شفاعت یکی از مفاهیم کلیدی قرآن کریم و روایات می باشد که جز اعتقادات مسلم مسلمین است. اگر چه در کیفیت وقوع آن اختلاف نظر هست ولی همه فرقه ها و مذاهب اسلامی آن را به عنوان یکی از اصول مسلم و خدشه ناپذیر اسلام پذیرفته اند. مرسوم است شفاعت را متکلمین در کتب خود مورد بررسی قرار می دهند چرا که از یک نظر از افعال خداوند است و از نظر شیعه به امامت و نبوت نیز ارتباط دارد. فارغ از مباحث کلامی، از آنجایی که شفاعت اولاً و بالذات مخصوص خداوند که موثر حقیقی است، می باشد و با اذن او افرادی دیگر نیز شفیع واقع می‌شود، می‌توان از باب هستی شناسی شفاعت را مورد بررسی قرار داد. این نوشتار به مبانی فلسفی شفاعت با بررسی اندیشه‌های فیلسوف و مفسر بزرگ شیعه علامه طباطبایی پرداخته است. به عقیده ایشان حقیقت شفاعت، واسطه‌شدن در رساندن نفع و یا دفع شر و ضرر است و معنای ذات الاضافه ای است که تصور آن بدون در نظرگرفتن دو طرف شفاعت شونده و شفاعت کننده همسو نیست، لذا برای شناخت آن الزاما باید طرفین را شناخت. علامه طباطبایی (ره) با ارایه راه حل هایی در مقام پاسخ گویی به اشکالات وارده بر مساله شفاعت برآمده است. از آنجا که شفاعت ریشه در نظام احسن خلقت دارد، با این شیوه می توان آن را مستدل کرده است. نگاه فلسفی به مساله شفاعت و شفیع، زاویه دیگری از این مهم را روشن خواهد کرد.
نوشته
مباحث کلامی پیرامون «شفاعت» بیشتر معطوف به اختلاف آراء درباره تعریف اصطلاحی و اینکه آیا نتیجه شفاعت اسقاط عقاب است یا ازدیاد منافع، بوده است؛ اما آنچه مورد نظر تعداد‌ اندکی از‌اندیشمندان قرار گرفته است تبیین چگونگی شفاعت است. اهمیت رویکرد دوم از آن جهت است که می‌تواند پاسخ به دیدگاهی باشد که شفاعت را باوری نامعقول می‌داند. از جمله کسانی که با این رویکرد به بحث پیرامون شفاعت پرداخته‌اند ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی می‌باشند؛ با این تفاوت که غزالی با تمثیلی عرفانی تلاش می‌کند چیستی و چگونگی شفاعت را وضوح ببخشد، ولی علامه طباطبایی تبیینی عقلی و فلسفی از شفاعت ارائه داده است. سخنان رشید رضا نمونه دیدگاهی است که «شفاعت» را امری غیرمعقول تلقی نموده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و با روش تحلیلی، دیدگاه ابوحامد غزالی و علامه طباطبایی و نسبت آن دو را مورد بررسی قرار می‌دهد و به این نتیجه منتهی می‌شود که دیدگاه این دو‌اندیشمند علی‌رغم تفاوت ظاهری، مکمل یکدیگر بوده و می‌تواند تبیینی معقول از شفاعت ارائه داده و پاسخی به شبهات عقلی «شفاعت» به طور عام و دیدگاه رشیدرضا به طور خاص باشد.
نوشته
شفاعت همان بهره گرفتن از رحمت گسترده و مغفرت خداونددر پرتو وساطت اولیای الهی می‌باشد، و کسانی که خداوند متعال از آنان راضی بوده و با دین مرضیّ او از دنیا رفته، و لیاقت دریافت شفاعت را داشته باشند از آن بهره مند شده و نجات می‌یابند، و آیاتی از قرآن مجید و روایات متواتر و فراوان و اجماع علمای اسلام و سیره مسلمین از صدر اسلام تا به امروز آن را ثابت و محرز و مسلّم نموده است.هدف از ارائه این پایان نامه عبارتست از: 1- درک صحیح مفهوم شفاعت، و برقراری یک رابطه معنوی با اولیای مقرب و شافعان 2- ایجاد امید در کسانی که به خاطر گناه به یأس و ناامیدی از رحمت الهی گرفتار شده‌اند و آنها را به سوی اصلاح گذشته و پیروی از اولیای گرامی الهی سوق می‌دهد تا آنان با بهره گیری از فیض عظمی به سعادت ابدی نائل و در رضوان الهی جای گیرند.در این مجموعه سعی نگارنده بر این بوده ضمن مطالعه کتاب شریف تفسیر المیزان و تفسیر فی الضلال، به سایر کتب اعتقادی مرتبط با موضوع مراجعه نمایم و سوال اصلی پژوهش چنین است: تطبیق نظریه علامه و سید قطب در باره شفاعت و بیان موارد اشتراک و افتراق علامه طباطبایی و سید قطب در مسأله شفاعت چگونه است؟ به نظر می رسد، علامه و سید قطب کلیات شفاعت را قبول داشته و در مواردی از جمله در موارد و شرایط شفاعت کنندگان و شرایط شفاعت با هم اختلاف نظر دارند.شفاعت از ماده (ش ف ع) در مقابل کلمه (وتر) بوده ،در واقع شخصی که متوسل به شفیع می‌شود؛ نیروی خودش به تنهایی برای رسیدنش به هدف کافی نیست، لذا نیروی خود را با نیروی شفیع گره می‌زند، تا به آنچه می‌خواهد نائل گردد. پیشنهاد: بهتر است که دیگر موضوعات مبتلابه هم توسط سایر محققین از دیدگاه این دو مفسر بزرگ قرآن مورد بررسی قرار گیرد.در این پایان نامه آیاتی که در مورد شفاعت بوده از دیدگاه علامه و سید قطب مورد بررسی قرار گرفته به وضوح ثابت می‌شود که شفاعت، از دیدگاه علامه و سید قطب یکی از اصول پذیرفته شده در اسلام است؛ و هیچ مسلمانی منکر اصل مسأله شفاعت در روز قیامت نیست. و هردو مفسر بزرگ قرآن ، قائل به شفاعت تکوینی و تشریعی می باشند. از نظر علامه شفاعت، هم برای زیادت منفعت بوده و هم در مورد اسقاط عذاب گناهکاران بکار می رود، برخلاف سید قطب که قائلند شفاعت فقط برای زیادت منفعت می باشد.
نوشته
Footer