بحث از مشیت خداوندی، مستلزم تبیین مساله قضا و قدر است. اسباب اختلاف عقاید در مساله قضا و قدر نیز به سبب اموری چون مذاق و مشرب، عقاید پیش از اسلام، نحوه معاشرت، علما و ... بوده است؛ ضمن آنکه بحث از این مساله به دوره خاصی محدود نمی شود و همواره طی دوره های مختلف مطرح بوده و خواهد بود، تا به سبب آن «راسخان در علم» از مقلدان متمایز و نمایان گردند؛ براین اساس، هر کس از زاویه ای به این مساله نگریسته و بدین شکل، فرقه هایی ایجاده شده است. در این مقاله تعبیر قرآنی «من یشاء» در آیاتی که به هدایت و اضلال بندگان اشاره دارد، با تاکید بر نظر علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته و طی آن معلوم شد از این منظر متعلق مشیت، خواست حقیقی بندگان است که در پرتو مشیت الهی تحت سلسله ای از سنن صورت می پذیرد. از نظر وی، نفوذ مشیت الهی گرچه از طریق سلسله مراتب علی و معلولی تبیین می گردد، مالکیت مطلق خداوند نسبت به کل هستی، بنده و فعل او را نیز به طور مستقیم در پیوند با مشیت الهی قرار می دهد؛ اما این مشیت بر اساس سنن الهی و متناسب با زمینه سازی بندگان به فعل آنان تعلق می یابد و سبب جبر و تفویض نمی گردد.
نوشته
Footer