یکی از مهم‌ترین روش‌های بیان و تفهیم مطالب روش استفهام و پرسش و پاسخ است. در قرآن‌کریم نیز آیات فراوانی به صورت پرسشی مطرح شده است. استفهام‌های موجود در قرآن‌کریم گاهی از سوی خداوند و در مواردی از سوی پیامبران، ملائکه، مردم، ابلیس و ... صادر شده و مخاطب آنها نیز فرد یا گروه خاص و یا عموم افراد است. استفهام به اعتبارات مختلف تقسیماتی ولی آنچه در این مقاله بیشتر مورد توجه قرار گرفته از حیث معنا است که به دو قسمت حقیقی و مجازی تقسیم می‌شود. برای پی‌بردن به معانی مجازی و حقیقی استفهام‌ها، علاوه بر ویژگی ادات استفهام، ذوق بلاغی و ادبی نیز دخیل می‌باشند؛ بنابراین معانی و تفاسیری که مفسرین شیعه و سنی در مورد آیات ارائه داده‌اند، در برخی موارد اشتراکات و افتراقاتی دارند و در مواردی نیز برخی از مفسرین هیچ‌گونه تبیینی در مورد استفهام‌ها ننموده اند. در این مقاله به بررسی برخی از استفهام‌های موجود در دو سوره بقره و آل ‌عمران از دیدگاه علامه‌طباطبایی (مفسرشیعه) و زمخشری (مفسر اهل‌سنت) در قالب افتراقات و اشتراکات استفهام، پرداخته می‌شود تا تفاوت دیدگاه این دو مفسر در این باره روشن گردد.
نوشته
مخالفان علم منطق از قدیم الایام با رویکردهایی متفاوت، شبهه هایی را علیه منطق پژوهی وارد کرده، و از ناروایی روی آوری به این دانش سخن گفته اند . این شبهه ها قابل ارجاع به چهار دستة کلی هستند. نوشتار حاضر می کوشد ضمن گزارش این دسته ها، نشان دهد که علامه طباطبائی کوشیده است در دفاع از منطق پژوهی، پاسخ های استواری را در برابر این قبیل شبهه ها پیش روی نهد. علامه علم مدون منطق را بازتاب طریق فطری فکر و استدلال می داند و تصریح می کند که بدون استمداد از منطق در معارف اسلامی، حتی یک مسئله را نمی توان اثبات کرد. به باور وی حتی معترضان منطق پژوهی نیز در شبهه های خود نسبت به اشتغال به علم منطق و صدور فتوای ناروایی اشتغال به این علم، چاره ای از تمسک به همین طریق فطری ندارند. شبهه های معترضان در یک دسته بندی کلی در چهار دستة زیر جای می گیرند؛ شبهه های ناظر به فایدة علم منطق؛ - شبهه های ناظر به درستی علم منطق؛ - شبهه های ناظر به انگیزه های ورود، ترجمه و ترویج منطق در جهان اسلام؛ - شبهه های ناظر به پیامدهای اشتغال به علم منطق. - نوشتار حاضر می کوشد شبهه های فوق را به آثار علامه طباطبائی عرضه کند و پاسخ های وی به آنها را تا حد امکان با پاسخ های دیگران مقارن سازد
نوشته
شکاکیت که اعتقاد به عدم امکان معرفت داشته­ است، در مقاطع مختلف تاریخ فلسفه­ با چهره­های متنوع و گوناگونی بروز یافته­ است. اگرچه شکاکیت همراه خود آثار مخرب فراوانی به بار آورده­ و در برخی برهه­های تاریخ ضربه­های سنگینی بر فلسفه و اندیشه وارد کرده است، اما باید اذعان نمود که شکاکان، ما را در نیل به فهم و تحلیل دقیق مباحث معرفت­شناسی یاری نموده­اند. یکی از شبهه­هایی که شکاکان یونان باستان بر استواری شکاکیت و عدم امکان معرفت مطرح نموده­اند، «ناتوانی حس و عقل از ادراک» است. صدرالمتألهین این شبهة شکاکان یونان باستان را پاسخ داده است؛ او شکستن خطای حواس را به حس مشترک و حل خطای خیال را به عقل ارجاع داده است. همچنین خطای عقل را با ارجاع به «اصل استحالة اجتماع نقیضین» و بازگشت علوم حصولی به حضوری، حل کرده است. نگارندگان در گام بعدی به تبیین دیدگاه علامه طباطبائیŠ از چیستی و نشان‌دادن مقام وقوع خطا و «اصل اجتماع و ارتفاع نقیضین»، پرداخته و در پایان پاسخ­های ملاصدرا و علامه را مورد تحلیل و بررسی قرار داده‌اند.
نوشته
 «  1  2  » 
Footer