Toggle navigation
کتابخانه
کتاب ها
مقاله ها
بریده متون
پایان نامه ها
گرد همایی ها
منتشر نشده ها
دیداری شنیداری
آلبوم
تصویر
صدا
ویدیو
سلوک شخصی
خانه ها
زندگی نامه و خاطرات
خاندان علامه
نامه ها
خودنوشت
ذوقیات هنری
مدرسه فکری
اساتید-جلسات-شاگردان
هانری کربن
جستجو
نشست علمی «مفهوم شناسی تفسیر قرآن به قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی »(1)
نوشته
تحلیل معناشناختی الزام اخلاقی از منظر علامه طباطبایی
یکی از مهمترین نظریات در حوزه فرا اخلاق و درباره تحلیل معناشناختی الزام اخلاقی، نظریه اعتباریات علامه طباطبایی است. از نظریه مذکور تفسیرهای مختلف و بعضا متناقضی ارائه شده است. در این نوشتار، دو خوانش و تفسیر مهم از این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است. طبق تفسیر اول، مفاد بایدهای اخلاقی، ضرورت اعتباری و مجازی است؛ بطوریکه فاعل اخلاقی نسبت امکانی خود و فعل اخلاقی را بنابر مقاصدی، بمنزله نسبت وجوبی جعل و اعتبار میکند. طبق تفسیر دوم، اعتباریات در نظر علامه همان معقول ثانی فلسفی است و بنابرین بایدهای اعتباری اخلاقی، درواقع، مجازی و اعتباری بالمعنی الاخص نیستند بلکه ضرورتهایی تکوینی هستند که دارای منشا انتزاع عینی در خارج است. تفسیر اول عمدتا به اصول فلسفه و رسائل سبعه و تفسیر دوم به برخی فقرات پراکنده در المیزان و رساله الولایه مستند شده است. در این نوشتار و در مقام داوری و ارزیابی، تفسیر اول ـ از حیث انتساب به علامه ـ قویتر و صحیحتر دانسته شده است. از حیث مطابقت یا عدم مطابقت با واقع و میزان انسجام درونی نیز، موضع نوشتار حاضر اینست که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی فاقد دلیل، ناسازگار با شهودهای انسانی، خودشکن و فاقد مانعیت میباشد. در نهایت بنظر میرسد نظریه» علامه درباره تحلیل معناشناختی الزام اخلاقی ناتمام بلکه نادرست باشد.
نوشته
تحلیل معناشناختی و گونه شناختی مصلحت در المیزان
بر اساس دیدگاه علامه طباطبائی مصحلت عبارت است از «بودن شیء بر مقتضای طبیعت اصلی خودش، به گونه ای که خیر و فایده شایسته و درخور، بر آن مترتب شود؛ بدون اینکه فاسد و از آثار خوب، محروم شود.». این معنای مصلحت، قابل تحلیل به پنج مولفه است: 1. «مصلحت»، امر وجودی مستمر است؛ 2. «مصلحت»، مقتضای طبیعت اصلی اشیاست؛ 3. شرط اقتضای طبیعت، فقدان مانع و قاسر است؛ 4. اثر اقتضای طبیعت اصلی اشیا، در صورت فقدان مانع و قاسر، ترتب خیر و نفع درخور شان اشیاست؛ 5. طبیعت اصلی اشیاء، به مصلحت میل دارد. تحلیل ارائه شده از «مصلحت»، عنوانی کلی است که قیودی می پذیرد و با اعتبار آن قیود، مصلحت به گونه های مختلف تقسیم می شود که عبارت اند از مصلحت های «نفسی و نسبی»، «نسبی و مطلق»، «منسوب به ذات و عمل»، «تکوینی و تشریعی»، «ثابت و متغیر»، «فردی و اجتماعی» و«مادی و معنوی».
نوشته
توحید و معناشناسی صفات الهی از نظر قرآن و تورات با تکیه بر آراء علامه طباطبایی و ابن میمون
یکی از قدیمی ترین و مهم ترین مباحث کلامی در ادیان بحث اسماء و صفات الهی و ارتباطش با ذات است. از دیرباز برای توجیه صفاتی که هم به خدا و هم به مخلوقات او نسبت داده می شوند، نظریه های گوناگونی مانند نظریه تشبیه، تنزیه، تعطیل، اشتراک لفظی و اشتراک معنوی بودن این مفاهیم ارائه شده است. این مسئله مهم هواره مورد توجه متالهان و یکی از دغدغه های اساسی آنها بوده و هست. در این تحقیق سعی بر آن شده که موضوع توحید و معناشناسی صفات الهی از منظر عهد عتیق و قرآن با تکیه بر آراء ابن میمون که طرفدار نظریه تنزیه و علامه طباطبائی که طرفدار نظریه ی تنزیه عین تشبیه و تشبیه عین تنزیه است. مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد. از انجایی که مساله اسماء و صفات الهی در عهد عتیق و قرآن آمده است، ابتدا به بررسی این موضوع در این دو کتاب پرداخته شده و سپس آراء دو حکیم و فیلسوف برجسته یکی ار قرون وسطی یعنی موسی بن میمون - فیلسوف یهودی - و دیگری از قرن معاصر یعنی علامه طباطبائی - فیلسوف اسلامی - مورد بررسی قرار گرفته است...
نوشته
توسیط و عدم توسیط قرآنی در نگره معناشناختی و زیباشناختی علامه طباطبایی
بلاغیان سنتی ما همواره تأکید کردهاند که ترکیبها و ساختارهای کلام بلیغ ارزش زیباشناختی و معناشناختی دارد. در متن قرآن کریم آرایش اجزای جمله با مهندسی خاصی صورت پذیرفته و ترکیبهای زیبا و معناداری پدید آمده است. یکی از این آرایشهای زیبا و معنادار آن است که جزئی از جمله در میان دو جزء دیگر قرار گرفته است. یکی دیگر از این آرایشها نیز آن است که در جایی که انتظار ذکر جزئی در بین دو جزء دیگر داریم، این جزء ذکر نشود. مفسران و معربان، این اسلوبها را با «حذف» و «تقدیر» معنا کردهاند، اما علامه طباطبایی بر آن است که تقدیرگرایی، افزون بر آنکه بخشی از معنای آیه را پنهان میکند، زیبایی شگفتآور آیه را نیز از بین میبرد. وی با نگاه ویژهای که به این اسلوب دارد، آن را معنادار و پدیدآورندة زیبایی منحصربهفردی یافته است. قاعدهانگاری این نگاه ویژه با مشکلاتی روبهرو است که در این مقاله آن اشکالها بررسی و جایگاه تفسیری و ارزش زیباییشناختی این نگاه بهمثابة قاعدهای فراگیر اثبات شده است.
نوشته
چیستی معنا در منظر ابن عربی و علامه طباطبایی
ابن عربی(638-560 ق) که به وجودشناسی معنا اهتمام دارد، معنا را حقیقتی خارجی و کلی می داند که در مراتب معنایی یک واژه مشترک است. هر واژه مراتبی از معنا دارد که به صورت حقیقی بر همه آنها صدق می کند. در این نوشتار نظر عارف در مباحثی همچون فرایند شکل گیری معنا، تعیین واضع اصلی لفظ و معنا، ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا، نسبت معنا و علم خدا، عینی بودن لفظ و معنا بررسی می شود. علامه طباطبایی (1360-1281) در پیروی از ابن عربی به نظریه روح معنا نظر می دهد و افزون بر آن نظریه فایده انگاری معنا را مطرح می کند. در این مقاله نظر علامه در مباحثی همچون فرایند شکل گیری معنا، زبان قرآن و نسبت آن با زبان بشری، تاثیر غایات در حقیقی بودن معنا در مصادیق فرامادی و برخی مسائل دیگر مطرح می شود. در مباحث مطرح شده، کوشیده ایم آراء ابن عربی و علامه در باب معنا را مقایسه کنیم. هدف اصلی این پژوهش بررسی آراء ابن عربی و علامه طباطبایی و مقایسه آنهاست و هدف فرعی آن، طرح مسائل و نکات جدید در این باب و نظرورزی فلسفی و تحلیلی در آنهاست. روش ما در این مقاله، روش عقلی است.
نوشته
درآمدی بر مبانی معناشناسی ساختارهای چندوجهی قرآن از منظر علامه طباطبایی
مقاله حاضر به نظریه ای از علامه طباطبایی معطوف است که بخشی از آیات قرآن را مورد بحث و بررسی معناشناسانه قرار می دهد که به دلیل ساختار ویژه، نگاه های چندسویه ای را برتافته و به برداشت وجوهی از معانی انجامیده است. در این مقاله پشتوانه های هرمنوتیکی، زبان شناختی و معناشناختی مرتبط با حوزه فهم قرآن در نظریه یاد شده، بحث و بررسی شده. از منظر هرمنوتیکی از یک سو دیدگاه سنتی و کلاسیک و از سوی دیگر دیدگاه نوین می تواند در این نظریه مورد توجه باشد. از منظر زبان شناختی افزون بر قواعد عمومی و عرفی زبان به عنوان پایگاه دلالت های قرآنی، توجه به ویژگی های زبان و فرهنگ قرآن می تواند به توسعه و تعمیق دلالت های آن بینجامد. از منظر معناشناختی نیز عناصر مهمی چون ذووجوه بودن، ظاهر و باطن داشتن و تنزیل و تاویل داشتن در معناشناسی قرآن اهمیت دارد.
نوشته
رابطه معناشناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
معناشناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن در مطالعات قرآنی ارتباط نزدیکی با هم دارند. مقاله حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن توصیف نقاط اشتراک این دو رویکرد در مطالعات قرآنی، نقش مثبت معناشناسی زبانی را در فرایند تفسیر قرآن به قرآن، روشن و مزایای آن را به اختصار بررسی کند و نیز کاستیهای برخی از نحلههای معناشناختی را یادآور شود. رابطه معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن در دو بعد مبنایی و فرایندی قابل بررسی است. در بعد نخست، نوع نگاه هر یک از این دو روش بر نقش بافت زبانی و غیرزبانی و نیز جایگاه روابط بینامتنی در کشف معنا بررسی شده است، و در نگاه فرایندی بهرغم همسویی درخور توجه دو رویکرد مزبور، معناشناسی با قرائت متکامل آن میتواند نقش مکمل و سازندهای در قاعدهمندی و مقولهبندی واژگان قرآن و اثبات نظاممندی معارف آن و مهار روشمند پیشدانستهها در تفسیر قرآن به قرآن داشته باشد.
نوشته
معناشناسی «الزام اخلاقی» با تفسیری نو از دیدگاه علامه طباطبایی
فرااخلاق علمی است که به مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق میپردازد و معناشناسی مفاهیم اخلاقی، از مباحث این دانش بهشمار میرود. مهمترین بخش در تحلیل مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی هستند که محمول جملههای اخلاقی قرار میگیرند و شامل مفاهیم ارزشی مانند «خوب» و «بد» و مفاهیم الزامی مانند «باید»، «نباید» و «وظیفه» هستند. این تحقیق با تفکیک حیث معناشناختی از هستیشناختی مفهوم «الزام اخلاقی»، تفسیری نو از دیدگاه علامه درباره معناشناسی «الزام اخلاقی» ارائه کرده و درصدد است تا اثبات کند علامه معنای «الزام اخلاقی» را «ضرورت بالغیر» میداند؛ زیرا ایشان نظریه اعتباریات را براساس «مجاز سکاکی» پایهریزی میکند که معنای لفظ در اینگونه مجازها با معنای حقیقی تمایزی ندارد؛ بلکه مصداق مجازی غیر از مصداق حقیقی خواهد بود؛ بنابراین معنای «باید» در استعمال حقیقی و اعتباری تفاوتی نخواهد داشت و با توجه به اینکه معنای «باید حقیقی» از منظر ایشان «ضرورت بالغیر» است، معنای «باید اعتباری» نیز «ضرورت بالغیر» خواهد بود.
نوشته
معناشناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی
در بیشتر آثار علامه طباطبایی، نظریۀ معناشناختی غالب همان «دیدگاه اثبات بلاتشبیه» است. اما چنین به نظر میرسد که در این آثار، یک مدل واحد از دیدگاه اثبات بلاتشبیه ارائه نمیگردد، بلکه دستکم سه مدل متفاوت را میتوان تمییز داد: (الف) مدل طولی بودن اصل معنا با قطع نظر از خصوصیات مصادیق، (ب) مدل طولی بودن اصل معنا از حیث بیان مصادیق، (ج) مدل متواطی اصل معنا از حیث غرض و کارکرد مشترک. در این مقاله سعی میشود به تبیین و تحلیل هر مدل، بر اساس نظرات خاص علامه طباطبایی بپردازیم، و برای هر مدل مصادیقی را از آثار ایشان استخراج و تحلیل کنیم. گرچه دیدگاه اثبات بلاتشبیه مزایایی دارد و زبان طبیعی و مفاهیم حاکی از این زبان را، که ناظر به قلمروی متناهی است، تعالی میبخشد و دربارۀ خداوند به کار میگیرد، در عین حال انتقاداتی بر این دیدگاه وارد است که باید به آنها توجه کرد.
نوشته
درباره ما
عضویت
تماس با ما
جهت عضویت در خبرنامه،اطلاع از تازه ترین جلسات، گرد همایی ها و کتاب های چاپ شده ایمیل خود را وارد کنید.
لطفا آدرس ایمیل خود را وارد نمایید!
آدرس وارد شده معتبر نمی باشد!
.با ما همراه باشید
.حقوق مربوط به این سایت متعلق به "سایت علامه طباطبایی" بوده و هرگونه کپی اطلاعات با ذکر منبع مجاز می باشد