Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
نشست علمی «مفهوم شناسی تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی »(1)
نوشته
بررسی پیوندهای مفهومی با رویکرد ترادف از منظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
ترادف (هممعنایی) از جمله روابط مفهومی است که مورد توجه عالمان علم اصول،علوم قرآنی، تفسیر و زبانشناسان قرار گرفته است که با مبانی متفاوت گروهی سعی در اثبات و انکار و گروهی نیز سعی در جمع بین آرا نمودند. هممعنایی در اصطلاح یکسانی معنا و تطابق کامل است به این معنا امری کمیاب و نادر است یا وجود ندارد. در زبانشناسی معاصر با ترسیم میدان معناشناسی واژگان مترادف و بررسی تمایزات و فروق آن، نوع همپوشانی واژگان با عنوان ترادف نسبی در برابر مطلق مطرح میشود بنابراین اهمیت و ضرورت روابط و پیوندهای مفهومی در فهم دقیق و موشکافانه معنای واژه نمود مییابد. تفسیر المیزان با روش وحدت سیاق و بررسی مترادفات نسبی با عنوان کالمترادف(شبه ترادف)نگاه جامعتری در فهم متن قرآن دارد. این پژوهش با روش معناشناسی در رویکرد زبانشناسی معاصر در ترادف به تحلیل محتوایی ترادف از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پرداخته است. علامه با پذیرش فرق بین اصل معنای واژگان، نوعی ترادف نسبی را در روش تفسیر با عنوان کالمترادف(شبه ترادف) مطرح میکنند. بنابراین ترادف به معنای انطباق در هسته اصلی معناشناختی با وجود تفاوت در جنبه های عاطفی، در واژگان متقابل، در وسعت معنا و شمول معنایی، در جانشین سازی و تفاوت در همنشین ها امری محقق و واقع است اما این امر به معنای جایگزینی دقیق واژهها و ترادف مطلق نیست زیرا در دیدگاه علامه با توجه به عنایت خاص لفظ، هر واژه در قرآن جایگاه مناسب محل خود را دارا است. در نتیجه ترادف در دیدگاه علامه از جهتی اثبات و از جهتی انکار میگردد که به نظر میرسد بتوان علامه را منکر اعتدالی در ترادف دانست.
نوشته
تبارشناسی تبیین علامه طباطبایی از چگونگی انتزاع معقول ثانی در کلمات صدرالمتالهین با تاکید بر مفهوم
استاد مطهری معتقدند علامه طباطبایی نخستین فیلسوف در تاریخ فلسفه اسلامی است که به چگونگی انتزاع معقول ثانی پرداخته است. منظور ایشان این نیست که پیش از علامه به این مسئله توجه نشده است، حتی میتوان گفت عناصر اصلی تبیین علامه در کلمات صدرالمتالهین وجود دارد. عناصر ملهم از آموزههای صدرالمتالهین در تبیین علامه عبارتاند از: ۱) معقولات ثانیه، علوم حصولی مسبوق به علوم حضوریاند ۲) علم نفس به خود، قوا و افعالش و نیز ادراک حسی، علم حضوریاند؛ ۳) بررسی فرایند انتزاع معقولات ثانیه را باید از یکی از این علوم حضوری آغاز کرد؛ ۴) معقولات ثانیه محصول نگاه استقلالی به نسبت میان پدیدههای یافت شده، نفسانی یا خارجی، است.
نوشته
توسعه معنایی مفاهیم قرآن و ضوابط آن در نظر و عمل علّامه طباطبایی(ره)
جاودانگی هدایت قرآن کریم با در نظر گرفتن ظهر و بطن آن، نیازمندِ به روز کردن تفسیر آیات و عصری کردن آنها می باشد. لازمه این امر، مطالعه تفسیر با توجّه به توسعه نظاممند ـ و گاه از باب تغلیب تضییق معانی ـ و مفاهیم مورد نظر قرآن کریم است. مفسّران ـ بخصوص آنها که به تفسیر اجتماعی توجّه دارند ـ بیش از دیگران به موضوع توسعه معنایی و اصول منطقی آن توجّه دارند. علّامه طباطبایی(ره) در تفسیر «المیزان» با این رویکرد به توسعه معانی قرآنی نسبت به آنچه که در عصر نزول بوده و با حفظ مراد گوینده، اقدام کرده است. در این پژوهش، ما در پی شناخت نظام منطقی توسعه معنایی و روش شناسی آن در تفسیر «المیزان» هستیم. ما با روش توصیف و تحلیل به این پژوهش سامان داده ایم. علّامه طباطبایی(ره) از خود آیات قرآن و روایات متعدّد، درتوسعه معنایی مدد گرفته اند و گاه کلمهای را توسعه و گاه تضییق داده است. ایشان گاه با استفاده از قول لغویان، و گاه با مباحث ادبی و بلاغی و غالباً حول محور مَجازات، کنایات و استعاراتِ قرآنی توسعه معناییِ مفاهیم قرآن را ارائه داده است. همچنان که وی در معنای برخی آیات، بر پایه مباحث عقلی و نقلی معنایی غیر از معنای شناخته شده در زمان های پیش، برای آن آیه یا عبارت نموده اند. بنابراین ایشان در توسعه معنایی در «المیزان»، از تحلیل های علمی نیز استفاده نموده اند. همچنان که توجّه به قول سایر مفسّران در کنار عقیده خود، در این موضوع، برای مولّف بی تأثیر نبوده است. ایشان از شیوع و غلبه استعمال و عرف متشرّعین، و همچنین از تنویع معانیِ الفاظ عملاً در توسعه معنایی استفاده نموده اند. توسعه معنایی اگر چه که به لحاظ نظری در تمامی موارد مورد صراحت علّامه طباطبایی(ره) نبوده، لکن پدیده ای است که در تفسیر آیات مربوط، روش ایشان منتهی به توسعه و تغییر معنا شده است.
نوشته
حقیقت وحی
معنای وحی برخلاف تصور نخست که باید صرفا بر متن قرآنی اطلاق گردد، از شمولیت فراتری برخوردار است. تنها در دو آیه انبیاء و نجم است که وحی در مفهوم متن قرآن به کار رفته است. به علاوه در این مفهوم، واژگانی چون ذکر، کتاب و قرآن نیز با وحی در اطلاق بر متن قرآن، شراکت دارند. زعم دیگر آن است که وحی عبارتست از سخنان وحیانی خداوند که توسط فرشته خاص یعنی جبرائیل بر پیامبران الهی، عرضه میشود1. اما حقیقت آن است که مفهوم وحی اعم از سخنان و حتی کلام آسمانی است. پژوهش درباره ماهیت وحی و سرشت مفهومی آن به مثابه مطالعه در حقیقت زبان آموزه الهی بر بشریت است که در جلوههای گوناگون، ظهور یافت. آیا جاودانگی قرآن در پرتو حقیقت خاص وحی شکل گرفت که در آن زبانی یگانه و ماندگار بر انسانها عرضه گردید یا در ساحت های معنایی و ابعاد آموزه ای آن نهفته است2 ؟ نخستین آیات قرآن که در مراوده وحیانی بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد حکایت از زمینه ها، انتظارات و پرسش های زمانه و خود پیامبر دارد که حیات بشری و رستگاری و نجات آدمی مهمترین آن پرسش ها بود. وحی در خلأ و بدون زمینه نیاز بر مسلمانان نازل نشد، حقیقت وحی، آموزه سعادتمندی دینی در پیوند با اوضاع اجتماعی و فضای نیازهای آدمی است. این منظر، میتواند افق جدیدی را در پژوهش وحی و مفهوم حقیقی آن فرا روی ما بگشاید.
نوشته
مفهوم امانت الهی در آیة امانت با استناد به دلایل علامه طباطبائی
یکی از آیات مهم قرآن که اشاره به مقام والای انسان دارد، آیة امانت میباشد که از متشابهات قرآن است. تاکنون برای تفسیر واژة «امانت» در این آیه، مصداقهای متفاوت و زیادی بیان شده است که ابهام آیه را بیشتر میکند. این نوشتار برای تفسیر امانت در آیة مذکور با تحلیل تفاسیر، روایات، سایر آیات مربوط به امانت و شواهد موجود در آیة 73 سورة احزاب، بسیاری از مصادیق مذکور را رد میکند؛ زیرا این امانت، امری مربوط به دین حق و مقسم انسانها به سه دستة منافق، مشرک و مؤمن است، اما بسیاری از مصادیق بیان شده برای امانت الهی مقسم انسانها نیست. از این رو، قابل اثبات نمیباشد. از سویی، استعداد تحمل امانت الهی فقط در انسان وجود دارد. بنابراین، مواردی که در سایر موجودات وجود دارد؛ مانند عقل در فرشتگان یا تکلیف در جنیان، قابل حذف از مصادیق امانت است. به نظر میرسد مصداقی که با شواهد مذکور تناقضی ندارد و میتواند مصداق امانت الهی باشد، کمال دین، یعنی ولایت کلیة الهی است که تنها انسان قابلیت پذیرش آن را دارد. از این رو، خلیفةالله گشته است. این استعداد در انسان کامل، یعنی ائمه(ع) به اوج کمال خود رسید. لذا به اولین آنان، «امینالله» خطاب میشود.
نوشته
مفهوم ذاتی در نظریه حسن و قبح عقلی از دیدگاه علامه طباطبایی
از دیرباز، مسئلۀ حسن و قبح از دو منظر وجود شناختی و معرفت شناختی در فلسفه و کلام مورد بحث قرار گرفته است. جستار پیش رو درصدد پاسخ به این مسئله است که آیا نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبائی، راه حل جدیدی برای مسئلۀ حسن و قبح ارائه م یدهد یا نه؛ و در صورت پاسخ مثبت، این راه حل از کدام حیث (وجودشناختی یا معرفت شناختی) به مسئله پرداخته است؟ مقاله نشان می دهد که نظریۀ ادراکات اعتباری با بررسی معرفت شناختی معنای اعتبار در حوزۀ عقل عملی معنای سومی در مسئلۀ حسن و قبح عقلی و ذاتی مطرح کرده است و در نتیجه « عقلی » برای توانسته است راه حل جدیدی در پاسخ به مسئلۀ مذکور ارائه دهد. این معنا برای اعتباریات نه تنها به معنای نفی مقام واقع و حقایق مربوط به این معانی نیست؛ بلکه مبتنی بر پذیرش واقع و واجد حیثیتی واقعی و وجود شناختی است.
نوشته
مفهوم شناسی و مصداق یابی «اولی الامر»از نگاه علامه طباطبایی و فخر رازی
عصمت ائمه اثنی عشر (ع) از سهو و گناه، از موضوعات اختلافی میان شیعه و اهل تسنّن است. در میان مفّسران اهل تسنّن، فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب، ذیل آیه 59 سوره نساء، با بیانی استدلالی، عصمت اولیالامر را به اثبات رسانده، لکن در مورد مصداق آن بر خلاف شیعه امامیه، بر این باور است که مراد از اولیالامر نه امامان شیعه (ع) بلکه اهل حلّ و عقد از امّت اسلام است. در حالی که علّامه طباطبایی، ضمن پاسخ به شبهات ایشان، مصداق اولیالامر را منحصر به ائمّه اثنی عشر (ع) میداند. پژوهش حاضر درصدد تحلیل تطبیقی این دو دیدگاه و روشن ساختن این حقیقت است که مصداق اولیالامر، متعیّن در اشخاص ائمّه اثنی عشر (ع) بوده، اشکالات فخر رازی به دیدگاه شیعه وارد نبوده و دیدگاه او درباره مصداق اولیالامر (اجماع اهل حلّ و عقد) با اشکالات جدّی روبرو است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد