موضوع مقاله حاضر‍، بررسی ماهیت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و کرکگور است . برای تبیین این دو دیدگاه، ابتدادر رویکرد عقلی به جاودانگی و خلود آدمیان درجهان واپسین، پرسش های جدی فراروی عقل قرار دارد و این پرسش ها میان اصول معرفتی در حوزه فلسفه، ناسازگاری، تعارض و چالش هایی را به بار آورده است. حکیمان، خداوند هستی را وجود مطلق، خیر محض و دارای رحمت واسعه شناخته و سرشت آدمیان را به مقتضای اصل سنخیت، بر ساختار وجود خداوند دانسته و او را مظهر خدا در جهان هستی معرفی کرد ه اند. از این رو، خطا، انحراف و لغزش های آدمیان را از عوارض غیر لازم و غیر دائم او می دانند که حجابی بر سرشت آنان می اندازد و پس از زوال آن، انسان به ساختار اولی و جبلی خود باز می گردد؛ زیرا قسر و منع هر موجود از مقتضای طبیعت اش، پایان پذیر است. در این مقاله ضمن طرح پرسش ها در مسأله خلود به تحلیل پاسخ های عقلی از نگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره) پرداخته و سپس به بررسی، تحلیل، تفسیر عقلی و نقد آن اشاره می شود و سرانجام، ارائه تئوری فلسفی بر مسأله جاودانگی در دوزخ را، کارآمد ندانسته است.
نوشته
زندگانی پس از مرگ از جمله ابهاماتی است که همواره ذهن بشر متفکر را به خود مشغول کرده است. البته سخنان و گفته‌هایی که از طریق ائمه معصومین (ع) به ما رسیده و یا در قرآن آمده، تاحدی این ابهامات را برطرف می‌سازد. بهشت و جهنم نیز گوشه ای از این ابهامات است که قسمت اعظم فهم آن به روایات و آیات قرآن باز می‌گردد. و عقل تا حد بسیار اندکی قادر به فهم آن می‌باشد. وجود بهشت و جهنم، چگونگی خلقت آنها، اوصاف، لذایذ و آلام آنها، کیفیت خلود و امثال آن از فروعات بحث بهشت وجهنم است که با بررسی برخی از کتاب‌ها، پایان نامه‌ها و مقالات در این رساله تاحدی به آن‌ها پرداخته شده است. ابتدائاً نظر برخی از حکما و متکلمان قبل از ملاصدرا بیان شده و در ادامه نظریات ملا صدرا، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی که برگرفته از آیات و روایات می‌باشد گفته شده است. از دیدگاه ملاصدرا بهشت و جهنم مانند درختی هستند که اصل آنها اکنون موجود است، اما شاخ و برگ آن را انسان‌ها با اعمال و رفتار خویش به وجود می‌آورند. یعنی بهشت و دوزخ هر کسی بستگی به اعمال او در این دنیا دارد و خود شخص آنها را در این دنیا می‌سازد. اما حجاب طبیعت مانع از درک آن می‌شود. ایشان اکثر مباحث بهشت و جهنم را تأویل می‌برد و با ذوق فلسفی خویش آیات و روایات را تفسیر می‌کند. مثلاً در مورد درهای هفت‌گانه دوزخ می‌گوید آنها قوای هفت‌گانه انسان است. وی در بحث خلود قائل است که خلود و دوام در بهشت و دوزخ برای بهشتیان و دوزخیان ابدی است اما این بدان معنا نیست که عذاب هم برای دوزخیان دائمی باشد، بلکه پس از مدتی عذاب با طبعشان عجین شده و برای آنها گوارا می‌گردد.علامه طباطبائی نیز درباره مکان بهشت و جهنم می گوید، ممکن است آن دو در بطن آسمان و زمین باشند، اما درک آن در این جهان به دلیل وجود ماده ممکن نیست. ایشان در بحث خلود قائل است بهشتیان دائماً در بهشت اند، اما ممکن است جهنمیان با لطف و کرم پروردگار از دوزخ خارج شوند.در پایان آیت الله جوادی آملی با دلایلی از قرآن و روایات خلقت فعلی بهشت و جهنم را امری حتمی می‌داند و معتقد است خلقت دوزخ یکی از نعمت‌های الهی و عامل بازدارنده‌ای از خلاف و معصیت است برای انسان هایی که به معرفت حقیقی نرسیده‌اند. نظر وی در باب خلود نیز مانند نظر علامه می‌باشد. وی برخلاف ملاصدرا قائل است که عذاب هیچگاه برای دوزخیان گوارا نخواهد شد. زیرا خلاف فطرت است.
نوشته
در آیه 71 سوره مریم آمده است:«هیچ کسی از شما نیست مگر وارد جهنم می شود که بر پروردگارت حتمی و مقرر است، به سبب ظهور این آیه در دخول مومنان به جهنم و ناسازگاری آن با رحمت عام الهی در دیگر ادلّه، آن را در زمره آیات مشکل قرار داده اند. بنابراین، برای رفع شبهه تعارض آن با آیات و ادله دیگر، تفسیری متقن و متین می طلبد. علی رغم قول مشهور که ورود را به معنای دخول تعریف می کنند و گریزی از توجیه تعارض رحمت و نقمت باری مومنان ندرند که آنان را در تفسیر آیه دچار مشکل می کند، علامه طباطبائی تفسیری خلاف مشهور دارند. مقاله حاضر، دیدگاه علامه طباطبائی را به دلیل دقت و اهمیت آن و قوّت ادله در مخالفت با قول مشهور بررسی نموده است و از ادله قرآنی - که روش تفسیری ایشان است - استدلال به معنای قرب و اشراف در معنای ورود می کند. همچنین، از دلایل ادبی، به ویژه لغت و روایات نیز بهره گرفته است. علامه در راستای تثبیت دیدگاه خود، به نقد دیدگاه های دیگر هم پرداخته است که ادله قرآنی دیدگاه های دیگر را با همین روش نمی پذیرد و ادله روایی آنان را از ناحیه سند یا دلالت، مخدوش می داندو تفسیر ایشان موافق با حکمت تحذیری آیه است
نوشته
Footer