Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
سازگاری یا ناسازگاری اصل ضرورت علی و اختیار از منظر اسپینوزا و علامه طباطبایی
مسأله علیت و ضرورت علّی که از فروعات اصل علیت است در طول تاریخ فلسفه همواره یکی از مسائل مهم و اساسی فلسفه بوده، انکار آن را منجر به پذیرش صدفه و اتفاق دانستهاند. بسیاری از فلاسفه نیز ضرورت علّی را اصلی بدیهی تلقی کردهاند. از طرف دیگر اختیار انسان امری وجدانی و بدیهی تلقی میشود. حال مسأله این است که چه نسبتی میان اصل ضرورت علّی و اختیار، وجود دارد؟ آیا با وجود اصل ضرورت علّی و کلیت و ضرورت این اصل، جایی برای اختیار باقی میماند؟اسپینوزا اراده آزاد را در تعارض با ضرورت علّی، و محال می-داند. اما با این حال او اختیار را به معنای فاعلی که تنها به اقتضای ذاتش موجود و عمل میکند، تعریف کرده است. با ارائه چنین تعریفی از اختیار است که او میتواند از خداوند به عنوان فاعل مختار نام برد. اما با وجود چنین اختیاری باز هم خداوند دارای اراده آزاد شناخته نمیشود. برخلاف نظر اسپینوزا، به عقیده علامه طباطبائی علیت با اختیار سازگار است. او برای نشان دادن این سازگاری فعل اختیاری را بر طبق ملاکهای مختلفی همچون «خود تعیّنی»، «ملائمت با نفس»، «ارادی بودن» و «امکان بالقیاس» تعریف میکند. بنابراین علی رغم پذیرش سازگاری اختیار با ضرورت علّی از طرف علامه، او نیز اراده آزاد را نفی کرده و اختیار را به معنای توانایی انسان بر اراده کردن و اراده نکردن، و در نتیجه توانایی او بر فعل و ترک را محال میداند. به این ترتیب مشاهده میشود که میان ضرورت علّی و اختیار -به معنای حقیقی و واقعی آن- سازگاری وجود ندارد، به طوری که اگر قائل به ضرورت علّی شویم، نمیتوانیم قائل به اختیار -به معنای درست آن- باشیم. مگر اینکه اختیار را طوری تعریف کنیم که منافی ضرورت نباشد، اما در این صورت اختیار را از معنای اصلی و واقعی خود خارج کردهایم. علامه و اسپینوزا هر کدام به نوبه خود برای سازگار ساختن ضرورت با اختیار، مفهوم اختیار را از معنای اصلی و متفاهم عرفی خود خارج می-سازند. بنابراین نسبت میان اختیاری که متفاهم عرفی و وجدانی، و مصحح مسئولیت آدمی است، با اختیاری که این فلاسفه برای سازگار ساختن آن با ضرورت تعریف میکنند، تنها اشتراک لفظی است.
نوشته
آموزش: چند تمثیل فلسفی (4) معمای دیوید هیوم درباره اصل علیت و پاسخ علامه طباطبایی (ره)
برخی مفاهیم مطرح شده در کتاب «آشنایی با فلسفه اسلامی» دورۀ پیش دانشگاهی از ذهن دانش آموزان دور بوده و هنر معلم است که می تواند این موضوعات را روشن تر کند و ذهن ها را برای آشنایی با این مفاهیم آماده و ترغیب نماید.حکمای اسلامی از دیرباز درکنار استدلال و برهان، به بیان تشبیه و تمثیل هایی اهتمام ورزیده و سعی در تفهیم مفاهیم معقول به مدد امور محسوس داشته اند. یکی از مفاهیم مطرح شده در کتاب فلسفـۀ اسلامی، شبهۀ دیوید هیوم درباره اصل علیت و پاسخ علامه طباطبایی به اوست. در مقاله حاضر به تمثیلی که می تواند کمک این بحث باشد، می پردازیم. به این امید که در تدریس فلسفه راه گشای دبیران محترم باشد.
