Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی حقیقت وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، دکتر سروش، حامد ابوزید
وحی و کیفیت نزول آن از آغاز بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، کانون توجه اندیشمندان بوده است. فرابشری بودن مبداء وحی و بشری بودن دریافت کننده آن،فرآیند فهم حقیقت وحی، کیفیت نزول، قرا ئت و تبیین آن را دشوار تر نموده است، اختلاف در تفسیر و قرائت این پدیده نزد وحی پژوهان فلاسفه ،نو اندیشان عقل گرا و عملگرا، شاهدی بر این مدعا است. این پژوهش روش فهم اندیشمندان وحی پژوه در ارئه قرائتی از وحی را بستر شکل گیری اختلاف دانسته. در این نوشتار دیدگاههای سه تن از صاحب نظران معاصر، علامه طباطبایی و سروش و حامد ابوزید را درباره وحی به شیوه تطبیقی بررسی کرده ایم. از نظر علامه طباطبایی، وحی القای معناست به گونهای که جز از کسی که قصد افهام او شده، پوشیده میماند. ادراک و تلقی نبی از غیب، همان است که در زبان قرآن «وحی» نامیده میشود. وحی به تصریح قرآن کریم، بر قلب پیغمبر نازل شده است و نبی در نخستین وحیی که به او میشود و رسالت اعلام میگردد، تردیدی نمیکند که این وحی از ناحیه خدای سبحان است. وحی که همان شعور باطنی انبیاست، از سنخ شعور فطری مشترک انسانها نیست که شعور فطری همان شعور فکری است. وحی از مبدأ صدور تا وصول به مردم، مصون و محفوظ است والفاظ قرآن هم ازآن ناحیه خدای متعال نازل شده است؛ چنان که معانی قرآن از ناحیه خدا نازل شده است؛ بنابراین، محتوای وحی هر دو را شامل میشود. ابوزید و سروش بر مبنای علم تجربی، وحی را حاصل تجربه نبوی، بر مبنای تاریخی نگری آن را، محصولی فرهنگی دانسته که منطبق با محیط، متأثر از شرایط فرهنگی، اجتماعی عصر نزول بوده، و مبتنی بر مبنای انسان مداری خویش بر تجارب انسانی و تفسیر آن در شکل گیری متون وحیانی را تاکید نموده و بردخالت جنبه انسانی پیامبر(صلی الله علیه وآله) در وحی اصرار می ورزند. با توجه به اشتراکات دو دانشمند مذکور، در برخی از نظریات با هم اختلاف دارند، سروش با صراحت تام اظهار دارد، فرشته وحی تابع پیامبر و پیامبر را فاعل و موجد وحی و هم قابل آن میداند قرآن را ساخته تجارب دورنی و بیرونی پیامبر می داند، که به مرور زمان در هر دو سطح مجرب تر وکاملتر گشت و آیه ی « الیوم اکملت لکم دینکم» را ناظر به کمال حد تامی دین می داند به این معنا که حد اقل لازم برای هدایت مردم در قرآن آمده است، اما حد اکثر ممکن در اثر تکامل تدریجی و بیرونی و کاملتر شدن شخص پیامبر است که دین، خلاصه و عصاره ی تجربه های فردی و اجتماعی اوست، حال آنکه ابوزید وحی قرآنی را فقط حاصل تجربه ی و جوشش دورنی پیامبر می داند.
نوشته
بررسی تطبیقی دیدگاه های علامه طباطبایی و أبوزید در مباحث علوم قرآنی
علوم قرآنی مجموعه دانشهایی است که جهت شناخت قرآن، به بررسی آن از ابعاد مختلف میپردازد. هدف این علوم، شناخت قرآن است، به گونهای که نخستین مخاطبان قرآن آن را شناختهاند؛ اگرچه دیدگاههای محققان در مباحث این علوم و تبعاً تصورشان از متن قرآنی با توجه به اختلاف اجتهاد، مبانی، پیشفرضها و... در مواردی دارای اختلاف میباشد. علامه طباطبایی از علمای امامیه و نصر حامد أبوزید از محققان اهل سنت از صاحبنظران در مباحث علوم قرآنی میباشند. پژوهش حاضر در راستای نزدیک شدن به هدف علوم قرآنی(شناخت قرآن) پس از ذکر مقدماتی در مورد مباحث علوم قرآنی به شرح دیدگاه علامه و أبوزید میپردازد و بعد از ذکر دیدگاههای ایشان، به منظور بیان وجوه اشتراک و افتراق دیدگاهها، به بررسی تطبیقی آنها پرداخته است. بحث از چیستی تفسیر، تأویل، ظهر و بطن، دانش ناسخ و منسوخ، مکی و مدنی، اسباب نزول، تناسب آیات و سور، محکم و متشابه، از جمله مباحثی و علومی است که در این پایاننامه مورد بررسی قرار گرفته است. از رهگذر این پژوهش روشن میگردد که دیدگاههای علامه و أبوزید در موارد بسیاری دارای اشتراک و در موارد متعددی نیز دارای اختلاف است که ریشه پارهای از اختلافات به مبانی و پیشفرضهای دو قرآنپژوه در باب متن قرآنی و اختلافات مذهبی بر میگردد. از جمله وجوه اشتراک دیدگاههای علامه و أبوزید است: 1- تناسب مراتب فهم با مراتب معانی و دلالت قرآن؛ 2- عدم اختصاص، تأویل و بطن یا فحوا به پارهای از آیات؛ 3- انکار نسخ تلاوت؛ 4- انکار نسخ قرآن به سنت؛ 5- تعریف مکی و مدنی بر پایه معیار زمان؛ 6- پذیرش نزول تدریجی قرآن و ارتباط متن قرآنی با واقعیت عصر نزول؛ 7- توجه به متن قرآنی در تعیین اسباب نزول؛ 8- اجتهادی دانستن روایات اسباب نزول و جواز اجتهاد در تعیین اسباب نزول؛ 9- وجود رابطه و تناسب بین آیات قرآن(صرف نظر از برخی موارد جزئی)؛ 10- اصل ارجاع متشابه به محکم و... . از وجوه اختلاف دیدگاه علامه و أبوزید نیز میتوان به مواردی از این قبیل اشاره کرد: 1- اختلاف در محدوده تفسیر؛ 2- اختلاف در چیستی تأویل؛ 3- اختلاف در نسخ یا عدم نسخ برخی از آیات؛ 4- اختلاف در اصل وقوع تکرار نزول؛ 5- اختلاف در اعتبار روایات ترتیب نزول؛ 6- وقوع نزول دفعی؛ 7- نوع رویکرد به اسباب نزول؛ 8- تطبیق آیات بر مصادیق باطنی؛ 9- میزان اسباب نزول؛ 10- نقش اسباب نزول در فهم و تفسیر قرآن؛ 11- اصل وجود تناسب و ارتباط بین سورههای قرآن؛ 12- تعریف و محدوده متشابه و... .
نوشته
بررسی تطبیقی فرایند وحی از منظر علامه طباطبایی و نصر حامد ابوزید
ماهیت پدیده وحی قرآنی از مباحث مهم در حوزه اسلام شناسی معاصر می باشد که تحلیل سنّتی آن توسط برخی دانشمندان شرقی و غربی به چالش کشیده شده است. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل فرایند پدیده وحی توسط دو دانشمند مسلمان معاصر، علامه محمد حسین طباطبایی و نصر حامد ابوزید، می باشد؛ چرا که این دو شخصیت نماینده دو دیدگاه متفاوت و معارض در گفتگوی معاصر در زمینه این مسأله می باشند. پایان نامه حاضر مجموعا دارای پنج فصل و ذیل عناوین مفاهیم و کلیات، فرایند وحی از دیدگاه نصر حامد ابوزید، فرایند وحی از دیدگاه علامه طباطبایی، مقایسه تطبیقی نظرات این دو دانشمند در فرایند وحی، و جمع بندی و نتیجه تنظیم شده است. در فصل اول این تحقیق، مباحثی کلی در باب وحی شناسی - از قبیل معنای لغوی و اصطلاحی وحی، استعمالات وحی در قرآن، و مقایسه آن با سه مفهوم مشابه الهام، تجربه دینی، و رؤیا - ارائه شده است. سپس در فصل دوم، دیدگاه نصر حامد ابوزید و بررسی تکامل نظریه ی ایشان در فرایند وحی، که در سه مرحله تبیین شده است - یعنی رویکرد متن پژوهی، تجربه دینی، و گفتمان کاوی -، مورد تحلیل قرار گرفته است. در فصل سوم، دیدگاه علامه طباطبایی درباره ی وحی قرآنی - با تمرکز بر روش تحلیلی قرآن به قرآن، حقیقت کلام الهی، حضوری بودن ارتباط وحیانی، و الهی بودن لفظ و معنای قرآن کریم - مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل پایانی، مقایسه ای اجمالی میان نظریات این دو متفکر صورت پذیرفته و به تشخیص مسائل مورد اتفاق و اختلاف آنها انجامیده است. با چنین مقایسه ای نشان داده شده که چگونه تفاوت های موجود بین این دو متفکر از تفاوت در روش و رویکرد تحلیل هر یک از آنها به بحث نشأت گرفته است.
نوشته
تبیین تطبیقی مبانی فلسفی رویکرد سنتگرایانه سید حسین نصر و رویکرد تجددگرایانه نصر حامد ابوزید در تربیت دینی و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نوشته
تحلیل و نقد وحی شناسی دکتر نصر حامد ابوزید از منظر علامه طباطبایی
شناخت وحی به صورت عام و ماهیت قرآن به صورت خاص از بحثهای بسیار مهم و ضروری است. بهخصوص که چیستی وحی در عصر جدید چالشهای زیادی را در حوزة تفکر اسلامی بهوجود آورده است. مقالة حاضر با رویکرد توصیفیـتحلیلی و انتقادیـمقایسهای به مسئلة چیستی وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (قرآنشناس سنتی) و نصر حامد ابوزید (قرآنشناس مدرن) میپردازد تا همانندیها و ناهمانندیهای موجود میان نظریات این دو متفکر را یافته و آرای اختلافی را از دیدگاه علامه طباطبایی نقد کند. چراکه آرای این دو متفکر در تقابل باهم بوده و مقایسة آنها راهگشای جستوجوگران در کشف حقیقت خواهد بود. علامه حقیقت وحی را از خود وحی میفهمد. او قرآن را وحی الهی، معجزه، دارای عصمت و معنای ثابت میداند. از نظر او حقیقت قرآن ازلی و قدیم است. در حالی که ابوزید قرآن را امری انسانی میداند. او قرآن را حادث، کلام پیامبر و تاریخمند و فرهنگی میخواند که معنای ثابت ندارد. از نظر او برخی باورها از فرهنگ عصر نزول در قرآن وارد شده که در عصر حاضر منسوخ هستند.
نوشته
مقایسه رویکرد علامه طباطبایی و نصرحامد ابوزید به رابطه اسبابنزول با متن قرآن
قرآن کریم طی بیست و سه سال بهصورت تدریجی و با هدف هدایت تمام مخاطبانش در هر زمان و مکانی بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. در این حال بین نزول پارهای از آیات آن و واقعیتهای محیط نزول، رابطهای وجود داشت که گاه حادثه-ای زمینه نزول آیه یا سورهای را فراهم میآورد. به کلّ شرایط و موقعیتهای زمانی، مکانی و شخص یا گروهی که این زمینهها را فراهم میآورد، اسبابنزول گفته شده است. اندیشمندان در حوزه اسبابنزول رویکردهای بعضاً متفاوتی ارائه نمودهاند که برخی از آنها به تعریف و تبیین بهتری از رابطه میان محیط نزول و نزول آیات رسیدهاند. نگارنده در این پژوهش با هدف دستیابی به مناسبترین الگو در موضوع رابطه اسبابنزول و متن قرآن، به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل دیدگاه-های دو اندیشمند اسلامی معاصر یعنی "نصرحامد ابوزید" و "علامه طباطبایی" پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که به جهت تفاوت مکتبی- علامه شیعه و ابوزید سنی معتزلی- و محیطی این دو اندیشمند، تفاوتهایی در دیدگاههای هر یک در مورد قرآن و مباحث پیرامون آن وجود دارد و در عین حال به دلیل اینکه هر دو متفکر، مسلمان و هم-عصر و نواندیش هستند شباهتهایی نیز در رویکردهای آنها دیده میشود. در کل، تعریف و رویکرد ابوزید که در آن از اندیشههای قرائت متنِ بهروز دنیا، استفاده نموده است و به دنبال ارائه تفسیری نو و بازسازی شده از دین بوده است، کارسازتر مینُماید. البته باید با تحلیلی منصفانه و دقیق، آسیبشناسی شده و مورد استفاده قرار گیرد. درمقابل، علامه نیز که تفکراتش صبغه شیعی دارد و در محیط ایران، که با ویژگیهای زمانیِ نهضت بیداری جهان اسلام درگیر بود، زندگی میکرد. او به نگارش تفسیری نو از قرآن پرداخت که نتایج کارش قابل تحلیل و کاربرد فراوان است. البته در صورتی که فضای گفتمانی علامه، باز و پویا در نظر گرفته شود.
نوشته
مقایسه و تحلیل روش شناسی هرمنوتیک قرآن علامه طباطبائی و دکتر نصر حامد ابوزید
رویکردهای نوین در مواجهه با متن، سبب تحولات بزرگی در فهم و تفسیر متون مقدس شده است. این رویکردها اسلام را در برگرفته که دینی متن محور است و باعث پیدایش دیدگاههای نو در شناخت و فهم قرآن شده است. یکی از این دیدگاهها پژوهش ادبی قرآن است که با تحولات نظریه و نقد ادبی نوسانهای فراوانی پیدا کرده است. این نوع از پژوهش، وحی ازنظر مومنان یعنی الهیبودن آن را نادیده میگیرد که نتیجه آن باعث دورشدن از شناخت مومنانه دین و ادبیشدن فهم آن میشود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفیتحلیلی و انتقادی – مقایسهای به مسئله روش فهم و تفسیر قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی، صاحب تفسیر ارزشمند المیزان (نماینده یکی از روشهای فهم سنتی) و نصر حامد ابوزید، متفکر نام آشنای مسلمان (نماینده روش فهم جدید) میپردازد تا همانندیها و ناهمانندیهای میان نظریات این دو متفکر را در این باره آشکار کند؛ زیرا آراء این دو متفکر در تقابل با هم است و مقایسه آنها راهگشای جستجوگران در کشف حقیقت خواهد بود. یافتههای این پژوهش نشان میدهند اصول فکری این دو اندیشمند درباره مبانی فهم قرآن، بسیار دور از هم و متفاوت است؛ البته ریشه این اختلاف عمیق را باید در بینش و نحوه نگرش آن دو به انسان و جهان و خلقت آن دو دانست. اساس پروژه نصر حامد ابوزید، نوسازی اندیشه دینی با تاویل (تفسیر به رای) است. روش فهم او ناظر به واقعیات خارج از وحی است و بیشتر به فهم تاریخی با روشهای پوزیتویستی گرایش دارد. او معنا را نزد مفسر میداند و امکان داوری میان تفاسیر مختلف را نمیپذیرد. همچنین تلاش میکند برای فهم قرآن آن را عرفی سازد. بر اساس مبانی هرمنوتیکی ابوزید که از روش پژوهش ادبی ناشی میشود، اصل دین و ماهیت وحی دگرگون میشود. حال آنکه علامه طباطبایی روش فهم قرآن را از توصیههای شارع برداشت میکند و برای فهم صحیح قرآن پدیدارشناسانه میاندیشد. او فهم معتبر قرآن را در گرو قدسیشدن انسان میداند. ازنظر او، معنا همان مراد مولف است و امکان داوری میان تفاسیر مختلف وجود دارد. ازنظر علامه، ایمان به هدایت ابدی قرآن با نگرشی خاص به جهان و خالق آن امکانپذیر است. ایمان چیزی از جنس عقل نیست و نباید توقع داشت انسان به صرف هدایت عقل به همه آنچه پیامبران رسیدهاند، برسد.دیگر اینکه درجات بالای ایمان با شهود، ممکن است و شهود فقط با تزکیه و تامل به همراه راهنمائی انبیاء ممکن است. با عقل محض، فهم بسیاری از حقایق قرآن به دست نمیآید؛ یعنی چیزی که ابوزید در تلاش است به آن برسد.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد