در این مقاله با اشاره به مبانی نظری تفکر اجتماعی - سیاسی علامه طباطبایی به جایگاه نظام اجتماعی اسلام و نیز چگونگی قرارگرفتن آن در منظومة فکری وی اشاره شده است . در نظر ایشان ، اسلام دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده است و در هیچ یک از شئون و امور انسانی ، مسئله اجتماع را مهمل نگذاشته است ؛ وی می نویسد از نظر اسلام میان فرد و جامعه رابطه ای حقیقی وجود دارد و با تجمع افراد، وجود دیگری به نام جامعه به وجود می آید که از خواص و آثار ویژه خود برخوردار است ؛ ازهمین روست که اسلام مهم ترین احکام و قوانین خود از قبیل حج ، جهاد، نماز، انفاق و خلاصه تقوای دینی را بر پایه اجتماع بنیان نهاده است . به نظر می رسد، با کنار هم قراردادن دیدگاه های وی در زمینه های مختلف می توان به برداشتی روشمند از دیدگاه وی دربارة نظام اجتماعی اسلام دست یافت تا از طریق این بررسی ، الگویی برای جامعه مورد نظر اسلام استخراج شود.
نوشته
پس درست است که بگوییم: اولین ندایی که از بشر برخاست و برای اولین بار بشر را دعوت نمود که به امر اجتماع اعتنا و اهتمام بورزد و آن را از کنج اهمال و زاویه تبعیت حکومت‌ها خارج نموده و موضوعی مستقل و قابل بحث حساب کند، ندایی بود که شارع اسلام و خاتم انبیا ـ علیه افضل الصلوة والسلام ـ سر داد و مردم را دعوت کرد به اینکه آیاتی را که از ناحیه پروردگارش به منظور سعادت زندگی اجتماعی و پاکی آنان نازل شده پیروی کنند؛ مانند آیات زیر که می‌فرماید: «و ان هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لا تتبعوا السبل فتفرق بکم و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»(انعام: 153) تا آنجا که به مسئله حفظ مجتمع از تفرق و انشعاب اشاره نموده و می‌فرماید: «و لتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون و لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البینات»(آل عمران: 104 و 105) «ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فی شی‌ء»(انعام: 159) و آیاتی دیگر که به طور مطلق، مردم را به اصل اجتماع و اتحاد دعوت می‌کند.
نوشته
از دیربازدیدگاههای مختلفی دررابطه با معنا ومفهوم« امام» در این آیه شریفه ابتلاء بیان شده است اما دیدگاه مرحوم علّامه طباطبائی (قدس سره) به لحاظ تفسیری بی نظیر است. دیدگاه ایشان اگرچه مورد قبول بعضی از مفسّران قرار گرفته است، اما با مشکلاتی روبروست طبق دیدگاه مشهور میان مفسرین شیعه که پیشینه ی کهنی دارد واژه امام در آیه شریفه ابتلاء به معنای زمامداری و تدبیر امور جامعه می باشد. بر اساس این دیدگاه امامت مقامی غیر از نبوت است. امام کسی است که به تدبیر امور امت قیام می کند، تبهکاران را تادیب نموده و برای دفاع از امور امت با دشمنان آنان می جنگد. علامه طباطبایی با انضمام آیاتی که در مورد امامت بحث کرده است، دیدگاهی کاملا متفاوت با دیدگاه مشهور ارائه کرده است. ایشان عقیده دارد، هرکجا سخن از امامت است سخن از هدایت به امر است و هدایت به دو شکل ارائه طریق و یا ایصال به مقصود انجام می گیرد. قسم اول را انبیاء عهده دارند. پس هدایتی که به حضرت ابراهیم (ع) بعد از اینکه سالیان سال پیامبر بود، اعطاء شده است، هدایتی بالاتر از قسم اول بوده و باید به معنای ایصال به مقصود در نظر گرفته شود. ولذا به نگاه علامه، امام شخص هادی ای است که از جنبه ملکوتی و تکوینی، موجودات را رهبری و هدایت کرده، رابط بین مردم و خداوند در اخذ فیوضات باطنی می باشد. آنچه این تحقیق در صدد نقد و بررسی ان می باشد مقایسه نظرمشهور با دیدگاه علامه طباطبایی درباره مفهوم امام در آیه ابتلاست.
نوشته
Footer