نوشته
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مساله وحدت یا کثرت و نیز مسالة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشه‌های فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایش‌های نوین هرمنوتیکی را برجسته خواهیم کرد. برای این منظور نخست نشان خواهیم داد که علامه طباطبائی اگرچه برای متن وحیانی معانی متعددی در نظر دارد، اما هریک از این معانی را متعین به قصد صاحب وحی می‌داند، از این رو مباحث تفسیری ایشان بیشتر با قصدگرایی و هرمنوتیک رمانتیک هم‌سو است. سپس اندیشه‌های هرمنوتیکی عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را مطالعه و ارزیابی خواهیم کرد. سروش با مستقل دانستن معنای متن وحیانی از مراد ماتن با آموزة‌ استقال معنایی در هرمنوتیک فلسفی همراه می‌شود. در این میان مجتهدشبستری از جهاتی به هرمنوتیک فلسفی و از جهاتی دیگر به هرمنوتیک‌ رمانتیک گرایش دارد، چراکه از سویی در برخی از نوشته‌هایش از معنایی نهایی و نهفته در متن وحیانی می‌گوید و از دیگر سو امکان تفسیرهای متعدد و معتبر از قرآن را می‌پذیرد.
نوشته
معنای زندگی مهم ترین مسئله بشر است. گسترش اندیشه های پوچ گرایی و حاکمیت یأس و ناامیدی در زندگی، باعث پیدایش بی معنایی، بی هدفی، بی ارزشی، انحطاط خانواده و آسیب های روحی و روانی بسیاری شده است. لذا این پژوهش از طریق کتابخانه ای به بررسی این مسئله از منظر عرفانی و فلسفی- تفسیری می پردازد و به پرسش هایی در این زمینه پاسخ می دهد: هدف خلقت چیست؟ معنای زندگی از منظر عرفانی چیست؟ معنای زندگی از منظر فلسفی- تفسیری چیست؟ عوامل معنا داری زندگی کدامند؟ علل بی معنایی زندگی چیست؟ به همین منظور به بررسی آراء و نظرات شیخ محمود شبستری و علامه طباطبایی می پردازد. حیات موهبتی الهی است که به انسان افاضه می شود تا با معرفت به معنا و هدف آن که در ارتباط مستقیم با هدف خلقت است، به سوی سعادت گام بردارد. بنابر این حیات انسان در ارتباط با خداوند معنا می یابد و بر اساس دیدگاه عرفانی و فلسفی نوع ارتباط متفاوت است. به گونه ای که از منظر عرفانی، یکی شدن با خداوند و از منظر فلسفی - تفسیری، لقای الهی معنای زندگی انسان محسوب می شود.
نوشته
بازشناسی‌ مقولة‌ «ولایت»، بازشناسی‌ «توحید ناب» اعم‌ از توحید معرفتی، توحید صدری، توحید وجودی‌ و توحید شهودی‌ است؛ چه‌ این‌که‌ موحّد ناب‌ و کامل‌ نیز در «ولایت‌شناسی» تجلی‌ می‌یابد. ولایت‌ عرفانی، بیت‌الغزل‌ عرفان‌ اصیل‌ و معرفت‌ حق‌ و اسمای‌ حسنای‌ الاهی‌ و اوصاف‌ علیای‌ حق‌ است‌ که‌ روح‌ و جوهر عرفان‌ به‌ شمار می‌رود و «ولایت»، تجلی‌ آن‌ حقیقت‌ معرفت‌ و معرفت‌ حقیقی‌ است. «ولایت» را که‌ نقطة‌ اوج‌ تکامل‌ انسان‌ در عالم‌ عرفان‌ و سیر و سلوک، و فصل‌ ممیز حقیقت‌ انسانی‌ و انسان‌ حقیقی، کمال‌ انسانی‌ و انسان‌ کامل‌ از ماسوای‌ خویش‌ در عالم‌ و آدم‌ است‌ و علامت‌ سفرای‌ الاهی‌ و سالکان‌ کوی‌ دوست‌ به‌شمار می‌رود. عرفای اسلامی هر کدام در آثار خود به تبیین و تشریح عقاید خود در این مورد پرداخته اند. هر چند شیوه های موجود تنها در ظاهر مختلفند اما در باطن حکایت از یک شیوه دارند. با عنایت به اهمیت موضوع و تکثر آراء، دراین مقاله سیری‌ کوتاه‌ و مجمل‌ به‌ نظریه ولایت در آراء شیخ محمود شبستری ، عطار نیشابوری ، علامه طباطبایی و مقایسه و تطبیق آنها با هم به شیوه کتابخانه‌ای، شده است.
نوشته
Footer