Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی تطبیقی آیات خلود در جهنم از منظر علامه طباطبایی و فخر رازی
آیاتی از قرآن کریم مانند:آیه 69 نساء،64 احزاب،23 جن و 17 حشر با لفظ «خالدین فیها»از مدت عذاب گناهکاران در جهنم یاد شده است.دائمی بودن یا پایان عذاب گناهکاران از مسائل مهمیا ست که از دیرباز مورد اهتمام متکلمان،فلاسفه،عرفا و مفسران بوده است:گروهی راه افراط را در پیش گرفته و همه گناهکاران را گرفتار عذاب دائمی می دانند و گروهی دچار تفریط شده و برای همه گناهکاران پایان عذاب را روا دانسته اند.در این میان علامه طباطبایی مفسر،فیلسوف و عارف برجسته شیعه و فخر رازی مفسر و متکلم برجسته اشعری،با تبیین عقلی مساله خلود،طبق مبانی کلامی،تفسیری و فلسفی خویش،راه اعتدال را در پیش گرفته و مرز خلود و خالدین در جهنم را مشخص کرده اند.در مقاله پیش روی تلاش شده است تا ادله و مبانی این دو عالم بزرگ مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و مهم ترین شبهات ارائه شده بر نظریه خلود نقد شود.
نوشته
بررسی تطبیقی خلود در جهنم از دیدگاه محی الدین عربی، علامه طباطبایی و مکتب تفکیک
مساله کیفر مجازات و به خصوص، خلودِ عده ای در آتش جهنم، از مسائل مهم در مبحث معاد و حیات واپسین است. در دین مبین اسلام، مجازات برخی از گناهان، خلود و همیشه زیستن در جهنم است که بحث پیرامون آن، از دیرباز مورد اهتمام متکلمان، فلاسفه، عرفا و مفسران بوده که بر اساس اصول و مبانی فکری خویش، به بیان موضع خود پرداخته اند. ضرورت بحث در این خصوص از آنجاست که گرچه آیات و روایات معصومین (علیهم السلام) دلالت بر خلود و جاودانگی اهل نار در دوزخ دارد و از حیث عقلی، خلود در عذاب، با محذوری مواجه نیست؛ اما رحمت واسعه الهی و نیز فطرت توحیدی و میل به خدای تعالی که در نهاد هر انسانی سرشته است، موجب شده است تا در اندیشه برخی نظیر محی الدین عربی، ظهور شواهد نقلی محتاج تأویل باشد. در این پژوهش، بحث خلود جهنمیان در عذاب، مورد بررسی قرار گرفته است تا ضمن مشخص شدن کسانی که در جهنم دائمی هستند؛ حقیقت خلود آنان در جهنم احراز گردد. اینکه آیا این افراد به طور دائم در حال چشیدن درد و رنج و عذاب هستند یا اینکه در نهایت، آتش جهنم، با مزاج آنان مسانخ شده و در نتیجه گوارای وجودشان خواهد گردید؟ ابن عربی چنین موضعی دارد که براساس مبانی عرفانی خویش در مباحث خداشناسی و انسان شناسی بر آن استدلال نموده است. اما علامه طباطبایی، هرگز این موضع را برنمی تابد و به صراحت و قاطعیت از دوام تعذیب جهنمیان در آتش، سخن می راند. ایشان هم بر نقل استناد می کند و ضمن آنکه آیات متعددی را شاهد گرفته و روایاتی را معاضد این حقیقت معرفی می نماید، از منظر فلسفی نیز بر موضع خویش اصرار می ورزد. مکتب تفکیک، نیز از آنجا که فلسفه و استدلال عقلی و نیز عرفان را در این مباحث راه نمی دهد و صرفا بر ادله نقلی استناد می نماید، ضمن آنکه خلود را می پذیرد، از حیث نقلی بحث را عمیق تر پی می گیرد و برخی از صاحب نظران این مکتب به طور مفصل ادله نقلی را بررسی کرده و هر گونه شائبه انکار دوام عذاب برای گروهی از جهنمیان را مردود بر می شمارند. پژوهش پیش رو با شیوه کتابخانه ای، اسنادی ـ تحلیلی، در نهایت بنابر استدلال های عقلی و ادله های نقلی علامه طباطبایی و نیز اندیشوران تفکیکی، خلود در رنج و عذاب را امری مسلم دانسته است.
نوشته
بررسی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی در مساله خلود در عذاب
یکی از مسائلی که در زمره بحث از معاد و حیات پسین مورد توجه جدی متکلمان و فیلسوفان و نیز محدثان و مفسران قرار دارد، مساله چگونگی و کیفیت کیفر و جزای الهی است و در این میان، میزان عقاب، مدت بودن در عذاب، بیش از همه ذهن انسان کمال گرا، لذت جو و آرامش طلب را به خود مشغول ساخته که نتیجه آن نظرهای گوناگونی است که در این پیرامون اظهار شده است. ملاصدرا در این مساله ابتدا سخت تحت تاثیر ابن عربی و به تاسی از او بر عدم خلود اصرار می کند ولی بعد گویا در رای خود تجدیدنظر کرده و با براهین مختلف از جمله تناسب و تجانس عقاب با ذات آدمی جاودانگی عذاب را اثبات می کند علامه طباطبایی نیز به پیروی از رای دوم ملاصدرا، خلود در عذاب را پذیرفته و به همه اشکالات آن پاسخ گفته است. با این همه به نظر می رسد استدلالی که از صدرا برای نفی خلود در عذاب آوردیم با نتیجه ای که نهایتا از آن می گیرد و عقیده ای که بدان ملتزم می شود تناقض دارد؛ زیرا او در استدلال خویش بر فطرت توحیدی انسان و ذاتی بودن عشق و ایمان همه انسانها به خدا و عارضی و قسری بودن کفر و فسق دایمی و اکثری نبودن آن تاکید کرده که لازمه قهری آن این است که همه اهل دوزخ در نهایت از جهنم باید خارج شوند و به بهشت داخل گردند. اما نتیجه ای که صدرا گرفت این بود که اهل دوزخ دو دسته اند یک دسته آنها که کفرشان عارضی است و در نهایت از جهنم خارج می شوند اینها برای همیشه در جهنم خواهند ماند.
نوشته
بررسی نظریه تفسیری علامه طباطبایی در جاودانگی دوزخ
موضوع جاودانگی ماندگاری برخی از کافران در آتش دوزخ، مسئلهای است که همواره مورد توجه اندیشمندان بهویژه در دوره معاصر بوده است. مفسران و عقایدشناسان به فراخور نحله کلامی خویش در این باره پاسخهایی درون دینی و برون دینی ارائه کردهاند. علامه طباطبایی مطابق نظریه مشهور، به جاودانگی دوزخ برای برخی از کافران معتقد است. وی در اثبات این نظریه، از براهین فلسفی و شواهد قرآنی بهره برده و بر این باور است که با نهادینه شدن احوال و ملکات زشت در نفس آدمی، بهتدریج در جان انسان نفوذ کرده و با روح او عجین میگردد، چنین انسانی با همان نفس زشت خودساخته وارد آخرت میشود و چون ذات وی با شقاوت شکل گرفته است، دائما گرفتار عذاب خواهد بود. از نظر علامه، نظریه خلود بر پایه نص قرآن و روایات مستفیض بوده و هیچ گریزی از پذیرش آن نیست. برخی از مفسران معاصر، با نقد این دیدگاه، بر این باورند که نظریه خلود در آتش دوزخ، با اصل قرآنی برابری کیفر و کردار سازگار نیست و علامه تحت تاثیر پیشفرضهای کلامی و فلسفی خویش، چنین نظریهای را بر آیات قرآن تحمیل نموده است. مقاله حاضر با رد این ادعا، به دفاع از نظریه علامه پرداخته است.
نوشته
تحلیل عقلی جاودانگی در دوزخ (خلود) از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره)
موضوع مقاله حاضر، بررسی ماهیت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و کرکگور است . برای تبیین این دو دیدگاه، ابتدادر رویکرد عقلی به جاودانگی و خلود آدمیان درجهان واپسین، پرسش های جدی فراروی عقل قرار دارد و این پرسش ها میان اصول معرفتی در حوزه فلسفه، ناسازگاری، تعارض و چالش هایی را به بار آورده است. حکیمان، خداوند هستی را وجود مطلق، خیر محض و دارای رحمت واسعه شناخته و سرشت آدمیان را به مقتضای اصل سنخیت، بر ساختار وجود خداوند دانسته و او را مظهر خدا در جهان هستی معرفی کرد ه اند. از این رو، خطا، انحراف و لغزش های آدمیان را از عوارض غیر لازم و غیر دائم او می دانند که حجابی بر سرشت آنان می اندازد و پس از زوال آن، انسان به ساختار اولی و جبلی خود باز می گردد؛ زیرا قسر و منع هر موجود از مقتضای طبیعت اش، پایان پذیر است. در این مقاله ضمن طرح پرسش ها در مسأله خلود به تحلیل پاسخ های عقلی از نگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره) پرداخته و سپس به بررسی، تحلیل، تفسیر عقلی و نقد آن اشاره می شود و سرانجام، ارائه تئوری فلسفی بر مسأله جاودانگی در دوزخ را، کارآمد ندانسته است.
نوشته
خلود جهنمیان و بهشتیان از منظرملاصدرا و علامه طباطبایی
درقرآن،آیات متعددی هست که مساله خلود بهشتیان وجهنمیان راگوشزد می کند،عده ای راسعادتمندومخلددربهشت ومتنعم ازنعمتهای آن، ودسته دیگر راشقاوتمندومعذب به انواع عذاب معرفی می کند.دراین مقاله، سخن درمعنای«خلود» درآیات105تا108هود متمرکزاست؛ وبه واکاوی میزان وقلمرو آن ازمنظر ملاصدرا و علامه طباطبایی می پردازد؛ دراینکه مراد ازخلودچیست وآیا بین خلوداهل بهشت وجهنم تفاوتی هست یانه؟ بین مفسرین ومتکلمین اختلاف نظروجوددارد اکثرا آنهارایکی دانسته اندوبه معنای بقا وجاودانگی اهل بهشت برای همیشه، وماندگاری اهل جهنم درجهنم به صورت دائمی ونامحدودمی دانند. دراین عرصه دیدگاه مفسرمطرح معاصر، علامه طباطبایی(ره) ومیزان هماهنگی بین نظرایشان وملاصدرا حا ئز اهمیت است. مساله به روش تحلیل محتوا براساس داده ها و اطلاعات گردآوری شده است. ازآنجاکه قرآن درآیات هود خلودبهشتیان وجهنمیان را به دوام آسمانهاوزمین معلق دانسته؛ ابتدا مرادازآسمان وزمین ومیزان دوام آنهابررسی وسپس مساله خلود، موردکنکاش ومداقه قرارگرفت. ازنتایج به دست آمده اینکه؛ عده ای آسمان وزمین را دنیایی؛ اماعلامه وملاصدرااخروی می دانند، علامه خلود رادائمی، ملاصدرا آن رابسته به نوع عقیده،کمیت،کیفیت وموجبات عذاب می داند. آنچه حاصل شداینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلودجهنمیان، ومطابق فضل الهی بقای اهل بهشت رابیان می نماید.
نوشته
خلود در عذاب جهنم از منظر ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی
خلود اهل نار و عذاب ابدی یکی از بحثهای مهم و پیچیدهای است که عالمان دیانت را به خود مشغول داشته است و هریک بهمقتضای اصول و مبانی فکری خویش روش متفاوتی برای حل این مسئله و سوالات مطرح دراینباره در پیش گرفته اند، ازجمله اینکه چگونه عذاب ابدی و خلود همیشگی در آتش با رحمت و عدالت خداوند سازگار است و اینکه چگونه ممکن است گناه محدود، عذابی نامحدود داشته باشد، این تفاوت رای را در نظرات ابن قیم اشعری و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر شیعی بهخوبی میتوان مشاهده کرد. ابن قیم جوزی از جمله متکلمینی است که قائل به خلود در عذاب نیست و بهطور وسیع و روشمند به مسئله خلود اهل نار پرداخته است وی در بخشی از سخنان خود، آراء قائلین به خلود را بیان نموده است و در بخشی دیگر، آنها را نفی و نقد میکند. وی با بیان ادله فراوان عقلی و نقلی، عدم خلود و جاودانگی در آتش را اثبات مینماید. علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به خلود اهل نار است، بر اصل خلود پافشاری داشته و سعادت و شقاوت، خیر و شر در آدمیان را به ظهور حالات و ملکات نفسانی که در دنیا کسب کردهاند نسبت میدهد و معتقد است که اگر کفر و شرک در نفس رسوخ کند، باعث عذاب دائمی میشود. اما بر این نکته نیز تاکید مینماید که خلود در نار، به کافران اختصاص دارد. وی در رابطه با خلود اهل نار به این نکته تاکید دارد که قرآن کریم بر خلود و جاودانگی در آتش نص صریح دارد و معتقد است نمیتوان همه احکام شرع و خصوصیات معاد را با مقدمات کلی عقل اثبات کرد، چراکه دست عقل به آن خصوصیات و جزئیات نمیرسد، و تنها راه اثبات آن، تصدیق به نبوت پیامبر صادق است. ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی هریک با توجه به مشرب و مبانی فکری که داشتهاند، در تبیین مسئله خلود در عذاب دلایلی اقامه کردهاند که به لحاظ روشی و محتوایی و تفسیری متفاوتاند
نوشته
خلود نفس از دیدگاه علامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان
مسأله ی خلود نفس یکی از مباحث بنیادی در الهیات و به ویژه در فلسفه ی اسلامی می باشد. به لحاظ قدمت، اعتقاد به بقای آدمی، در بسیاری از اقوام وتمدن های نخستین دیده شده اگر چه این عقیده در اقوام مختلف صورت های متفاوتی یافته است. از آن جایی که حیات مهمترین مقوله ای است که هر کس در مواجهه با مرگ با آن برخورد می کند، پرداختن به این مسئله همیشه درمیان بشر ضروری بوده است. اعتقاد به جاودانگی درتمامی ادیان آسمانی وجود دارد. اما شکل تکامل یافته ی این اعتقاد در دین مبین اسلام وجود داشته وقرآن کریم بارها به این موضوع پرداخته است. سوال اصلی این تحقیق اثبات نامیرایی وجود آدمی از دیدگاه علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر معاصر پیرو حکمت متعالیه، بر طبق آیات قرآن است و فرضیه ای که مطرح می شود وجود ذومراتب آدمی در تمامی مراتب هستی است. هویت اصلی انسان نفس مجرد اوست که آن را به علم حضوری در می یابد. اما به نظر ایشان همین نفس، در سه مرتبه ی عالم وجود که عوالم ماده، مثال ومجرد می باشند، دارای مرتبه ای مخصوص به آن مرتبه است. نفس انسان در هنگام مرگ از جسم مادی به طور موقت قطع تعلق کرده و در روز رستاخیز، بدن دوباره به نفس ملحق می شود. نتیجه اینکه انسان تنها نفس مجرد و یا تنها جسم مادی نیست و انسان با هر دوی اینها جاودانه خواهد بود. اعمال هر کس تعیین کننده ی جاودانگی فرد در دوزخ و یا بهشت است. خلود کفاری که نفس آنها بر اثر تکرار اعمال قبیح به صورتی شقاوت بار درآمده که دائم صورت های قبیح وهول انگیز ایجاد می کند، در عذاب دوزخ وخلود توبه کنندگان و مومنین نیز در بهشت حتمی است.
نوشته
مسأله خلود در عذاب و دیدگاه علامه طباطبایی
این نوشتار نخست نگاهی دارد به معنای لغوی خلود، دآنگاه مروری بر آیات و احیانا روایاتی که پیرامون مسألهء خلود سخن گفتهاند،دارد. از آن پس میپردازد به بیان برخی از اشکالاتی که بر مسألهء جاودانگی عذاب وارد شده و پاسخهای آن.بحث دربارهء اینکه آیا خلود در عذاب برای اقلی از انسانهاست یا برای اکثریت،پایان بخش این نوشتار است
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد