تعریفی همه جانبه از دین و ریشه یابی خاستگاه آن همواره از دغدغه های فکری اندیشمندان بوده است که هر یک مطابق با نوع جهان بینی خود ریشه ی دین را الهی یا ایجادی انسانی خوانده اند. از جامعه شناسان مشهوری که در این زمینه نظریه پردازی نموده دورکهیم فرانسوی است که دیدگاهش در کتاب صور ابتدایی حیات دینی نمودار است. مسأله ی محوری در نوشتار حاضر مقایسه ی دیدگاه دورکهیم و علامه طباطبایی در دین و خاستگاه آن است. نگارنده با روش تحلیل محتوا وجوه تشابه و تفاوت این دو اندیشه را آشکار نموده است. علامه با ارائه ی دو نوع تعریف از دین، اسلام را کامل ترین دین معرفی می نماید و بر آن است که دین الهی همان راه هدایت و سعادت انسان است که بر اساس فطرت بنا شده است. او خاستگاه دین را فطرت انسانی می داند. به بیانی خدا جویی و خداگرایی ذاتاً در سرشت انسان قرار دارد و به واسطه ی دین به کمال می رسد. ادله ی علامه بر فطری بودن دین آیات قرآن و برهان هدایت عام است. از سوی دیگر دورکهیم با تبیینی اثبات گرا به دین و خاستگاه آن پرداخته است. از نگاه او جامعه منشأ دین و توتم نمادی از پرستش جامعه است. دورکهیم در اثبات اجتماعی بودن خاستگاه دین تقسیم کار و وجدان جمعی را دخیل می داند. از پیامدهای دیدگاه دورکهیم در دین و خاستگاه آن یکی شدن خدا و جامعه است که ناشی از عدم اعتقاد او به مبادی وحی و فطرت است. علاوه بر آن علی رغم معرفی دورکهیم به عنوان جامعه گرای افراطی بر اساس ادعای این نوشتار فرد نیز در تفکر او از جایگاه ارزشمندی برخوردار است. نگاه کارکردگرایانه و عنایت به بعد اجتماعی دین از وجوه تشابه دیدگاه دورکهیم و علامه طباطبایی است. نگارنده در این پایان نامه نگاهی نقادانه به مباحث داشته و در بیشینه ی مباحث دیدگاه دورکهیم را نقد نموده است که از جمله می توان به خلط مفهوم دین و دین داری، تعریف به دور، تداعی نوعی بت پرستی، پرستش خدایی انتزاعی و به طور کلی مبهم ماندن خاستگاه دین در اظهارات دورکهیم اشاره نمود.
نوشته
دین به‌منزله ی واقعیتی انکارناپذیر، از جمله پدیده‌های اجتماعی است که مورد مطالعه بسیاری از دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی قرار گرفته است. شاید دورکیم از میان اندیشمندان اجتماعی، معروف‌ترین جامعه‌شناسی باشد که دین را به‌گونه کارکردگرایانه مطالعه کرده است و تحقیقاتش در این زمینه مورد استناد بسیاری از محققان قرار گرفته و می‌گیرد. البته نگاه کارکردی دورکیم هرچند ممکن است در مقابل کسانی که دین را در زندگی مدرن ناکارآمد می‌دانند سودمند و تا حدی پاسخ‌گو باشد، مطالعه عمیق و واقعیت دین نشان می‌دهد که رویکرد تقلیل‌گرانه دورکیم نه‌تنها نتوانسته حقیقت دین و حتی جنبه کارکردی آن را نشان دهد، بلکه تحقیقات سطحی و روبنایی او موجب شده تا بسیاری از محققان نتوانند گوهر دین را که منشأ بسیاری از پیامدهای اجتماعی است به‌خوبی بشناسند. نوشتار پیش‌رو، از میان اندیشمندان اسلامی دیدگاه علامه طباطبائی را که هم تخصص دینی کافی دارد و هم از کارکردهای دین غافل نبوده است، جهت ارزیابی نگاه کارکردگرایانه دورکیم برگزیده است تا در پرتو تطبیق اندیشه‌های این دو اندیشمند، نشان دهد که حقیقت دین در چنین حد نازلی نیست که دورکیم از مطالعه بیرونی آن بتواند در اختیار محققان و تشنگان حقیقت قرار دهد.
نوشته
Footer