آیا می توان با زبانی محدود و بشری، از خدای نامحدود و متعالی سخن گفت؟ علامه طباطبایی با توجه به تلقی انسان وارانگارانه انسان از خدا، مفاهیم دینی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و با تکیه بر روایات، دیدگاه اثبات بلاتشبیه را برگزیده است. آنگاه با توجه به اینکه خدا کامل مطلق و قائم بالذات است، اولا معنای اتصاف او به صفات کمال را این می داند که خداوند، تمامی کمالات وجودی را به کامل ترین نحو داراست و به تبع صدرالمتالهین، صفات سلبی را نیز چیزی جز سلب نقص یا همان اثبات کمال نمی داند؛ ثانیا این صفات کمالی را عین یکدیگر و عین ذات الاهی می داند. در نظریه علامه، نوعی تمایل به روش سلبی و کمتوجهی به معنای ایجابی مشترک میان صفات خدا و صفات انسان دیده می شود. به این ترتیب، ایشان با تفکیک مقام معنا از مقام مصداق و بر مبنای «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی» می‌کوشد تا اولا، از انحصار معنا در مصادیق محدود و ممکن و ثانیا، از تنزل معنا به مرتبه‌ای صرفا مادی و جسمانی و بشری پرهیز نماید و از این طریق پاسخی برای پرسش آغازین این نوشتار ارائه نماید که «چگونه می‌توان با زبانی طبیعی، محدود و بشری، درباره موجودی فراطبیعی، نامحدود و متعالی سخن گفت؟» علامه سید محمد حسین طباطبایی بر این باور است که نمی‌توان و نباید تمامی مفاهیم زبان عادی را در مرتبه واحدی قرار داده، برای همه آنها حکم یکسانی صادر نماییم؛ زیرا هرچند برخی از این مفاهیم از مصادیق محدود و ممکنی انتزاع می‌شوند و در کاربردهای اولیه خود نیز در مورد همان مصادیق به کار می‌روند، خصوصیات مصداق، ذات و اصل معنا را محدود نمی‌سازد و آن معنا می‌تواند از حیثیت و ویژگی عام و شاملی حکایت کند که مصادیق متنوع و مراتب متعددی را دربر گیرد.
نوشته
مساله ی تنزیه و تشبیه (خداشناسی صحیح و دقیق) از دیرباز مورد توجه فلاسفه و متکلمان اسلامی بوده است که اصالتا مساله ای معرفت شناختی است. ممکن است، تعریف تنزیه و تشبیه از فیلسوفی به فیلسوف دیگر یا از متکلمی به متکلم دیگر متغیر باشد بلکه امکان ارائه ی تعریفی دقیق که تمام ویژگی های تنزیه و تشبیه را تبیین کند، نبوده یا دست کم تاکنون چنین تعریفی حاصل نشده است. به علاوه یک فیلسوف یا متکلم در تمام مباحث الهیاتیِ خود، تنزیهیِ محض یا تشبیهیِ محض نیست. این مساله یکی از مهم ترن مباحثِ فلسفه ی علامه طباطبایی است و می‌توان حداقل دو دیدگاه در باب آن از آثار مختلف ایشان استخراج نمود: الف) جمع تنزیه و تشبیه (اثبات بلاتشبیه)، ب) تنزیه (توحید اطلاقی). اما دیدگاه نخست غیر از دیدگاه دوم است و با یکدیگر قابل جمع نیستند بلکه مبانی و نتایج متفاوت دارند. در این رساله، ابتدا مساله ی تنزیه و تشبیه در ارتباط با شناختِ ذات الهی، از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح می‌گردد که بر اساس دوگانه ی تصور سلبی یا ایجابی و تصدیق سلبی یا ایجابی تبیین می‌شود. در اینجا اثبات می‌شود که دیدگاه سلبی در طولِ دیدگاهِ ایجابی قرار دارد و ادقّ از آن است. سپس این مساله در ارتباط با شناخت صفات کمالی الهی مطرح می‌گردد که براساس دوگانه ی تصور سلبی یا ایجابی و تصدیق سلبی یا ایجابی تحلیل می‌شود. مباحثی که ذیل تصور ارائه می‌گردند، عبارت اند از: تصور صفات کمالی به صورت کلی، تصور صفات کمالی به طور خاص براساس سه مُدل از دیدگاه اثبات بلاتشبیه و نقدِ آن. همچنین مباحثی که ذیل تصدیق صورت می‌گیرد، چنین است: اثبات یا نفیِ تمام صفات کمالی از ذات الهی، نحوه ی اتصاف ذات الهی به صفات کمالی، نحوه ی اتصاف ذات الهی به صفات فعل. در این مباحث نیز، ارجحیت دیدگاه تنزیهی بر دیدگاه اثبات بلاتشبیه اثبات می‌شود.
نوشته
Footer