Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی رابطه عقل و وحی از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب تفکیک
روش شناخت دین و طریق دستیابی به معارف الهی یکی از مهم ترین دغدغه های علمای دیندار است. اساسی ترین سؤال در این مورد این است که میزان و حدود عقل در این زمینه چگونه است. آیا عقل و وحی با هم سازگارند؟ در فرض عدم سازگاری با چه معیاری، شناخت از دین حاصل می شود؟ در این باره دو نگرش عمده اتحادی و تفکیکی مطرح است. این نوشتار موضوع فوق را با روش مقایسه ای مورد تامل قرار داده و به این نتیجه می رسد که اگرچه عقل مفتاح و بعضاً مصباح دین است ولی از منظر قرآن و سنت دارای لغزش و کاستی است ولذا عقل و وحی دو مرتبه از صلاحیت اسلام هستند که وحی فائق بر اولی و عقل ناظر بر دومی است آن بزگوار ادامه به بیان اختلاف سه طریق میپردازد طریق اول را مخصوص عموم مردم میداند که هر کس بر اساس ظرفیت خود از آن بهرهمند میشود، اما دوطریق دیگر را مختص خواص میداند ایشان اگر چه طریق وحی و ظواهر دینی را مبرزتر از دو مورد دیگر یعنی عقل و کشف میداند، آن دو راه دیگر را هم درفهم معارف دینی کارآمد میشمارد به عبارت دیگر، میان این سه طریق تفکیک قائل نشده است، اما برای هر یک حیطهای خاص و مرزی ضروری، در نظر میگیرد و از تداخل منفی طرق نهی میکند، همانند جایی که بخواهیم به وسیله عقل و یا کشف، نظری را بر ظواهر تحمیل کنیم. باید این حقیقت را پذیرفت که در حوزههای علمیه عنایتی که به صرف و نحوه و معانی و بیان و منطق و اصول فقه میشود، به بررسی روایات و استفاده از آنها نمیشود، در حوزهای که پایه گذار آن امام صادق( است، اگر در کنار پرداختن به احادیثی اعتقادی میشد، حوزه به لحاظ آشنایی با معارف اهل بیت در درجه عالی قرار میگرفت و افقهای روشنی از معارف جعفری به جهانیان ارائه میشد، در این راه، اگرچه مکتب تفکیک با خلوص و هدف متعالی وارد میشود، برای اعمال عقاید و اهداف خود، از ابزارها و شیوههای صحیح معارف وحیانی و با دیدگاه اعتدالی خود در باب عقل و وحی، جایگاه هریک را به درستی بازمیشناساند.
نوشته
بررسی روش شناسی تفسیر المنار در نگاه مهم ترین مفسر شیعی معاصر، علامه طباطبایی
در این مقاله تفسیر المیزان که یکی از تفاسیر مهم شیعی عصر حاضر است، با تفسیر المنار که از تفاسیر معتبر قرن چهاردهم اهل سنت است، از نظر روش شناسی مورد مقایسه و تطبیق قرار گرفته است. از رهگذر این مقاله، جایگاه تفسیر المنار در تفسیر المیزان، و روش شناسی نقد آرای شیخ محمد عبده و رشیدرضا به وسیله محمدحسین طباطبایی روشن خواهد شد. گفتنی است مؤلف المیزان با تکیه بر دیدگاه شیعی و شاخص هایی که به وسیله اهل بیت ارائه شده است. آرای مورد اختلاف مؤلفان المنار را در این موضوع نقد و بررسی کرده است. بسیاری از اختلافات دو تفسیر، معلول باورهای مبنایی مؤلفان آن است؛ ولی بسیاری از اختلافات دیگر، به تفاوت روش آنان در تحقیق و عدم پژوهش کامل در یک موضوع بازمی گردد. از اینکه قرآن کریم هم فرموده: «نصارا مریم و فرزندش را دو«اله»قرار دادهاند»،با گفتهای که بیان شده،منافات ندارد؛چون آنها عملا با مریم هم بهطور قطع معاملهء اله میکنند؛اگرچه این اسم را بر او اطلاق ننمایند؛همانطور که رسول خدا صلی الله علیه و اله آیهء «إتخذوا احبارهم و رهبانم أربابا من دون الله» را چنین تفسیر فرموده که اهل کتاب در حلال و حرام و خلاصه در عمل، پیروی احبار و رهبان خود را کردهاند و عملا با آنان معامله ارباب نمودهاند؛اگرچه آنان را ارباب نخوانند(طباطبایی،[بیتا]،ج 7،ص 242،ذیل آیه). مراد از کلمهء«نساءنا»و«انفسنا»در این آیه چیست؟ صاحب المنار بیان میکند:«همهء روایات،اتفاق دارند بر اینکه رسول خدا صلی الله علیه و اله برای مباهله،علی و فاطمه و فرزندان فاطمه را انتخاب کرده و کلمهء«نساءنا»را حمل بر فاطمه علیها السلام و کلمهء«انفسنا»را برای علی علیه السلام حمل نموده[است]»؛سپس میگوید: مصادر همهء این روایات،علمای شیعهاند که با جعل این روایات حتی توانستند در بین اهل سنت هم رواجش دهند،ولی نتوانستند مضمون روایات جعلی خود را با آیهء مباهله تطبیق دهند؛زیرا در آیه شریفه کلمه«نساءنا»آمده و این کلمه جمع است و هیچ عربی این کلمه را در مورد یک زن اطلاق نمیکند؛آن هم زنی که دختر گوینده باشد؛آن هم گویندهای که خود زنان متعدد دارد،و بدتر اینکه رسول خدا صلی الله علیه و اله،مراد از کلمهء«انفسنا»را که جمع است،علی علیه السلام بیان کرده است»(رشیدرضا،[بیتا]،ج 3، ص 323 و... علامه بدون نامبردن از تفسیر المنار و مؤلف آن،با بیان جملهء«و اما ما قیل:ان قوله:او قال اوحی الی و لم یوحی الیه شیء نزل فی مسیلمه کذاب حیث ادعی النبوة» در نقد سخن وی میگوید:«این سخن صحیح نیست؛زیرا با سیاق آیه سازگار نمیباشد؛ علاوه بر اینکه سورهء انعام سوره مکی است و مسیلمهء کذاب ادعای نبوتش بعد از هجرت رسول خدا در شهر مدینه اتفاق افتاده است»(طباطبایی،[بیتا]،ج 7،ص 382).
نوشته
بررسی و مقایسه مبحث اعتباریات نزد علامه طباطبائی و نظرات دیلتای در مسئله معنی در علوم انسانی
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد