Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
حقیقت و قلمرو علم امام از منظر قاضی عبدالجبار، فخررازی و علامه طباطبایی
این رساله به بیان دیدگاه قاضی عبدالجبار، فخر رازی و علامه طباطبایی(ره) درباره گستره و قلمرو علم امام پرداخته است. قاضی عبدالجبار آگاهی و علم امام به احکام دین را در دو قسم بیان نموده است: قسم اول، مواردی است که با اجتهاد و استنباط حاصل میشود که در این قسم امام باید مجتهد و اهل تحقیق و اجتهاد باشد وگرنه با علماء مشورت کند و صحیح ترین نظر را برگزیند. قسم دوم، مواردی است که علم و معرفت به آن در منابع است؛ در این صورت یا باید مستقیم به آن موارد عالم باشد یا راه رسیدن به آن را بلد باشد؛ چون اقتضای وظایفی که بر عهده او گذاشته شده همین است وگرنه قادر به انجام مسئولیت امامت نخواهد بود. فخر رازی، علم امام را در حد اجتهاد مربوط به اصول و فروع میداند و به قلمرو و گستره ای که شامل علم به موضوعات و تفاصیل و نوع خاصی از علم مانند علم لدنی و حضوری باشد قائل نیست. قاضی عبدالجبار و فخر رازی به دلیل نگاه ساده و ظاهری به امام، علم او را محدود به امور دین و سیاست و از نوع علم اجتهادی مقرون به خطا میدانند و برای امامت شأن و جایگاه زمینی و بشری قائلند. از نظر علامه طباطبایی، قلمرو علم امام بسیار وسیع و گسترده است که شامل علم به همه احکام، عقاید و همه موضوعات و حقایق گذشته و حال و آینده میشود و نیز امام هم از علم ظاهری بشری و هم از علم باطنی الهی و لدنی برخوردار است؛ زیرا شأن و وظایف مهم او اقتضا و استدعای چنین علمی را دارد؛ همانگونه که برای انبیا لازم و ضروری است و نیز علم امام خطاناپذیر و معصومانه است.
نوشته
تبیین و بررسی گستره علم امام علیه السلام از دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی (ره)
دلایل عقلی و نقلی بسیاری دال بر امکان آگاهی از غیب وجود دارد که امام علیهالسلام به شکل کامل از آن برخودار میباشد. امام در بهرهمندی از این علم، از منابعی الهی بهرهمند میباشد که حجیت آن بر مبنای عصمت امام که احتمال کذب در حق او ممتنع میباشد مسلم است. بر همین مبنا علامه طباطبایی معتقد است که امام علاوه بر علم عادی سایر انسانها دارای علمی غیر عادی میباشد که بر اساس آن به تمام وقایع عالم و حوادث حال، گذشته و آینده آگاه میباشد که این علم به تعلیم الهی است و علم به غیب ذاتی که مخصوص خداوند است نمیباشد. به نظر ایشان علم امام به دلیل اینکه علم به لوح محفوظ میباشد غیر قابل تغییر است و متعلق تکلیف واقع نمیشود و تنها متعلق رضا به قضای الهی قرار میگیرد. امام برای آگاهی از علوم غیبی نیاز به توجه به مقام نورانیت خویش دارد و بیتوجهی به همین مطب عامل بروز برخی شبهات میباشد. امام خمینی (ره) نیز مانند علامه طباطبایی قائل به نظریه تعمیم علم امام میباشد و امام علیهالسلام را حامل علم الهی میدانند. بنابر نظر ایشان، امام انسان کاملی است که تجلی تمام شئونات الهی از جمله علم الهی میباشد. ایشان بهرهمندی از اسماء الهی را نشان دهنده وسعت علم امام میدانند و بیان میدارند که بهرهمندی از علوم غیبی تنها به شکل حضوری و با برطرف شدن شواغل و عدم وابستگی به طبیعت حاصل میشود. بنابراین، این دو متفکر بزرگ امام علیهالسلام را عالم به تمام وقایع هستی میدانند و آیات و روایات را موید افکار خویش قرار میدهند. دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی مکمل یکدیگر میباشند به این صورت که علامه طباطبایی بیشتر به جنبههای فلسفی و کلامی بحث توجه دارد ولی امام خمینی به جنبههای عرفانی.کلمات کلیدی: علم امام (ع)، علم غیب، علامه طباطبایی، امام خمینی (ره)
نوشته
علم امام از دیدگاه شیخ مفید و علامه طباطبایی
جانشینی پیامبر(ص) یکی از مهمترین مبانی اعتقادی مسلمانان به شمار میرود. در میان شیعیان به این دلیل که جانشین پیامبر(ص) همانند خود او مبین و حافظ دین بوده و وارث علم پیامبر(ص) است، تعیین خصوصیات این جانشین نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. همچنین علم ائمه((ع)) به جهت ارتباط آن با توحید و نقش آن در دیگر خصوصیات امامت از جمله مسائل مهم کلام اسلامی به شمار میآید. بر این اساس این موضوع همواره مورد توجه شیعیان بوده و در قرون اخیر از جهات گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود در تعیین محدوده علم ائمه((ع)) میان دینپژوهان اختلاف نظر وجود دارد؛ با توجه به اینکه دیدگاه ایشان در این خصوص، در طول زمان دچار تحول شده است. در این مقاله دیدگاه دو تن از علمای شیعی با تتبع در تالیفات متعدد آنان از جمله "المیزان" و "رساله علم امام" از علامه طباطبایی و "الارشاد" و "اوائل مقاله" و... از شیخ مفید مورد بررسی قرار گرفته است. شیخ مفید از متکلمان و دانشمندان متقدم قائل به محدودیت علم امام و علامه طباطبایی از مفسران و عالمان متاخر، با نگرش روایی قائل به علم نامحدود برای ائمه((ع)) میباشند. (گرچه مرحوم علامه ابتدائا در تفسیر المیزان علم نامحدود را مختص خداوند میداند) نگارنده با بررسی ادله و لوازم هر دو دیدگاه به این نتیجه میرسد که تفاوتها در مبانی و ادله عقلی و روایی هر دو دانشمند موجب نتایج و برداشتهای متفاوتی در این مسئله شده است.
نوشته
علم امام علیه السلام در قرآن واحادیث با تکیه بر دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی
یکی از اصول مذهب تشیع امامت است و زیر بنای مسأله ی امامت علم و عصمت است. از آنجا که موضوع عصمت، مبتنی بر علم وآگاهی است، بسیاری از عالمان بر موضوع علم پیامبر و امام علیه السلام پرداخته اند.در این رساله به مقام و منزلت امام و نسبت آن با پیامبر و گستره و فعلیت علم امام و روش کسب آن، با توجه به آیات قرآن کریم و روایات از دیدگاه علامه مجلسی و علامه طباطبایی پرداخته شده است. امامت مقامی است که باید از طرف خدای تعالی معین شود و امام باید موید از طرف پروردگار باشد. امامت مقامی بس ارجمند است که تنها برخی از پیامبران به آن دست یافتند. بنابراین امامان ما مقامی رفیع تر از بسیاری از پیامبران داشته اند. گستره علم امام، دانش کامل پیرامون آنچه برای هدایت انسانها مورد نیاز است، می باشد. و در این باره بخشی از علم ایشان فعلی و بخشی از آن محصول منابعی است که در اختیار ایشان می باشد و یا از طریق الهام به ایشان می رسد.علامه مجلسی و علامه طباطبایی معتقدند علم غیب ذاتی مختص حضرت حق است و امام با تعلیم الهی عالم به علم غیب می شود آنها همچنین قائل به علمی گسترده برای امام هستند و تنها موارد اندکی را از این علم مستثناء می نمایند. علامه طباطبایی علم امام را بالفعل می داند و در خصوص نحوه بهره گیری علم غیب در زندگی عادی امام، معتقد است امام نمی تواند از این علم نفعی ببرد زیرا این علم تخلف ناپذیر است. ولی علامه مجلسی می گوید امام نباید طبق علم غیب خویش عمل کند و البته عمل نمی کند تا مشیت الهی محقق شود. وی تنها قضاوت را از این امر استثناء می کند.
نوشته
نظری بر تفسیر علامه طباطبایی از آیات «شهادت» در اثبات علم پیامبر (ص) و امام (ع)
علم پیامبر، و امام}همواره میان اندیشمندان مسلمان، پرسشی بحث انگیز بوده است. علامه طباطبایی در تفسیر خود از آیات متضمن «شهادت» کوشیده است علم پیامبر، و ائمه] بر نهان اعتقادات و اعمال مردم را اثبات کند، اما مفسران دیگر چنین نظری ندارند. علامه «شهادت» را به معنای علم اولیاء بر اعمال بندگان حین انجام آنها گرفته است، درحالی که مفسران دیگر آن را به معنی «شهادت» بر ادای رسالت گرفته اند. علامه به دلایل اصالت اطلاق و حقیقی بودن نظام عالم، علم مذکور را برای پیامبر، اثبات می کند و این علم، به اعتقاد شیعه برای امام هم مهیا است. این برهان مورد پذیرش نویسندگان مقاله است.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد