Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
بررسی پیامدهای تربیتی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
هدف این مقاله، بررسی پیامدهای تربیتی مبتنی بر مبنای فلسفی تغییر و ثبات از دیدگاه نیچه و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی است. نتایج تحقیق نشان میدهد که علامه طباطبایی در تعلیم و تربیت به هر دو بنیاد فلسفی ثبات، تغییر و هم چنین توحید محوری توجه دارد. به باور وی بین امور ثابت و متغیر و خداشناسی ارتباط انکارناپذیری وجود دارد؛ این در حالی است که نیچه با توجه افراطی و یکجانبه به امور متغیر از اهمیت بنیان ثابت و نیز توحید محوری غافل مانده است. از مبانی هستی شناسی نیچه ، نهیلیسم، طبیعت مادی، عدم حاکمیت اساسی خداوند بر نظام هستی ، تغییر و صیرورت جهان هستی و خیر بنیادین و بنیاد خیر نبودن خداوند و نیز اصول آموزش پوچگرایی، پاسخگویی به نیاز جسمانی ، عدم اعتقاد به چشم انداز و آینده نگری و تغییر پشتوانه های تاریخی و فرهنگی استنباط شده و با دیدگاه علامه طباطبایی(ره) مورد نقد قرار گرفته است. تربیت مد نظر علامه دارای ویژگیهایی چون تاکید بر مبنای فلسفی ثبات ضمن اعتقاد به تغییرات ، دینگرایی، اراده و اختیار اعتقاد به بنیانهای استواری از جمله توحیدمحوری است؛ این موارد میتواند به عنوان شاخصهای نقد تعلیم و تربیت نیچه مورد استفاده قرار بگیرد؛ بدین منظور این مقاله از روش عقلانی ـ منطقی بهره میگیرد. هم چنین نقد دیدگاه نیچه نشان میدهد که دیدگاه علامه به دلیل توجه همزمان به بعد تغییر و ثبات و توحیدمحوری، دیدگاه غنی تر و همه جانبه تری نسبت به تعلیم و تربیت فراگیران دارد.
نوشته
بررسی همخوانی دین ثابت و نیازهای متغیر بشری در نگاه علامه طباطبایی
مجتمع بشری در ادوار گوناگون تکون خود، هماره دچار تحولی است که لازمه آن، نیازهای متغیر است. حال بین دین ثابت با منابعی محدود و ادعای جاودانگی و خاتمیت، با نیازهای متغیر و بی شمار جوامع انسانی، نوعی دوگانگی و ناسازگاری وجود دارد. علامه طباطبایی با اذعان به این مطلب، قواعد اسلام را به دو بخش ثابت و متغیر تقسیم نموده است؛ قسم اول در تطبیقی تام و جامع با فطرت بشری است که تا بشریت ادامه دارد، این احکام نیز دارای بقا و استمرارند. ایشان در مقابل، در باب مقرراتی که جنبه موقتی یا محلی دارند و با پیشرفت تدریجی مدنیت، تغییر می یابند، معتقد است دین فطری اسلام بر اصل ثابت و حکم ضروری فطرت، یعنی ولایت صحه گذشته است که طبق آن، والی حکومت اسلامی براساس موازینی خاص می تواند در جهت ساماندهی حوائج متغیر و متکثر جامعه، قوانینی را بنا نهد که همانند مواد شریعت حق و لازم الاجرا هستند.
نوشته
ثابت و متغیر در نگاه امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید صدر
اما سؤالی که نزد شهید صدر مطرح بوده این است که:اسلام چگونه اصول و مبادی خود در قانونگذاری(-نظام اقتصادی و یا سیاسی)را شایسته برای همه عصرها قرار داده است؟در حالی که بشر در هر عصری برای فائق آمدن بر مشکلاتی که با آن مواجه میشود، راه حلهای جدیدی اتخاذ میکند. از اینرو، برای امام در حقیقت این سؤال مطرح بوده که:در عصر کنونی، اسلام چگونه به اداره دنیای روابط پیچیده اقتصادی و سیاسی میپردازد؟ کدام سؤال دقیقتر است؟با توجه به چند نکته به دست میآید که سؤال طرح شده نزد امام، جهت نظریهپردازی در زمینه ثابت و متغیر، متناسبتر، کارآمدتر و دقیقتر بوده است. به هر حال اگرنظریه حضرت امام را ملاک قرار دادیم، بر اساس این نظریه، باید بینیم:آیا اگر روابط حاکم بر جهان، مثلا نیازی را پیش روی ما نهاد این نیاز واقعی است یا نه؟همچنین آنچه شهید صدر مطرح کره که باید راهحلهای اسلامی برگرفته از اهداف و جهتگیریهای اسلامی را در پیش گرفت، درست و استفاده از این هدفها و جهتگیریها، بر اساس نظر امام معنی دیگری پیدا میکند و آن اینکه این هدفها، مناطهای شرعیای میشوند که در واقع موضوعات شرعی هستند و در سایه زمان و مکان یک موضوع مناطی را از دست میدهد و مناط دیگری را پیدا میکند و در نتیجه موضوع دیگری میشود. روش بحث در هر یک از نظریهها: علامه طباطبایی به خاطر غالب بودن بعد فلسفیاش، روشی فلسفی گونه در بحث از ثبات و تغیر در پیش میگیرد وی جهت تعیین موارد ثبات، ملاک را طبیعی انسان قرار میدهد و میگوید:مقررات ثابت مقرراتی است که در وضع آنها واقعیت انسان طبیعی در نظر گرفته شده است.
نوشته
صلح جهانی در پرتو اصول ثابت اخلاقی، از نظر هانس کونگ و علامه طباطبایی
امروزه مساله تحقق صلح جهانی از مهم ترین دغدغه های بسیاری از اندیشمندان محسوب میگردد. توجه به اخلاق و اصول مشترک اخلاقی به عنوان راهبردی معرفت شناسانه در حوزه گفتمان سازی صلح جهانی است . منظور از اصول اخلاقی مشترک این است که بپذیریم ، حداقل برخی از اصول اخلاقی، از کلیت و ثبات برخوردارند و میتوان بر پایه آن اصول ، سنگ بنای صلحی پایدار را رقم زد. هانس کونگ ، به عنوان الهیدان معاصر، با ایده «اخلاق جهان شمول » در پرتو فطرت و خدامحوری درصدد دستیابی به حداقلی از ارزش ها و اصول اخلاقی مشترک میان انسان هاست ، تا در پرتو آن صلح جهانی تامین شود. علامه طباطبایی نیز ثبات و قوام جامعه و ضمانت اجرای قانون را بدون اخلاقی که توسط توحید و ایمان به خدا، ضمانت شده باشد، امکان پذیر نمیداند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، پس از تبیین دیدگاه دو الهیدان عالم اسلام و مسیحیت ، علامه طباطبایی و هانس کونگ ، با رویآوردی تطبیقی به تبیین مواضع وفاق این دو دیدگاه میپردازیم .
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد