یکی از مباحث چالش بر انگیز و قابل بحث، آیات عتاب هستند که بر حسب ظاهر خداوند در این آیات پیامبر(ص) خویش را مورد نکوهش و عتاب قرار داده است. از آنجایی که ما مسلمانان قائل به عصمت آن حضرت هستیم، ممکن است شبهه ای به وجود بیاید که چطور این خطابهای عتاب آمیز خداوند به پیامبر (ص)، با عصمت آن حضرت سازگار است؟ و بدیهی است دشمنان اسلام این دین رحمانی، آن را مورد تمسک خود قرار داده و شک و تردید در دل مسلمین ایجاد می کنند. در پاسخ به این شبهه، متکلمین و مفسرین به بحث های زیادی و به صورت پراکنده پرداختند. در این نوشتار که با موضوع «بررسی آیات عتاب بر پیامبر و ارتباط آن با عصمت پیامبر(ص) از دیدگاه فخر رازی» تدوین یافته است، با بررسی درآثار نوشته شده ی آن دو بزرگوار سعی شده بر اینکه نظر علامه طباطبائی که یکی از فیلسوفان و مفسران عصر حاضر می باشد و همچنین فخر رازی که یکی از متکلمان و مفسران بزرگ اهل سنت می باشد؛ را در خصوص آیات عتاب و عصمت پیامبر (ص)؛ مورد بحث قرار دهد و بررسی شده که این آیات عتاب گونه و توبیخ آمیز از نظر علامه در حقیقت هیچ لطمه ای به عصمت آن حضرت نمی زند و این خطابات قرآن از باب «ایّاکِ أعنی و إسمَعِی یا جَارَه» است و اکثریت قریب به اتفاق شیعه امامیه به همین مسأله معتقداند. علمای اهل سنت نظرات مختلفی داده اند ولی فخر رازی همانند علمای شیعه در خصوص این آیات قائل به عصمت آن حضرت شده است و البته باید در نظر داشت که تعریف عصمت از نگاه فخر رازی با نگاه علمای اهل سنت فرق دارد. فخر رازی صدور خطای سهوی، که ربطی به شریعت و دریافت و ابلاغ وحی ندارد؛ را از آن حضرت جایز می داند، بر خلاف علامه که عصمت را مطلقا از زمان ولادت آن حضرت می داند. نظر آن دو بزرگوار در خصوص آیات عتاب معصوم بودن آن حضرت است با این تفاوت که فخر رازی تنها در یک مورد اظهار داشت: آن حضرت اشتباهی مرتکب شده که گناه شمرده نمی شود اما در مابقی آیات عتاب، حتی قائل به خطای آن حضرت هم نمی باشد.
نوشته
پیامبری و قلم مرتضی بحرانی* اسماعیل یزدان‌پور* درآمد از روزی که محمد بن عبد الله-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم-مرد و تاریخ و تفسیر اسلام و قرآن(دو شاهکار ایشان)زاده شد،قلم در باب نسبت‌ پیامبری ایشان با قلم همواره سر بر سجده لوح داشته و آراء مختلف در باب‌ باسوادی و بیسوادی و قلم‌زنی ایشان مطرح‌شده و اگرچه عمده بحث‌ها نه‌ مبدأ محور بلکه مقصدنگر بوده‌اند(و هرکدام خواسته‌اند تا شأنی را برای‌ ایشان اثبات یا نفی کنند)اما تاملات و تحلیل‌های ارزشمندی را ارائه شده که‌ می‌توان فی المجموع آن‌ها را در دوسر طیف جای داد:دسته اول با تعصب‌ بر سر اصالت منشا و مبدأ دین و کلام الهی ایشان و مصون بودن از ریب منون‌ (*)عضو هیات علمی گروه مطالعات تطبیقی و میان رشته‌ای پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی‌ وزارت علوم،تحقیقات و فناوری. و اساسا آیا این گزاره مدح است یا ذم؟ از سوی دیگر این استدلال عبد اللطیف را عجیب می‌داند که او براساس آیه 461 آل عمران (یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه) گفته است که نخستین وظیفه پیامبر تعلیم قرآن بوده و حداقل شایستگی برای معلم آن است که بتواند قلم را به‌کار ببرد و یا دست‌کم آن‌چه را که با قلم نوشته شده بخواند»(532)با این استدلال که حکمت‌ (الهی)از جنس ریاضیات و الفبا نیست که نیاز به تابلو و قلم باشد بلکه مشاءوار می‌توان‌ آن را تعلیم داد ضمن این‌که پیامبر به اصحاب خود تأکید می‌کردند تا سخنان وی‌ را بنویسند و به دیگران تعلیم دهند.
نوشته
ظهور اسلام،سبب تغییراتی کلان در حوزه‌های مختلف در جامعه‌ی عصر رسالت شد.جامعه‌ی نمونه‌ی مورد بررسی،جامعه‌ی عرب جاهلی در جزیرة العرب است،که در معرض تغییرات بنیادی فرهنگی،اخلاقی و تمدنی‌ قرار گرفت. تغییرآفرینی در جوهر بالنده‌ی اسلامی قرار دارد.این عامل بنیادی تغییر،بر سامانه‌ی دعوت،بنیادگذاری شده است.دعوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله،در واقع‌ انتشار و ترویج آیین الهی در سطح عامه‌ی بشری به صورتی کاملا روشن‌مند بود.علامه طباطبایی قدس سره مسائل فوق را به معرض تبیین و بررسی همه‌جانبه‌ نهاده‌اند.از دیدگاه ایشان روش دعوت پیامبر صلی الله علیه و اله مبتنی بر چند آموزه است؛ مشروعیت روشی،ابتنا بر آداب باز بودن فضای عمل،تغییرات در نوع‌ تعامل با توجه به تفاوت‌های اجتماعات انسانی. از دیدگاه علامه طباطبایی قدس سره،انسان در تصور نبوی صلی الله علیه و اله،جایگاهی والا دارد و لذا دعوت باید تا اعماق روح انسان سرایت نماید تا در عمل مورد توجه‌ قرار گیرد. در این نوشتار،چند فراز مهم مورد ارزیابی قرار گرفته است،همچون‌ موقعیت جغرافیایی دعوت که عقب‌مانده‌ترین بوده و نمونه‌ی آن حجاز است؛موقعیت زمانی دعوت،که در زمانه‌ای پر از انحرافات صورت یافته‌ اقدامات حساب شده،موضوع دعوت،هدف دعوت که در این خصوص‌ مسائلی به عنوان هدف مطرح شده‌اند،همچون ایجاد قوه‌ی اندیشه‌ورزی و اندیشیدن در انسان،خردورزی،دادگری،ایجاد وحدت و همگرایی و پیشگیری از بهره‌کشی،از دیگر مسائل مورد بحث در این نوشتار است. همچنین در این نوشتار از دیدگاه علامهطباطبایی قدس سره،محتوای دعوت و اصل‌ پیام مورد بررسی قرار گرفته شخصیت دعوت‌کننده و ویژگی‌های پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله همچون امانت‌داری و...مورد اشاره قرار گرفته است.جستارهای‌ دیگر نوشتار،بررسی روش دعوت و بهره‌گیری از ملاک‌های حقانی در ساختار دعوت است.بهره‌گیری از گوهر فطرت،بیان آمیخته با محبت، رعایت ادب،نکاتی‌اند که در روش دعوت پیامبر صلی الله علیه و اله قرار دارد.درونی‌ کردن دستورات و تبدیل آنها به الزام باطنی نیز به بحث درآمده است.روش‌ اجرایی دعوت پیامبر صلی الله علیه و اله روشی انحصاری و الگوست که در این نوشتار تبیین شده است.
نوشته
برای تحلیل سیره سیاسی - حکومتی پیامبر اعظم‌صلی الله علیه وآله نخست هدف ارسال رسل بررسی شده است. در اندیشه قرآنی علامه طباطبایی، این بحث از انسان‌شناسی آغاز و به معرفت‌شناسی و فلسفه اجتماعی - سیاسی و سپس فلسفه وحی و نبوت می‌انجامد. ویژگی‌های انسان و علوم و ادراکات او به گونه‌ای است که به شناخت حقایق هستی و بهره‌گیری از دیگر موجودات در طی طریق و حرکت استکمالی منجر می‌شود، از جمله به زندگی اجتماعی منزلی و مدنی و استخدام و بهره‌گیری از دیگر انسان‌ها و اجتماع انسانی. از آنجا که پایه زندگی اجتماعی - سیاسی انسان، استخدام و رفع نیازهای وجودی خود بود تا در هر جا و هر زمان که امکان فراهم می‌آورد استخدام و بهره‌گیری به صورت یک طرفه اعمال می‌گردید و اگر این استخدام یک طرفه ادامه می‌یافت بذر شرک و بت پرستی بود. خدای سبحان پیامبران را برانگیخت تا با تربیت انسان و ارائه قانون اجتماعی، زندگی اجتماعی انسان را سامان عادلانه بخشند. دین الهی و انسانی، که برای آزاد سازی انسان و فراهم آوردن بستر حرکت استکمالی او آمده است، باید ویژگی‌هایی داشته باشد؛ از جمله اختصاص ندادن دریافت معارف و حقایق دینی به عده اندکی از مردم. سیره پیامبر عظیم‌الشأن‌صلی الله علیه وآله اسلام نیز چنین بود که دین را بر عام و خاص عرضه کرد. سیره سیاسی - حکومتی پیامبرصلی الله علیه وآله سیره امامت بود نه پادشاهی و اظهار حقایق اسلام از سوی او به صورت دعوت به کلیات و مجملات؛ و در بیان احکام، تدریجی بودن را در پیش گرفت تا با مردم همراهی و ارفاق کند. ایشان در دعوت و ارشاد و اجرا نیز مراتب دعوت گفتاری و دعوت انکاری و جهاد را رعایت می‌کرد.
نوشته
Footer