نزاع تاریخی علم و دین را میانجی‌های متنوّعی با نیّات و آراء متلوّن، از ادیان و ملل متعدّد، تشدید یا تحدید کردند، که از جمله ثمراتش، گاه الحاد، زمانی تعصب و بعضاً انحراف، گزارش شده است، بنابراین اهمیت این موضوع را به‌وسعت اهمیت تشریع دین می‌توان تبیین کرد، از جغرافیای غربی تفکر بشر که خود مبدأ و منشأ این مباحث بوده اگر بگذریم، در این سمت از عقائد و آراء فکری، برخی همچون سیداحمدخان هندی، البته با انگیزه‌ی اصلاح‌گری، تنها چاره‌ی برون‌رفت از منجلاب رکود و سکون ممالک اسلامی را در همراهی و تبعیت بی‌چون و چرای از علومِ نوزایِ تجربیِ غربی پی‌جوئی کرد و قائل به تطبیق‌پذیری گزاره‌های دینی با این علوم گشت و در جهت فهم دین، با ابزار تأویل، اقدام به همسان‌سازی دین، با این علوم نمود. لذا از کمترین ثمرات این نظرِ بدیع، نفی جمله‌ی حقایق متافیزیکیِ دین، نظیر ملائکه و شیاطین، معجزات انبیاء، کرامات و حقایق صریحِ قرآنی می‌باشد. از سوی دیگر، علامه‌طباطبائی به‌عنوان متفکری تمام عیار اقدام به تحلیل عقلائی این نزاع نموده و با اذعان به اصالت و قداست وحی و غیر قطعی بودن علوم تجربی، اصالت ابزاری، جهت فهم متنِ وحی را به خود وحی می‌دهد، لکن علوم تجربی را در کنار ادراکات عقلانی و داده‌های وحیانی یکی از طرق کسب معرفت ‌دانسته و ضمن رعایت شرایط و ضوابطی همچون عدم مغایرت با وحی، یافته‌های علمیِ مسلّم و اثبات شده را در پروژه فهم دین، داخل می‌کند و این‌گونه به رفع و دفع این نزاع تاریخی می-پردازد.نقد جامع و منطقی سید احمد خان و مواضع مختلف وی در ترازوی اندیشه علامه‌طباطبائی، به‌همراه راه‌کارهای رفع تعارض ظاهری و ارائه روشی منضبط و وحی‌پسند در طریق فهم دین به‌واسطه‌ی علوم تجربی از دستاوردهای این پژوهش می‌باشد.
نوشته
Footer