال الهی و نجات حقیقی برساند. در واقع از دیدگاه علامه، رستگاری یعنی رهیدن از خود و رسیدن به خدا. انسان‌های رستگار از عذاب های الهی در امان هستند و به سعادت و لذت پایدار و حقیقی نائل می آیند. مجموعه ی حاضر، مسأله نجات را در قالب دیدگاه علامه طباطبایی بیان می کند. پس از آن به تفسیر المیزان مراجعه کرده و آیاتی در ذیل موضوع بررسی شده آورده شده است. در این تحقیق، از روش کتابخانه-ای استفاده شده است و به نحو تحلیلی- توصیفی اطلاعات مورد نیاز موضوع تحقیق از طریق مطالعه کتب و پایان-نامه‌های مکتوب در کتابخانه، حاصل شده است.
نوشته
Footer