عهد تدوین پس از صحابه و تابعین، علی رغم احساس نیاز بیشتر به اجتهاد در تفسیر، همچنان موءلفان و مفسران به شیوه مأثور، قرآن را می‌فهمیدند و می‌فهماندند، اما به تدریج که نواقص و نقایص تفسیر روایی محض آشکار شد، مفسران جای بیشتری برای دخالت دادن عقل در فهم آیات الهی باز کردند. چگونه می‌توان فهم آیات الهی را که اساس اعتقادات اسلامی‌است، به اخباری مستند کرد که جز گمان نمی‌آفرینند و جز ظن ـ هر چند قوی‌ـ پدپد نمی‌آورند؟ مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیات 83 ـ 77 سوره هود، پس از بررسی اقوال مختلف درباره حجیت اخبار در مسائل اعتقادی و از جمله تفسیر قرآن به صراحت می‌گوید: والذی استقر علیه النظر الیوم فی المسألة إن الخبر ان کان متواترا او محفوفا بقرینة قطعیة فلاریب فی حجیتها، و اما غیر ذلک فلاحجیة فیه الا الاخبار الواردة فی الاحکام الشرعیة الفرعیة اذا کان الخبر موثوق الصدور بالظن النوعی فان لها حجیة. بدین رو نباید ریشه این نوع تفسیر و فهم قرآن را در عصر تابعین دید53، بلکه بسی پیشتر از آن، تفسیر اجتهادی قرآن آغاز شده بود؛ یعنی از زمان نزول نخستین آیات: محمد حسین ذهبی، نویسنده التفسیر و المفسرون54 تفسیر را در اعصار نخست به سه مدرسه مکی، مدنی و عراقی تقسیم می‌کند و می‌افزاید که در همان دوران مدرسه و مکتب عراق، رویکردی اجتهاد گونه به قرآن داشتند. این سخن، دست کم در میان شیعیان، منکری ندارد و طرفداران تفسیر اجتهادی نیز می‌پذیرند که فهم کامل، دقیق، جامع و درک همه رموز و اسرار قرآن، در انحصار صاحبان عصمت و رسالت است، و جز ایشان را راهی به سویدای قرآن نیست.
نوشته
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به طور گسترده به نقد و بررسی روایات تفسیری اقدام کرده است. یکی از تفاسیری که علامه بیش از دیگر تفاسیر به نقد و بررسی آن پرداخته است، تفسیر الدرالمنثور اثر جلال الدین سیوطی می باشد. این کتاب یکی از منابع تفسیری علامه طباطبایی در تصنیف المیزان بوده که گاهی از نظریات و روایات مذکور در این تفسیر به عنوان موید نظر خویش استفاده کرده و از طرف دیگر بخش قابل توجهی از تفسیر گران سنگ المیزان به بررسی روایات این کتاب اختصاص یافته است. بر این اساس، علامه از طریق: 1- بررسی روایات به تنهایی (یعنی بدون بهره گیری و نوع استفاده سیوطی از روایات) و 2- بررسی اجتهاد و نوع به کارگیری سیوطی از روایات، به نقد و بررسی اقدام کرده است. بدین سان گاه روایات این کتاب را به دلایلی از قبیل: مطابقت با قرآن، همسویی با نظر تفسیری خویش و هماهنگی با روایت صحیح معصومین (ع) تایید کرده و گاه به دلایلی نظیر: مخالفت با قرآن و سنت، جعلی بودن روایت و عدم صلاحیت روایت برای تفسیر آیه نقد و رد کرده است.
نوشته
Footer