در این نوشتار، تلاش متکلمان و فیلسوفان اسلامی در باب حشر حیوانات، از دو جنبه امکان عقلی حشر و علت آن، بررسی شده است. پاسخ های متکلمان به سوال اول، مختلف است. برخی با توجه به این که اساسا هیچ مجردی غیر از خداوند را قبول ندارند، حشر حیوانات را نیز همچون حشر انسان، به صورت جمع کردن مجدد اجزای پراکنده شده، می دانند؛ برخی دیگر، به دلیل تساوی رتبی حیوان و انسان، منکر نفس مجرد در حیوانات شده و حشر آن ها را انکار می کنند؛ و گروهی نیز با دلیلی مبتنی بر استقرا، در صدد اثبات نفس مجرد در حیوانات برآمده اند. اما از منظر فیلسوفان، نفس حیوانی در مرتبه ادراکی خیالی سکنا دارد؛ به همین دلیل، فارابی نفوس حیوانی را به دلیل عدم ادراک عقلی، غیرمجرد می انگارد. در آثار بوعلی و شیخ اشراق در باب تجرد خیال، دوگانگی به چشم می خورد که مدعای قوی تر، انکار تجرد خیال و بالتبع، منکر تجرد نفوس حیوانی و حشر آن ها هستند. صدرالمتالهین با اثبات تجرد خیال، گامی نوین در توجیه امکان عقلی حشر نفوس حیوانی برداشته است. متکلمان درباره سوال دوم، بر مساله عوض تاکید کرده است که به دلیل عدم جامعیت، مورد نقد است. علامه طباطبایی با بحث اختیار و شعور درحیوانات، به نوعی تکلیف در حیوانات، قائل شده است. صدرا در این مساله، از طریق برهان علت غایی، اثبات می کند که تمام موجودات به سمت مبدا بازخواهند گشت؛ و گرنه دچار تناقض و خلف خواهیم شد. این پژوهش با نگاهی متفاوت، و با طرح دیدگاهی نو، نشان می دهد که می توان حشر حیوانات را حشر برخی از انسان ها به صورت حیوانات مختلف در روز قیامت به شمار آورد که در واقع، همان عدم صعود از مرتبه حیوانی به مرتبه انسانی است.
نوشته
مبانی گیتی‌شناختی قرآن کریم در تفسیر رتبه‌بندی موجودات ناسوتی با دیدگاه رایج که منسوب به ارسطو است، تفاوت دارد. قرآن معتقد است شان موجودات، وابسته به میزان تقرب هر موجود به خداوند است. بر اساس این فرض، نه تنها انسان به‌طور مطلق، اشرف مخلوقات نخواهد بود بلکه اگر این شرط در انسانی محقق نشود، او همانند حیوانات بلکه از آن نیز پست‌تر خواهد شد. از جمله این آیات که علامه طباطبایی به آن پرداخته است، آیات پیرامون «اضلال انسان نسبت به حیوانات» است. در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی احتمال‌ها در گفتار تفسیری علامه در ذیل آیات مورد بحث، در دو محور «وجه شبه برخی انسان‌ها با حیوانات» و نیز «چگونگی پست‌تر شدن برخی انسان‌ها از حیوانات»، دیدگاه نهایی وی در تفسیر المیزان کشف گردد. در مجموع از گفتار علامه طباطبائی در این تفسیر، چهار احتمال قابل استنباط است. به نظر می‌رسد برخی از این احتمال‌ها به هیچ وجه با هم قابل جمع نباشد و با دیدگاه ایشان در تفسیر آیات مشابه دیگر، سازگاری نداشته باشد.
نوشته
مسئله شر به عنوان یکی از مشکل‌ترین مسئله‌های است که در حوزه فلسفه و اندیشه‌های دینی به آن پرداخته شده است. برای بررسی شر و اندیشه‌های مربوط به آن اندیشمندان بزرگی در جهان غرب و جهان اسلام قدم برداشته‌اند و در رساله حاضر به بررسی نظر دو تن از متفکران بزرگ جهان اسلام علامه طباطبایی و فخر رازی در تبیین و تحلیل مسأله شر در عالم حیوانات پرداخته‌ایم. علامه در تحلیل وجود شر، تعقل، اختیار و حشر در عالم حیوانات و در تبیین‌های آن‌ها بیانی روشن و صریح دارد، اما در مقابل فخر رازی به صراحت کامل سخن نگفته است. هر دو اندیشمند وجود شر را امری عدمی می‌دانند و بیان می‌کنند که شر چیزی جز عدم خیر نیست. از آن‌ها حیوانات همانند انسان‌ها محشور می‌شوند و از گونه‌ای فهم و شعور درونی برخوردارند. علامه این شعور درونی را را به اندازه‌ای می‌داند که می‌توان بر اساس آن برای حیوانات اراده و اختیار، حق حیات و آزادی و حتی تکلیف را ثابت کرد و هدف حشر حیوانات را نیز دادخواهی و احقاق حقوق آن‌ها می‌داند. اما فخر رازی این کار را به دلیل خواست خداوند شدنی می‌داند و هدف خاصی را برای آن معین نکرده است. علامه با صراحت از تعقل، تسبیح زبانی و تکلیف حیوانات سخن گفته است. البته تعقل و تکلیف و گفتار حیوانات نوعی مخصوص به خود آن‌‌ها می‌داند که با انسان‌ها متفاوت است اما فخر رازی در مواردی و برای برخی حیوانات این ویژگی‌ها را پذیرفته است. علامه تصریح می‌کند که بین حشر حیوانات و برخورداری آن‌ها از اراده و اختیار ارتباطی مستقیم برقرار است که بیان فخر رازی از چنین صراحتی تهی می‌باشد.
نوشته
Footer