این مسأله (اثبات واجب الوجود) در فلسفه نیز از مسایل بسیار مهمی به‌شمار می‌آید، به طوری که می‌توان گفت: تقریبا نتایج اکثر مباحث فلسفه و بلکه همه آنها بر گرد این موضوع (اثبات واجب الوجود) دور می‌زنند، چرا که موضوع فلسفه موجود بما هو موجود و بحث از اثبات موجود مطلق است؛ وقتی که وجود موجود در خارج از ذهن ثابت گردید، دوباره فصل دیگری گشوده می‌شود، به این که آیا آن موجود واجب الوجود بالذات است یا ممکن الوجود است؟ در فرض اول مطلوب (اثبات واجب الوجود) ثابت می‌گردد، اما در فرض دوم به حکم این که هر موجود ممکن الوجود بالضروره نیازمند به علت است، از دو حال بیرون نیست، آن علت یا واجب الوجود است، یا ممکن الوجود، اگر علت، واجب بالذات باشد، مطلوب حاصل است، و اگر علت ممکن الوجود باشد، آن نیز نیازمند به علت است، در مرتبه سوم، باز اگر علتش ممکن الوجود باشد، نیازمند به علت خواهد بود، در مرتبه چهارم و پنجم، هلم جرا فیتسلسل. 3. بین اجزای سلسله ترتب علی و معلولی برقرار باشد: با توجه به این شرط تحقق مجموعه‌ای که همه اجزای نامحدود آن وجود بالفعل یافته‌اند و حتی اجتماع در وجود هم دارند اما میان آنها ترتب نبوده ووجود برخی متوقف بر وجود برخی دیگر نمی‌باشد محال و ممتنع نخواهد بود مانند : نامحدودی از موجودات که رابطه علیت ومعلولیت در بین آنها برقرار نیست بلکه همه در عرض یکدیگر بوده و هستند به علتی بیرون از خود می‌باشند.
نوشته
Footer