Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
امر خارق العاده و حیرت آور عجیب، بررسی تطبیقی موضوع اعجاز از دیدگاه علامه طباطبائی و دکتر محمد ارکون
موضوع اعجاز در ادبیات اسلامی از مباحث مهم به شمار میرود. مسلمانان از قرون اولیه بررسی مساله اعجاز را مخصوصا اعجاز قرآن کریم را با هدف تاکید دائمی بر مرجعیت الهی این کتاب ،در دستور عمل خود قرار دادند. و در دوران معاصر میبینیم که علامه طباطبائی از کار پیشینیان خود تبعیت نموده و با همان روش به بررسی این موضوع پرداخته است و تلاش کرده است که وقوع اعجاز و معجزه بودن قرآن را اثبات کند تا قداست این کتاب سترگ را مورد تاکید قرار دهد. درست همزمان با علامه طباطبائی، دکتر محمد ارکون که شدیدا تحت تاثیر مدرنیته بود و تلاش می کرد تا قرائتی سکولار از اسلام ارائه دهد و نشانههای تز خود را وضع می کند، نگاه جدید خود را نسبت به قرآن بیان میکند و با بشری دانستن آن، تمامی مباحث قرآنی و از جمله اعجاز قرآن را بر اساس این نگاه قرائت می کند. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی، آن را به پنچ فصل تقسیم کردیم: فصل کلیات که کلیات موضوع پژوهش و تعاریف مهمترین مفاهیم مطرح در آن ارائه می شود و سپس در فصل دوم به بررسی موضوع اعجاز در ادبیات اسلامی پرداختهایم و تلاش کردیم نگاهی مختصر به آراء مهم دانشمندان شیعه و سنی در این موضوع داشته باشیم تا به چگونگی روند بحث اعجاز در ادبیات اسلامی و نیز میزان همراهی و اتکاء علامه طباطبائی و دکتر ارکون به میراث اسلامی پی ببریم. فصل سوم را به بررسی اعجاز از دیدگاه علامه از اثبات امور خارق عادت تا اصل وقوع اعجاز و نهایتا اعجاز قرآن بپردازیم. فصل چهارم را به روش دکتر ارکون که بر اساس آن قرائت خود را از ادبیات اسلامی و مباحث دینی ارائه نموده تا فهم خاصی که با اتکاء بر این روش به دست دادهاند، اختصاص دادهایم. و در نهایتا در فصل پنجم به بررسی تطبیقی و مقایسهای دیدگاههای این دو شخصیت مورد نظر اختصاص دادهایم و نظر هر یک را بر نتایج حاصله اش تقدیم نمودم. و در تمام این فصول به طور اساسی از نوشته های علامه طباطبائی و دکتر ارکون که در کتابها و مقالات این دو ارائه شده است استفاده نمودهام.
نوشته
بررسی تطبیقی حقیقت وحی از دیدگاه علامه طباطبایی رحمه الله و حسن حنفی
نبوت یکی از مباحث مهم کلامی است که مباحث و فروع آن همواره دغدغه متکلمان بوده و هست. در این نوشتار دیدگاههای دوتن از صاحب نظران معاصر، علامه طباطبایی و حسن حنفی را درباره وحی به شیوه تطبیقی بررسی کرده ایم. حنفی نبوت را شعور انسان عادی به وجود مشکل و تلاش برای حل آن دانسته و به تبع آن، وحی را وسیعتر از معنای مدنظر علامه می داند؛ بااین حال حکایتگری وحی از واقع مستلزم بازخوانی و تاویل متون است تا معنای مدنظر متن به طور سیال و هرمنوتیکی و براساس تجربه شخصی در متن جامعه برداشت شود. این هندسه معرفتی از نظر علامه تفسیر به رای بوده و ایشان تاویل را حوزه متفاوتی از تفسیر معرفی میکند. علامه وحی را شعوری خاص و متفاوت میداند که درک آن در توان انسان عادی نمیگنجد. وی تفسیر را مرتبط با حوزه الفاظ و مفاهیم دانسته و راه آن را جست وجو در متن قرآن میداند. علامه تاویل را منحصر به افرادی خاص و به منزله روحی دانسته است که در کالبد آیات دمیده شده است.
نوشته
بررسی تطبیقی دلالت معجزه بر صدق ادعای نبوت ازدیدگاه ابن رشد و علامه طباطبائی
پدیدة معجزه امری خارق عادت است که آن را انبیای الهی به منزلة دلیلی بر صدق نبوت خود به مخاطبان نشان می دهند. یکی از پرسش های مهم در این باره، نوع دلالت معجزات و رابطة آن با صدق ادعای نبوت است. در میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه ابن رشد و علّامه طباطبائی در این زمینه کاملا مخالف یکدیگر است. ابن رشد با تاکید بر عدم سنخیت میان معجزات فعلی و ادعای نبوت، رابطة منطقی میان معجزات و اثبات نبوت را رد می کند و دلالت آن را اقناعی می داند، درحالی که علّامه طباطبائی با استناد به قاعدة حکم الامثال، این دلالت را از نوع دلالت های عقلی، و یقین حاصل از آن را یقین منطقی می داند. از نظر ابن رشد تنها راه اثبات صدق نبوت، تامل در محتوای وحی الهی و درک تفاوت آن با دیگر معارف بشری است، درحالی که از منظر علّامه طباطبائی اثبات صدق نبوت انبیای الهی تنها در پرتو تحقق معجزات امکان پذیر است.
نوشته
تحلیل و داوری میان ملاصدرا و عبدالرزاق لاهیجی و علامه طباطبایی در فلسفه نبوت
در این رساله به موضوع ضرورت نبوت از منظر ملاصدرا، لاهیجی و نیز علامه طباطبایی پرداخته شده است. از آنجا که بحث عصمت، اعجاز و نیز مسئله خاتمیّت از مباحث جداییناپذیر در حوزه اثبات نبوت است، این موضوعات از منظر دوحک یم و یک متکلم مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. ملاصدرا تکامل نفس انسانی را از زمینههای کارهای خارقالعاده میداند، انبیاء از نگاه ایشان کسانی هستند که به درجات بالای کمال روحی و نفسی رسیدهاند و همین برجستگی نفسانی در نبی، وی را از سایر مردمان ممتاز میسازد و برگزیده خداوند میشود. گفتنی است که در عرصه زندگی برخلاف کسانی که عقل را برای درک حقایق کافی میدانند، عقل انسانی به تنهایی نمیتواند برای وی راهحلهای مناسبی ارائه کند و او را از دچار شدن به لغزشهای عقیدتی و اجتماعی، مصون بدارد، بلکه وجود انبیاء در کنار عقل و خرد انسانی او را در حوزههای مختلف زندگی به کمال میرساند. در این نوشتار به معجزه به عنوان یکی از دلایل اثبات نبوت اشاره شده است که معجزه از کسانی سرمی زند که مورد توجّه الهی قرار بگیرند و با اذن و اراده و نیز الهام از جانب پروردگار، کارهایی انجام میدهند که فوق توان افراد عادی بوده است. عصمت نیز برای انبیاء همانند خود نبوت ضروری است، وجود عصمت در حوزه تبیین اعتقادات، تبلیغ معارف الهی برای بشر، در مقام فتوی دادن و نیز در افعال و رفتار انبیاء که بیانگر راستی و حقانیت پیام ایشان است، ضروری میباشد. از آنجا که پیامبر اسلام (ص) به عنوان آخرین حلقهی ارتباط و اتصال زمینیان با عالم بالا است، این موضوع نیز در منابع فلسفی، کلامی و تفسیری، مورد بحث قرار گرفته که در این تحقیق به این موضوع پرداخته شده و از حضرت محمد (ص) به عنوان خاتم پیامبران یاد شده و در دوران پبامبری ایشان، بشریّت از نگاه عقلی نسبت به امتهای پیشین، به درجه و میزان بالایی از عقلانیت رسیده بودند، از اینرو در دوران پیامبر اسلام قرآن به عنوان یکی از معجزههای ایشان به حساب می آید.
نوشته
شق صدر و عصمت نبی (ص)
به گواهی تاریخ، زندگانی پیامبر اسلام (ص) سراسر با کرامات و حوادث معجزهگونه همراه بوده است که همگی حکایت از عظمت شخصیت آن حضرت (ص) دارد. با وجود این فضائل، عدهای حوادث و وقایعی را به پیامبر (ص) نسبت دادهاند و حاصلی جز و هن شخصیت پیامبر بزرگ اسلام و خدشه به عصمت و عظمت ایشان در برندارد. از جمله این حوادث داستان «شق صدر النبی (ص) » را میتوان ذکر کرد. در کتابهای روایی و تاریخی عامه مطالبی در مورد شکافتن سینه پیامبر در دوران کودکی هنگامی که نزد حلیمه سعدیه بود، نقل شده است و راویان این داستان آن را در شمار فضایل و کرامات حضرت محمد (ص) برشمرده و به بحث و تفصیل در مورد آن پرداختهاند. این نوشتار، پژوهشی در مورد داستان «شکافتن سینه پیامبر» در کودکی و تحلیل عدم همخوانی آن با عصمت پیامبر (ص) است
نوشته
ماهیت و کارکرد معجزه از دیدگاه ابن سینا و علامه طباطبایی
معجزه عملی خارق العاده و شگفتآور است که با ادعای اثبات نبوت از سوی نبی و تحدی از ناحیه خداوند صادر میگردد و دارای مبانی، کارکردها و شرایط مختلفی است. نگارنده در این نوشته با توجه به آثار ابنسینا و علامهطباطبایی، به تبیین معرفتشناسانه و کارکردگرایانه معجزه پرداخته است، بر اساس این پژوهش، این دو فیلسوف به تبیین عقلانی معجزه پرداختهاند و مهمترین کارکرد آن را دلالت منطقی بر صدق ادعای نبوت و عدم اثبات معرفتشناسی وجود خداوند و آموزههای دینی دانستهاند. معجزه نزد ابنسینا مبتنی بر انسانشناسی با تأثیر از قوه نفسانی نبی و ناشی از طهارت قوای نفسانی است که با بیان همه خصائل ویژه نبی و ارائه مفهومی عام از معجزه به تعریفی جامع دست یافته است، در تبیین این نوع معجزه؛ تأثیر بر عالم محسوس در پایینترین سطح قرار گرفته است و انواع دیگر معجزه که مربوط به قوه نظری و متخیله انبیاء است در سطح بالاتر قرار گرفته است. با توجه به تفاوت مبانی و اصول فلسفیِ علامهطباطبایی تبیین فلسفی او از معجزه متفاوت از ابنسینا است. وی مهمترین ویژگی معجزه را تحدی و مغلوب نشدن میداند که عامل تمایز اساسی آن از مؤلفههای دیگر است زیرا خداوند آن را اراده میکند، حال آنکه ابنسینا آنها را از سنخ واحد میداند. علامهطباطبایی بهترین طریق برای اثبات معجزه را یافتن مصداقی برای معجزه میداند در نتیجه ابتدا به وجوه اعجاز قرآن میپردازد و پس از آن امکان اعجاز را تبیین میکند. ایشان معتقداند برای حوادث مادیِ غیرعادی مانند معجزه وجود علل و اسباب مادی تخلفناپذیر است و معجزه یگانه راه شناخت انبیا از مدعیان دروغین است، ولی ابنسینا مؤلفههای دیگری مانند علم و عصمت را برای تصدیق انبیا بیان میکند. همچنین نگارنده در این نوشته در خصوص معجزه به بررسی آراء ابنسینا و علامهطباطبایی بر اساس یافتههای یکدیگر پرداخته که بررسی آراء ابنسینا نشان میدهد که ایشان معجزه را سازگار با علم و اصل علیت میداند و علامه نیز قوه نفسانی نبی را علت مؤثر در معجزه و وابسته به اذن خداوند میداند، که به واسطه طهارت در قوای نفسانی توانستهاند، به درجهای برسند که به صرف اراده، بر ماده خارجی عالم تأثیر بگذارند.
نوشته
مبانی انسان شناختی معجزه از منظر علامه طباطبایی و فخر رازی
مساله معجزه یکی از مسائل مهم کلام همه ادیان آسمانی است که در بین دانشمندان مورد بحث و بررسی قرار گرفته و درباره آن اختلاف نظرات متعددی وجود دارد. از جمله اینکه آیا وقوع معجزه نیز مانند پدیده های دیگر نیاز به علت دارد یا خیر؟ و اگز نیاز به علت دارد، علت وقوع معجزه با سایر علل چه تقاوتی دارد؟ اگر بپذیریم مجزه نیز مانند سایر پدیده ها به علت و فاعل نیازمند است، فاعل آن کیست؟ و اصولا معجزه چگونه تحقق می یابد؟ این سوالات در بین گروه های کلامی مسلمانان نیز رایج است؛ کلام شیعی و اشعری دو مکتب مهم در دین اسلام می باشند. در این پایان نامه دیدگاه های یکی از مهم ترین اندیشمندان کلام اشعری یعنی فخر رازی و یکی از مهم ترین متفکرین کلام شیعی یعنی علامه طباطبایی (ره) در خصوص مبانی انسان شناختی معجزه مورد بررسی قرار می گیرد. مباحث این پایان نامه نشان می دهد که بسیاری از اختلاف نظرهای کلامی مبتنی بر اختلاف نظرهای انسان شناختی است. مهمترین اختلاف نظر در مساله معجزه که مبتنی است بر اختلاف نظر در مسائل انسان شناختی این است که آیا نفس انسان نیز در وقوع معجزه دخالت دارد و یا فاعل معجزه صرفا اراده و قدرت خداوند است؟ با استفاده از ادله مختلف دینی و فلسفی اثبات می کنیم که نفس انسان مجرد است و موجود مجرد می تواند منشأ صدور افعال و پدیده هایی در جهان باشد. این پایان نامه که به روش کتایخانه ای تدوین شده است. به این دست آورد رسیده است که علامه طباطبایی و فخر رازی در بعضی از مبانی انسان شناختی معجزه دارای اشتراک نظر و در برخی دیگر اختلاف نظر دارند.
نوشته
مدلول معجزه از دیدگاه علامه طباطبایی و سوئینبرن
در سنت اسلامی، یکی از مباحث مهم و اساسی در خصوص معجزه، بحث از دلالت معجزه بر نبوت پیامبران است. اندیشمندان اسلامی عمدتا معجزه را دلیل بر صدق مدعی نبوت میدانند نه بر صدق تعالیم او؛ زیرا به اعتقاد آنان رابطهای میان یک عمل خارقالعاده و صدق تعلیمات کسی که چنین امری را انجام داده است وجود ندارد. میتوان گفت وجه مشترک دیدگاه اسلامی در دلالت معجزه، صدق مدعی نبوت پیامبر است. دیدگاه اندیشمندان غربی در این مورد، انسجام و روشنایی لازم را ندارد. در سنت فلسفیـالهیاتی غربی از راه معجزه بر وجود خداوند استدلال میشود و فلاسفة غربی تأکید دارند معجزه بر صدق و درستی تعالیم و آموزههای دینی خاص گواهی میدهد و موجب رجحان یک دین بر دین دیگر میشود. از میان اندیشمندان مسلمان علامه طباطبایی برخلاف بسیاری، راه شناخت انبیا را منحصر در معجزه میداند. و از میان اندیشمندان غربی نیز سویینبرن در برخی تعبیرات خود مدلول معجزه را اثبات نبوت معجزهگر میداند. علامه طباطبایی و سویینبرن در خصوص مفهوم معجزه برخی نظرات مشترک دارند، ولی در خصوص مدلول معجزه دیدگاه متفاوتی دارند؛ زیرا سویینبرن مدلول معجزه را اثبات وجود خدا و درستی تعالیم پیامبر میداند در حالی که علامه طباطبایی مدلول معجزه را فقط صدق مدعی نبوت میداند.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد