نوع انسان مرتبه‌ای از وجود ممکنات است که عین فقر و نیازمندی نسبت به علت حقیقی‌اش (واجب تعالی) می‌باشد؛ اما چه بسا به خاطر تعلّق به زمین، دوستی دنیا و تاثیرات عالم مادی از یاد حق غافل گشته و اصل خویش را فراموش کند. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر گران‌قدر «المیزان» و همچنین «رساله الولایه» ثابت می‌کند که نفس با انقطاع از بدن مادی و توجه به فقر ذاتی خویش می‌تواند حجاب‌ها و موانعی که او را از توجه به جمال و جلال حق محروم کرده، از میان بردارد و از مقام عبودیت به مقام ربوبیت برسد. کمال و قدرتی که در اثر عبودیت، اخلاص و پرستش واقعی نصیب بندگان می‌گردد، همان مقام «ولایت» است. پژوهش حاضر با تتبع در آثار علامه طباطبایی (ره) و به روش توصیفی ـ تحلیلی، در صدد بیان «منشا ولایت» از نظر علامه بر آمده است. بنابراین در بخش اول، مبانی و اساس ولایت از جمله «تقرّب به خدا» و «توجه به حیات ظاهر و معنا» را بررسی نموده و سپس در بخش دوم، منشا ولایت را که همان « تجلّی تامّ اسماء و صفات الهی» است، تبیین نموده است.
نوشته
Footer