ویلارد ون ارمن کواین یکی از فیلسوفان تجربه­گرای آمریکایی است که با سه سنت فلسفه تحلیلی و پراگماتیسم و منطق ریاضی جدید رابطه نزدیکی دارد، وی تجربه گرایی را می‌پذیرد و سعی در اصلاح این سنت معرفت شناختی دارد، او پنج نقطه عطف برای تجربه گرایی بیان می‌کند که سه نقطه آخر را وی برای تکمیل این دیدگاه مطرح نموده است، نقطه اول عطف توجه از تصورات به کلمات است، نقطه دوم توجه از کلمات به جملات است، نقطه سوم عطف توجه از جملات به نظام هایی از جملات یا همان کل گرایی است، نقطه چهارم وحدت انگاری روشی و نقطه پنجم طبیعت گرایی اوست، در مقابل علامه طباطبایی دواصل تجربه گرایی را نمی‌پذیرد البته وی مبدء بودن حس را می‌پذیرد ولی نسبت به معرفت هایی که مطابق حسی دارند، و حجیت علومی را که صرفا مستند به حس باشند را زیر سوال می‌برد، وی معتقد است اگر قضایای پیشین پذیرفته نشود نتیجه جز سوفسطائی گری و فرو ریختن کاخ علم به همراه نخواهد داشت.
نوشته
خطای غزالی و هیوم در آنجاست که میانه اصل کلی علیت(هر حادثی علت دارد یا هر ممکن الوجودی علت دارد)باسببیتهای جزئی طبیعی که علی القاعده از طریق مشاهده و استقراء استنتاج می‌گردند، خلط نموده و چون دریافته‌اند هیچگونه ضرورتی در پدیده‌های مقارن و متوالی مشاهده نمی‌گردد پس یکسره هیچ ضرورتی بین آن‌ها در کار نیست(چنان که غزالی نتیجه‌گیری میکند و در واقع مرتکب خلط بین مقام علم و مقام عین، یا مقام اثبات و مقام ثبوت شده است)، و یا دست کم ما هیچ معرفتی نسبت به روابط غنی و پیوستگی‌های ضروری بین اشیاء نتوانیم داشت(چنانکه هیوم در نظام معرفت شناسی تجربه باورانه خود نتیجه می‌گیرد). اگر بپذیریم که هر نظام معرفتی عبارت است از مجموعه‌ای از تعریف‌ها و تبیین‌ها و یا به عبارت دیگر یا موضوعات تعریف می‌شوند(شناخت ماهیت اشیاء)و یا تبیین می‌گردند(شناخت وجود اشیاء و تکون 1 آنان با پژوهش در علت‌های ایجادی و اسباب وقوع و حدودشان)، بنابراین اگر شناخت علت را ممکن ندانیم خواه ناخواه در هیچ علمی تبیین و توجیه و استنباط علی را ممکن ندانسته‌ایم حتی اگر آن علم(نظام معرفتی)کلام اشعری باشد یا نظام معرفت شناسی تجربه باورانه هیوم، در کلام اشعری رابطه علی و پیوستگی ضروری بین موجودات انکار می‌شود اما حدوث و وقوع آنها با اراده آزاد و قدرت مطلق الهی تبیین و توضیح می‌گردد. البته در نظر فیلسوفان دوره اسلامی پدیده‌های طبیعی هیچکدام خارج از اصل عمومی علیت نبوده و همگی بر اساس پیوستگی‌های ضروری موجود می‌شوند اما این پیوستگی ضروری از مشاهده اقتران و توالی کشف نشده بلکه به طریق تحلیلی در فلسفه اولی از تحلیل وجود بدست آمده و چون عالم طبیعت و پدیده‌های طبیعی نیز بخشی از قلمرو وجود است خود بخود مشمول و محکوم قانون ضروری و کلی علیت است.
نوشته
Footer