یکی از مباحث مهم درباره علم غیب این است که: علم ائمه (ع) به جهان غیب مطلق و نامحدود است یا محدود؟ نکته مهم این است که در آیات و روایات، تعبیرات به ظاهر متفاوتی دیده می‌شود. در این بحث، علم غیب را طبق دلالت آیات و روایات و از منظر کلامی طباطبایی و شاگردان وی بیان می‌کنیم. غیب دارای مراتب و مراحلی است؛ مثل غیب از حواس مانند گذشته و آینده، علم کتاب، علم لدنی، علم به لوح محو و اثبات، لوح محفوظ، علوم خاص به خدا مثل زمان قیامت، و علم ذات به ذات. ادله علم غیب نیز بر دو قسم است: ادله عقلی و فلسفی که مبتنی بر قدرت و کمال نفس در اتصال به مبدأ عالی است؛ ادله نقلی که برخی علم به غیب را به طور کلی از غیرخدا نفی کرده‌اند و برخی علم را با شرایطی برای انبیا و اولیا ثابت می‌کنند. در جمع بین این دو دسته راهکارهایی عرضه شده است، از جمله: تقسیم علم به استقلالی و تبعی، لوح محفوظ و محو و اثبات، تفکیک بین معانی غیب و مانند آن.
نوشته
از نگاه دینی، احاطهء فوق طبیعت بر طبیعت به گونه‌ای است که طبیعت، مرتبهء نازل و ظاهر، و فوق طبیعت باطن و حقیقت عالم هستی، محسوب می‌شود که از ارزش و قداست والایی برخوردار است؛ لذا غیب در فرهنگ قرآنی‌ حامل معنایی خاص است که تنها با مراجعه به سخن وحی می‌توان آن را شناخت و مراجعه به تفسیرعلامه«طباطبایی(ره)«که آیات قرآن را با سخن‌ وحی تفسیر نموده از اهمیت بسزایی برخوردار است. آنچه در این پژوهش بررسی می‌گردد، این است که، با توجه به‌ برداشتهای علامه طباطبایی از غیب در آیات، معنای غیب و شهود چیست؟ غیب چه مصادیقی می‌تواند داشته باشد؟ بشر چگونه می‌تواند عالم به غیب شود؟ نتیجهء حاصل ازاین مقال این است که، غیب و شهود دو مفهوم نسبی است‌ که تنها در مورد مخلوق، به علت محدودیت وجودی، معنی پیدا می‌کند؛لذا مصادیق غیب متعدد است که علامه در ذیل بعضی از آیات، به اشاره کرده‌ است.همچنین خداوند براساس مشیتش گاه بشری مانندرسولان خود را به‌ واسطهء وحی، بر غیب آگاه می‌کنند.نکته‌ای که شایان ذکر است، این است که‌ علامه، در تعریف غیب و شهود، براساس دیدگاه فلسفی خود در باب علم و در تعیین مصداق غیب، براساس آیات و روایات سخن گفته است.
نوشته
Footer