نوشته
برداشتهای فلسفی علامه طباطبائی از قرآن در تفسیر المیزان
رساله حاضر درصدد است تا برداشتهای فلسفی علامه طباطبائی از قرآن در تفسیر المیزان را مورد بررسی قرار داده و با تحلیل مباحث فلسفی تفسیرالمیزان، مبانی فلسفی ایشان را تبیین نماید. از آنجائیکه بسیاری از آیات قرآن کریم ماهیت فلسفی داشته و فهم صحیح آن آیات منوط به داشتن درک و آگاهی عمیق فلسفی میباشد و از سوی دیگر، علامه طباطبائی فیلسوف طراز اول و والا مقامی است که علاوه بر داشتن شأن فیلسوف الهی، مفسری توانا و جامعنگر و برخوردار از ذخیره عظیم علمی و معنوی میباشد، لازم است تا نحوه برداشت فلسفی چنین شخصیت عظیمی از آیات قرآن کریم که دریای بیکران معارف اسلامی میباشد. به درستی تبیین و تشریح گردد. نوشتار حاضر مانند همه مسائل عقلی از روش تحلیلی و توصیفی بهره گرفته است ، لازم به ذکر است که تحقیق حاضر مشتمل بر کلیه مباحث فلسفی است که نخست عنوان بحث فسلفی، در تفسیر شریف المیزان به طور پراکنده آمدهاست و لذا اندراج مباحث تحت عناوین کلی جنبه ابتکاری داشته و میتوان مباحث را که هرکدام کلیدواژه: مستقلی میباشند از حیثیات دیگری نیز طبقهبندی نمود. نتایج تحلیلی نشان میدهد که وجه امتیاز اصلی المیزان از تفاسیر دیگر آن است که بر مبنای تفسیر قرآن به قرآن استوار گشته است. و حضرت علامه در بحثهای فلسفی برهان را در خدمت قرآن به کار گرفته و از این طریق ضمن روشن ساختن بسیاری از حقایق هستی به دفاع از مریم مقدس اسلام و قرآن پرداخته است، روش علامه در قبال آراء فلسفی مکاتب مقابل چنین است که نظریات مختلف را در کلیدواژه: ی خاص طرح نموده و با نظری صائب و محققانه به نقد و تحلیل و بررسی آنها میپردازد و موارد نفی و اثبات یا رد و تصویب را مشخص میسازد همچنین ایشان قواعد عقلی را برای توضیح و تفسیر قرآن کریم بکار نبرده است، بلکه بحث فلسفی را بهانهای قرارداده تا بدینوسیله بر اعتبار قواعد عقلی بیفزاید و حقانیت این علوم را از طریق قرآن بثبوت برساند
نوشته
بررسی ادله جهان شناختی در آثار علامه طباطبایی و مقایسه آن با آراء ابن سینا
برهان جهانشناختی از جمله براهین اثبات وجود خداست که از زمان افلاطون تا کنون مورد توجه فلاسفه بوده است. در این مقاله تقریرات جدید علّامه طباطبایی از این براهین، به ویژه از برهان علّت و معلول و برهان حرکت و محرّک مورد بررسی قرار گرفته و آراء ایشان در این زمینه با آراء ابن سینا مقایسه شده است. به این منظور، براهینی که ابن سینا در این باب مطرح نموده است از آثارش اخذ و گزارش شده است و سپس در بررسی مقایسه ای میان تقریرات علّامه و آراء ابن سینا، اخذ و اقتباس های او از ابن سینا و نیز تقریرات جدید او نسبت به ابن سینا تبیین شده اند که در این مبحث نوآور یهای علّامه نسبت به ابن سینا قابل توجه است و اکثر برا هین علّامه در مرتبة بالاتری از اتقان و استواری نسبت به ادلة ابن سینا قرار میگیرد.
نوشته
بررسی و نقد دیدگاه ونسان برومر در باب تعارض دعا و نظام عالم با تکیه بر ارای علامه طباطبایی
مسئله مورد بحث در این مقاله این است که آیا کارکرد دعا با نظام علیت و قانون حاکم بر طبیعت تعارض دارد؟ برومر و علامه درصدداند این دو را به گونه ای توضیح دهند که کارکرد هر دو در عالم بدون نفی دیگری، آن هم در متن علم و مذهب اثبات شود. برومر استجابت دعا را با قطعیت حاصل از علیت در تعارض می بیند و علامه در مقابل، اصل علیت را اثبات می کند و آن را با حوادث خارق العاده ای مثل تاثیر دعا در جهان و معجزه مخالف نمی داند. آیا دعاها و پاسخهای آنان با قوانین نظـام طبیعت رهبری میشوند؟ اینکه خداوند بخواهد نیاز بنده اش را برآورده کند و کاری را انجام دهد که اگر بنده بـرای آن دعا و درخواست نمیکرد انجام نمیداد، چگونه با نظام حاکم بر جهان توجیهپذیر است؟ در روند استجابت دعا خداوند یک عامل است، عملگری او را چگونه میتوان تبیین کرد؟ آیا بـا این ادعا که خداوند دعای بندهاش را مستجاب میکند، میتوان حوادث طبیعت را پاسخ دعـا دانست؟ خداوند مستقیما نیاز بنده را برآورده میکند یا از طریق عوامل دیگر؟ عاملیت قـوانین طبیعت و خداوند چگونه توجیه میشود، درعیناینکه هیچگونـه تضـادی بـا یکـدیگر نداشـته باشد؟ چطور یک حادثه را نتیجه علل طبیعی بدانیم و حادثه دیگر را تخلف از قوانین طبیعـت قلمداد کنیم؟ از کجا بدانیم امری در نظم خلقت و مطابق قانون علیت محقق میشـود، حتـی اگر برای آن دعا نشود؟ اگر علل طبیعی شرط کافی برای حادثهای که اتفاق مـیافتـد باشـد، جایگاه دعا در سیر علل یک حادثه کجاست؟ آیا مـیتوانـد شـرط ضـرور آن باشـد؟ چگونـه میتوان عاملیت خداوند و قوانین خلقت را با حفظ پیوستگی علی بین آنهـا توجیـه کـرد؟ آیـا خداوند در پاسخ دعا معجزه میکند؟ نگاه دینپژوهانه به دعا و دعاپژوهی علمی از مقوالتی است که در میـان پـژوهشهـای دینی کمتر بدان توجه شده است.
نوشته
تحلیل غایت افعال انسانی از منظر علامه طباطبائی
علامه طباطبائی را باید جزء فلاسفه ای دانست که بعد از ملا محسن فیض کاشانی تلاش نموده با رویکردی تازه به مسئله علت غایی بنگرد. عموم فلاسفه اسلامی کوشیده اند به اشکالات وارد بر علت غایی پاسخ دهند، اما علامه طباطبائی می کوشد با اثبات کلیت علت غایی از طریق اصل تکامل عمومی، به دو اشکال معروف، یعنی اتفاق انگاری و عبث انگاری پاسخ دهد. به نظر ایشان، وجود غایت در همه افعال انسانی به عنوان جازئی از سه دسته افعال طبیعی، الهی و انسانی، بدیهی و کلی است، لیکن غایت بر حسب نوع مبداء فعل تفاوت دارد. تفاوت غایت ها به نظر علامه طباطبائی، به تفاوت علم اجمالی و تفصیلی برمی گردد و غایت مرتبه ای از مراتب وجودی انسان است که با سیر از وجود ذهنی به وجود عینی باعث استکمال فرد خواهد شد.
نوشته
چگونگی جمع مبنای فیزیکالیستی علم جدید از نگاه کواین و رابطۀ علی ماوراء طبیعت و طبیعت در نگاه علامه طباطبایی
علامه محمدحسین طباطبایی از فیلسوفان الهی است که از سویی به ماوراء طبیعت باور دارد و از سوی دیگر قائل به رابطۀ علی بین ماوراء طبیعت و طبیعت است. او در دورۀ جدید زندگی میکند که علم تجربی حرمت فراوان دارد. یکی از مبانی علم جدید، طبق تلقی کواین، فیزیکالیسم (خودبسنده بودن طبیعت) است. بین این دو تلقی در نگاه ابتدایی تعارض وجود دارد. طباطبایی مستقیماً به بررسی این موضوع نپرداخته است که آیا فیزیکالیسم با اصول فلسفی رایج در فلسفۀ اسلامی هماهنگ است یا خیر. اما در نوشتههای فلسفی ایشان، در باب نحوۀ ارتباط طبیعت و ماوراء طبیعت دو نظر دیده میشود که از آنها میتوان برای حل این مسئله مدد گرفت. اول آن که بر اساس عوالم متعدد و رابطۀ علی بین این عوالم، تغییرات عالم طبیعت معلول عوالم بالاتر است، اما علت قریبِ افعال طبیعی به صور نوعیه برمیگردد. این راهحل راه را برای امکان همنشینی علم جدید و فلسفۀ اسلامی هموار میکند، اما مشکلاتی دارد. نگاه دیگر ایشان آن است که نه تکتک وقایع طبیعت بلکه کلیت عالم طبیعت به جعل بسیط معلول ماوراء طبیعت است. این نگاه دوم زمینۀ هماهنگی مبنای فیزیکالیستی علم جدید و اصل ارتباط طبیعت و ماوراء طبیعت را بیشتر فراهم میکند، اما هنوز نیاز به ترمیم دارد تا با مدعیات دیگر فلسفی هماهنگ شود.
نوشته
علت غایی از دیدگاه علامه طباطبایی، استاد مصباح، جوادی آملی
از میان علل چهارگانه ( علت مادی ، صوری، فاعلی، غایی ) یکی از مهمترین علل، علت غایی است. غایت در فلسفه به دو معنای مختلف استعمال می شود یکی به معنای « ما الیه الحرکه» و دیگری به معنای « ما لاجله الحرکه» . علت غایی قبل از انجام فعل ، محرک فاعلیت فاعل است و پس از تحقق فعل وانجام آن ، وجود غایت در خارج تحقق پیدا می کند. هدف ما در این رساله بررسی احکام و ویژگی های علت غایی و ارتباط آن با علت فاعلی است و بدین منظور به بررسی نقش علت غایی درفواعل مختار(انسان وخداوند)و فواعل غیر مختار (طبیعت) و بررسی اشکالات مطرح شده و پاسخ به آنها از منظر سه متفکر مسلمان ؛ علامه طباطبایی ، استاد مصباح و آیت الله جوادی املی پرداخته ایم .در اینکه فعل اختیاری دارای علت غایی است بین فلاسفه اختلافی نیست بلکه منشا اختلاف ، سوالات سه گانه ذیل است:آیا بعضی از افعال اختیاری مانند افعال گزاف و عبث دارای علت غایی است؟ آیا فعل طبیعی دارای علت غایی است؟ و ایا افعال خداوند دارای علت غایی است؟بطور کلی نتیجه حاصله از این رساله این است که فلاسفه مسلمان ( علامه طباطبایی، استاد مصباح، ایت الله جوادی املی) در اصل غایتمندی طبیعت، انسان و افعال خداوند متفق القول هستند بدین صورت که انها معتقدند واجب تعالی ، غایتی جز ذات اقدس خویش ندارد و غایاتی که برای افعال خداوند در نظر گرفته شده ، غایات بالعرض است. بنابراین غایت و غرض اصلی خداوند را حب خدا و غرض فرعی اش را رساندن مخلوقات به کمال و خیر می دانند. همچنین غایت افعال انسانی را رسیدن به کمالاتش دانسته و غایت طبیعت را نیز بدین معنا تلقی می کنند که فاعل های طبیعی ، ذاتا غایت مشخصی را طلب نموده و این غایت معین و مطلوب ، خیر و کمال برای آنها می باشد
نوشته
نگاهی به اصل علیت در اندیشه فلاسفه اسلامی
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد