از مباحث مهم در حوزه معارف اسلامی که ریشه در دو شاخه از‌ دانشهای اسلامی دارد، آیات‌الاحکام و به تعبیر دیگر فـقه القرآن است،که از یک‌ سو،جزء معارف قرآن‌ و از‌ سوی دیگر بخشی از فقه اسـلامی به شمار می‌رود. قـرآن کـه غنی‌ترین منبع علوم و معارف اسلامی است در کنار بیان عقاید،اخلاق،تاریخ و...به عنوان اصلی‌ترین و اصیل‌ترین مصدر تشریع اسلامی در‌ خلال آیات خود به بیان کلیاتی از فقه اسلامی نیز پرداخته،و نمونه‌هایی از احکام عـبادی،اجتماعی، قضایی،حقوقی و...را ارائه نموده است. برای آنان که بخواهند مطالعاتی همه جانبه درباره قرآن‌ داشته‌ باشند،ضروری است،تا به این بعد از ابعاد مختلف قرآن نیز توجه داشته باشند، تـا بـه نحوه تشریح احکام،کمیّت و کیفیت آن در قرآن دست یازند.یکی از موضوعات مهم فقه القرآن که از سفارشات شرع انور نسبت به افراد مسلمان هست،موضوع وصیت می باشد که در آیات قرآن بر این موضوع تأکید شده است. در راستای تاکیدات قرآن کریم و همچنین اهمیت مبحث وصیت ،مسائل مستحدثه برآن شدیم با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی فقهی، حقوقی آیات الاحکام وصیت با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(ره)بپردازیم. یافته های تحقیق نشان می دهد، درحقوق‌ اسـلام‌ ومذهب امـامیه نـیز که دارای‌ قواعد‌ و مقررات حقوقی بسیار مـستحکم و مـتینی است به امر وصیت و فروع آن اهمیت شایانی داده‌ شده‌ است. دلیل‌ این‌ اهمیت‌ فوق‌العاده نیز تـصریحاتی‌ است‌ که در قرآن کـریم، اولیـن و اصیل‌ترین منبع حقوق اسلام و نـیز در سـنت رسول گرامی(ص)به امر‌ وصیت‌ اشاره‌ شده است. قرآن کریم در جای جای‌ خـود‌ بـه‌ وصیت‌ اشاره‌ نموده‌ و اهمیت آن را یـادآوری کـرده اسـت.
نوشته
به عبارت دیگر وقتی می‌گوییم عملی خوب یا بد است، در واقع تناسب یا تغایر عمل ارادی و اختیاری انسان با هدف و مطلوب اصلی اخلاق لحاظ می‌گردد و از آنجاکه این تناسب و تغایر، رابطه‌ای واقعی میان افعال و هدف مورد نظر اخلاق است و نیز به این لحاظ که این مفاهیم دارای منشأ انتزاع واقعی هستند، باید آنها را جزو مفاهیم فلسفی شمرد. باشد انشاء (29) اینک برای روشن شدن مطلب هر یک از گزاره‌های فقهی و اخلاقی را جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم: الف: اخباری یا انشایی بودن گزاره‌های اخلاقی گزاره‌ها و جمله‌هایی که در علم اخلاق به کار می‌روند دو دسته‌اند: 1ـ جمله‌هایی که در قالب جمله‌ها و گزاره‌های اخباری بیان می‌شوند: مانند: «راستگویی خوب است». (33) به نظر می‌رسد که این سخن ناتمام است زیرا اولا: طبق آنچه بیان شد، خاستگاه احکام شرعی، اراده تشریعی خداوند است و اوست که براساس علم و لطف خود، مصالح، مفاسد و حکمت‌ها، قوانینی را جعل می‌کند که تضمین کننده سعادت انسان در دنیا و آخرت باشد و هر انسانی که دارای فطرت پاک و عقل سلیم باشد درمی‌یابد که باید از قوانینی پیروی کند که سعادت او را در دنیا و آخرت تضمین کند و این غیر از قوانین شرعی، چیز دیگری نمی‌تواند باشد. (51) به نظر می‌رسد تنها عاملی که منشاء الزام در مفاهیم و احکام اخلاقی همانند احکام فقهی می‌تواند باشد، بیان شرع و وحی الهی است و اگر عوامل دیگری نظیر عقل و فطرت و ضمیر پاک انسانی در مواردی حسن و قبح افعال را درک کنند، قلمرو درک هر یک از آنها محدود بوده و نیاز به بیان شرع و وحی دارند.
نوشته
نظریهء ادراکات اعتباری، در ساختار کلی‌اش نظریهء جدیدی است که از سوی مفسر کبیر و حکیم مسلمان مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی در عرصهء مباحث فلسفی قدم نهاده است. آموزه‌های مطرح‌شده در مباحثی از علم منطق و انسان‌شناسی فلسفی قدیم و همچنین منازعاتی‌ که در عرصهء علوم بلاغی، کلام و علم اصول فقه رخ داده است، برخی پیش‌زمینه‌هایی‌ حساس‌کنندهء ذهن آن مرحوم و برخی دیگر مواد خامی برای آن نظریه هستند. این نظریه به ما می‌آموزد که آدمیان در تعامل با محیط به ساختن ابزارهایی از جنس اندیشه اقدام می‌نمایند. این‌ اندیشه‌ها که در هرگونه اقدام عملی فردی و اجتماعی حضور دارند، اشیاء و انسان‌های مرتبط با ما را موصوف به عناوین و اوصاف و نسبت‌هایی می‌نمایند که هیچ‌کدام واقعیت ندارند. قوانین اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، سیاسی همه از این نوع اندیشه‌ها هستند. بازشناسی و تشخیص آنها از اندیشه‌های حقیقی و شناخت نحوهء صحیح تفکر و تحقیق در آنها علاوه بر افزودن بصیرت علمی، به ما خواهد آموخت که در تصمیمات فردی و اجتماعی چگونه‌ بیندیشیم و از چه خطاهایی بپرهیزیم. نوشتار حاضر برگرفته از طرح پژوهشی «ادراکات اعتباری از منظر علامه طباطبائی و تأثیر آن در علم اصول فقه» -انجام یافته در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب-می‌باشد.
نوشته
احکام فقهی اسلام که عهده دار بیان وظیفه مکلف در زندگی فردی و اجتماعی است، در دهه های اخیر، به ویژه پس از پایان جنگ هشت ساله توسط عده ای که بر آموزه های عصر روشنگری تکیه نموده و عقل ابزاری و خودبنیاد را چراغ راه خود قرار داده اند، مورد مناقشه قرار گرفته و مدیریت فقهی اسلام را مختص جامعه ابتدایی عصر نبوی دانسته و توانمندی آن در جامعه امروزی را انکار می کنند. به این گمان که اجتماع و روابط پیچیده امروزی نیاز به نسخه ای دارد که از احکام دینی ساخته نیست؛ از این رو، خواستا کنار گذاشتن احکام دین در عرصه جامعه و زندگی جمعی شده و تنها راه حل مسائل اجتماعی عصر جدید را در به کارگیری آموزه های عقل ابزاری جست و جو می کنند. نوشتار پیش رو، سعی دارد کارکردهای اجتماعی برخی از احکام فقهی اسلام را در اندیشه علامه طباطبایی بازشناسی کرده تا نشان دهد که احکام بی بدیل اسلام نه تنها اختصاص به جوامع ابتدایی و صدر اسلام نداشته که در هر عصری از زندگی جمعی بشری، این احکام می توانند پاسخگوی نیاز فردی و اجتماعی بوده و اگر جامعه، مدیریت فقه را پیشه راه خود کند، نه تنها معضلات اجتماعی بلکه توان حل همه مسائل بشری را خواهد داشت. و در این راستا پس از مرور کوتاه بر مبان نظری علامه، کارکرد برخی از احکام فقهی اسلام نظیر نماز، حج، خمس، زکات و ... مورد توجه قرار خواهد گرفت.
نوشته
Footer