خداشناسی فطری است و ایمان به حقیقت و مبدأ هستی در نهاد انسانها ریشه دارد ولی شکل بروز و ظهور آن مختلف است و «نیایش» یکی از زیباترین و معمول‌ترین نوع اذعان به خداوند و پرستش است. منظور از نیایش، رابطه خاضعانه و خاشعانه بنده در پیشگاه معبود است که اغلب با حالت تضرع و اظهار ذلت همراه است و این حالت ناشی از شناخت عمیق بنده از فقر وجودی خود نسبت به قدرت و علم و کمال و غنای وجودی خالق است. این تحقیق با تبیین مبانی فلسفی حکمت متعالیه با تأکید بر آراء علامه طباطبایی(ره) از اصالت وجود، امکان فقری، تشکیک وجود و حرکت جوهری کوشیده است تا یک تحلیل فلسفی از مسئله نیایش ارائه دهد. زیرا در هستی‌شناسی و انسان شناسی صدرایی موجود فقیر بطور ذاتی نسبت به موجود غنی وابسته و وجود و بقای خود را مدیون اوست. و به عبارتی، رابطه وجود بنده نسبت به خداوند همان نسبت وجود رابط به مستقل و فقیر به غنی است و هرگونه اظهار انسان به این حقیقت وجودی، پرستش و در حالت کمال یافته آن «نیایش» نامیده می‌شود. چنین حالتی که همراه با اظهار عجز و ذلت و تضرع است موجب خودساختگی و کمال انسان می‌گردد و آثار تربیتی و اخلاقی مانند صفت عزت نفس، استغنا از خلق، آرامش، شکر و تسلیم در شخص می‌شود.
نوشته
Footer