پژوهش حاضر از 4 بخش تشکیل یافته است. در بخش اول کلیاتی درباره تعریف و ماهیت آزادی و مفهوم آن، سیر تطور آن و نظرات اندیشمندان غربی و اسلامی ارائه می گردد. در بخش دوم، آزادی در حوزه فردی، ارتباط با آن با اراده و مسئولیت، آزادی فردی در عرصه های مختلف از قبیل آزادی ایمان، اندیشه اسلامی مطرح می شود. در بخش سوم: آزادی در حوزه اجتماع و در انواع مختلف آن مانند آزادی بیان و آزادی افکار و تضارب آراء در جامعه، آزادی قانون و ارتباط آن با نظم و امنیت، آزادی و عدالت اجتماعی، آزادی احزاب و گروههای سیاسی و حدود آزادی در جامعه مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش چهارم: آزادی در حوزه حکومت طی سه فصل به بیان و ملاک آزادی حکومت، مردن و نقشی که در تعیین حکومت کارگزاران آن و ارتباط با آنها دارند و حدود آزادی حکومت پرداخته می شود و در آخر نیز نتیجه گیری از پژوهش که در واقع بررسی نهایی مورد پژوهش است، ارائه می شود.
نوشته
با نظر به اهمیت آزادی و عدالت و تربیت مدنی در جامعه ، هدف این پژوهش تبیین مفهوم آزادی و عدالت در دیدگاه علامه طباطبایی و چگونگی ارتباط میان آنها و استنتاج دلالت های این دیدگاه در عرصه اهداف و اصول تربیت مدنی بوده است. روش تحقیق برای دستیابی به یافته ها ، تحلیل مفهومی و قیاس عملی بوده است.برخی از مهم ترین اهداف و اصول که با نظر یه گزاره های توصیفی و تجویزی استخراج گردیده از دیدگاه های علامه حاصل گردیده اند ، به شرح ذیل می باشند:اهداف تربیتی: 1- آزادی انسان به دلیل برخورداری او از قابلیت های فطری2- تبعیت اراده آدمی از مشیت الهی و واقعیت های جهان هستی3- حاکم بودن جبر و اختیار بر زندگی آدمی4-نیازمندی انسان به عقل بیرونی علاوه بر عقل درونی برای تشکیل جامعه مدنی5- التزام به اوامرالهی در تشکیل جامعه مدنی6- همراهی با دیگران و اجتماعی زندگی کردن انسان7- قانون پذیری انسان8-اقامه عدالت در هر دو حوزه فردی و اجتماعی9- همراهی عدالت اجتماعی با اصلاح ساختار طبقاتیاصول تربیتی: 1-اصل دین مداری2- اصل اجتناب از جهالت3-اصل برابری و تساوی انسانیتی3-اصل آزادی فطری4-اصل مسئولیت پذیری انسان نسبت به تمام مخلوقات5-اصل نیازمندی انسان به عقل بیرونی6-اصل آزادی اجتماعی7-اصل میانه روی8-اصل مساوات9-اصل رفع اختلاف طبقاتی10- اصل شایسته سالاری11-اصل قانون پذیری
نوشته
در نگاه اسلامی آزادی، اختیار و عاملیت انسان با سرنوشت و تربیت صحیح وی در هم تنیده است. در بین اندیشمندان و مفسران مسلمان بحث آزادی و اختیار و نیز نقش اراده آدمی در تعیین سرنوشت مورد بحث واقع شده است. علامه طباطبایی بعنوان یک فیلسوف و مفسر قرآن در آثار خود مفصلا به این موضوع پرداخته است. علامه طباطبایی معتقد به اختیار و آزادی انسان و تاثیر آن در افعال و کردار خویش است و می گوید اساسا ارزشیابی و ثواب و عقاب اعمال ظاهری و باطنی انسان، بر اختیار و اراده مبتنی است. پژوهش حاضر در راستای این موضوع به بررسی و تبیین نقش عاملیت آدمی در تربیت مبنتی بر دیدگاه علامه طباطبایی در زمینه آزادی و اختیار می‌پردازد. بر انجام این پژوهش سه سوال اصلی مطرح گردید که عبارتنداز: حدود و ثغور آزادی و اختیار درعاملیت آدمی در تربیت در دیدگاه علامه طباطبایی چه تبیینی دارد؟ موانع بازدارنده در عاملیت آدمی در تربیت بر بنیاد آزادی و اختیار در دیدگاه علامه طباطبایی کدامند؟ عوامل موثر بر عاملیت آدمی در تربیت بر بنیاد آزادی و اختیار در دیدگاه علامه طباطبایی کدامند؟. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوای کیفی بوده وبا بکار گیری دو روش تحلیل مفهومی و قیاس نظری پس از فیش برداری وطبقه بندی به منظور تحلیل وپاسخگویی به سوال ها استفاده شده است . یافته پژوهش نشان داد که انسان در نگاه علامه طباطبایی موجودی مختار است وکسی نمی‌تواند به وی‌آزادی بدهد یا آزادی را از او بگیرد. بنابراین انسان به منزله عامل نقش مهمی در سرنوشت خود دارد ومی‌تواند سرنوشت خود را در تربیت رقم زند با این حال برخی موانعی بر سر راه انسان در مسیر تربیت او اهمیت دارند که می‌توان در راس این موانع به شیطان وبرخی از رذایل دیگر همچون گناه، کفر وناسپاسی، فخر فروشی اشاره کرد.همچنین برخی از عوامل ارادی با عاملیت آدمی وجود دارند که بعنوان روش تربیتی با عاملیت آدمی می‌توانند در تربیت انسان وتغییر سرنوشت وی موثر باشند که عبارتند از دعا و نیایش، صله ی رحم، توکل به خدا و در نهایت کمک گرفتن از هدایت تشریعی در پرتو رسالت و انبیا را نام برد.
نوشته
نوشته
آنچه که مسلم است در اندیشه دینی مساله آزادی اهمیت بسزای دارد و به همان میزان تفکر در این باب نیز می تواند رهگشای مسائل عدیده باشد این نوشته تلاشی است در ارائه، رابطه دین و آزادی از نگاه علامه طباطبائی و محقق نائینی در نگاه نخست بنظر می رسد وادی دین و شریعت، میاین از وادی آزادی است. به دلیل اینکه دین سخن از تکلیف و احکام دارد اما آزادی به معنای عدم تکلیف و عدم محدودیت به احکام می باشد. اما این نگرش و اندیشه هیچ ارتباطی با آموزه های اسلام و سیره و روش پیامبر (ص) و امامان (ع) ندارند و ما در این تحقیق با استفاده از اندیشه علامه طباطبائی و محقق نائینی به این نتیجه می رسیم که نسبت و رابطه بین دین و آزادی نه می تواند تناقض و نه تباین باشد بخاطر اینکه این دو اندیشمند آزادی مطلق را که در جوامع غربی مرسوم است مناقی دین می دانند و معتقدند که دین خود حدود و قلمروی برای آزادی قائل می شودلذا در رابطه و نسبیت بین دین و آزادی، قائلند که این دو مکمل هم دیگر و در واقع همچنان که دین امر قطعی و ذاتیست آزادی نیز برگرفته از سرشت و فطرت انسانی است لذا آزادی موهبتی است الهی هم چنان که دین چنین می باشد.
نوشته
Footer