فهم و تبیین تغییر و پویایی جوامع انسانی همواره مورد توجه اندیشمندان علوم اجتماعی بوده است. سیر تغییر و دگرگونی جوامع از این لحاظ که به چه سمت و سویی در حال تحول است و به کجا خواهد انجامید، سه دیدگاه کلی تحت عنوان نظریات تکاملی، دوری یا چرخشی و انحطاطی به خود اختصاص داده است. این مقاله تلاش میکند پس از فراهم آوردن مقدمات نظری، دیدگاه علامه طباطبایی و استاد مطهری مبتنی بر سیر تکاملی جوامع و نقشی که فطرت در تکامل جوامع ایفا مینماید را بررسی نماید. از این روی تلاش شده با مراجعه به آثار مکتوب و غیر مکتوب ایشان و تحلیل همهجانبه آثار ایشان به این مهم دست یابیم. در این بین بر خلاف دیدگاه افرادی که تکامل اجتماعی را صرفا به بُعد مادی تقلیل داده و عواملی همچون انطباق با محیط و یا تضاد درونی پدیدهها را به عنوان علت تکامل جوامع بیان میکنند، علامه طباطبایی و استاد مطهری تکامل اجتماعی را تابعی از تکامل انسان در نظر میگیرند به نحوی که با تکامل انسان از بُعد مادی به معنوی تکامل اجتماعی نیز در ساحتهایی چون ساختار اجتماعی، ساختار اقتصادی و فرهنگ تکامل یافته و با فراگیر شدن فرهنگ معنوی همه ابعاد و بخشهای مختلف جامعه متاثر از فرهنگ معنوی و تحت الزامات آن قرار خواهد گرفت. همچنین در این تلقی از تکامل اجتماعی فطرت به عنوان علت تکامل اجتماعی و نیز معنا دهنده تکامل اجتماعی در کانون توجه این اندیشمندان قرار دارد.
نوشته
در این مقاله نسبت نظریه تکامل داروینی با اصل خداباوری از دیدگاه سه نفر از متالهان معاصر بررسی و نقد شاه است. علامه طباطبایی» شهید مطهری» و پلانتینگا با میانی مختلف به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. چنا نکه در اصل مقاله آمده است» دیدگاه‌های علامه طباطبایی امکان هرگونه سازگاری خداباوری با اصل تکامل داروینی را سد می‌کندء در حالی که شهید مطهری و پلانتینگا کوشیده‌اند تکامل داروینی را با هدایت و هوشمندی موجودی برتر (خدا) همراه کنند. هر دو نیز بر ابتنا و استفاده نظریه تکامل داروینی از اصول متافیزیکی (غیرعلمی و غیرزیستی) تاکید کرده‌اند. مولف در این مقاله معتقد است تلاش‌های این دو متفکر خداباور نیزء امکان سازگاری این دو مقوله را فراهم نمی‌کند و لذا تنها راه‌های باقی‌مانده خداباوران در مواجهه با نظریه تکامل داروینی پیدا کردن موارد نقض نظریه تکامل داروینی» یا کنار زدن آن است. در غیر این صورت نظریه تکامل داروینی با ویژگی انتخاب طبیعی در ناسازگاری ذاتی با خداباوری قرار دارد.
نوشته
آیا قرآن کریم گزارشی متعارض با مفاد نظریۀ تکامل از آفرینش انسان طرح می‌کند؟ در پاسخ به این سؤال، پروفسور جیمز کلارک به عدم تعارض گزارش قرآن از آفرینش انسان با نظریۀ تکامل باور دارد. به باور وی آیات قرآن در مقام بیان چگونگی آفرینش نیست؛ از این رو، نمی‌توان نفی یا اثبات نظریۀ تکامل را از آن استنتاج کرد. این مقاله می‌کوشد این دیدگاه را گزارش کرده، آن را بر اساس دیدگاه‌های تفسیری علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی از آیات خلقت انسان و با استفاده از روش تفسیر اجتهادی قرآن به قرآن، ارزیابی و نقد کند. نتیجه‌ای که مقاله به آن دست یافته، این است که با توجه به دلالت روشن برخی آیات قرآن بر چگونگی آفرینش انسان نخستین، نظریۀ اجمال آیات آفرینش انسان در قرآن (نظریۀ پروفسور کلارک) رد می‌شود و قرآن به‌روشنی بر نفی آفرینش تکاملی انسان دلالت دارد.
نوشته
Footer