خانواده واحدی اجتماعی است که براساس ازدواج پدید می‌آید. در یک تقسیم‌پندی عام، برحسب اینکه خانواده چه نوع واحد اجتماعی است، سه رویکرد متفاوت طبیعی، توافقی و رئالیستی به‌وجود آمده است. خانوادة اسلامی دارای مختصاتی است که بیش‌ازهمه در رویکرد رئالیستی قابل فهم است. رئالیسم دیدگاهی است که عالم مستقل از ما را می‌پذیرد و قائل است که می‌توانیم به این عالم معرفت پیدا کنیم؛ بنابراین، تعریف، خانواده عالمی مستقل است و نسبت خاصی با معرفت ما دارد. پیدایش و استمرار خانواده در رویکرد رئالیسم؛ نه صرفا به‌عنوان یک قرارداد در نظر گرفته می‌شود (توافقی) و نه صرفا به یک عامل زیست‌شناختی مانند غریزة جنسی تقلیل داده می‌شود (طبیعی). رویکرد رئالیسم، هر دوی این عوامل را در نظر می‌گیرد؛ علاوه‌بر پذیرش هر دو بعد طبیعی و قراردادی، رثالیسم تنها به همین اکتفا نکرده بلکه معتقد است خانواده یک نظام است که دارای مجموعه روابط مستقلی است و افراد هنگام تشکیل خانواده باید بدانند که وارد نظامی می‌شوند که دارای قوانین مخصوص به خود است. شایان ذکر است که در رویکرد رئالیسم؛ هر سه سطح طبیعی» توافقی و نظام؛ ذیل اصل عام ،فطرت به هم پیوند می‌خورند. با این توضیحات می‌توان گفت این تحقیقی امکانات یک نوع خاص از فلسفه ،رویکرد رئالیستی» را برای توضیح خانوادة اسلامی (قرآنی) به‌کار گرفته است. بدین منظورء آرای دو نمایندة رویکرد «فلسفی» رئالیسم؛ علامه طباطبایی و استاد مطهری در سه بخش هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی وروش‌شناسی بازخوانی شده است و در مرحله بعد تناسب مختصات خانوادة اسلامی (قرآنی) با این رویکرد نشان داده شده است. نتیجه‌ای که از مقاله حاصل می‌آیدء شناسایی مختصات خانوادة اسلامی در یک رویکرد منسجم است تا ازطریق آن هویت خاص این خانواده معرّفی شود.
نوشته
Footer