این پایان نامه حاصل تحقیقات نگارندهء آن در زمینه ولایت در عرفان با تکیه بر آراء و اندیشه های علامه طباطبائی و سید حیدر آملی می باشد، و مقایسه دیدگاه این دو بزرگوار در باب ولایت هدف این پژوهش را می سازد. در روش نمونه گیری از دیدگاههای عرفانی حول محور ولایت بهره برده ایم ، و همینطور در روش پژوهش مراجعه به کتابخانه های گوناگون و استفاده از کتب مرتبط با موضوع محور اصلی کار ما بوده است. مطالعه قریب به یکصد کتاب از کتب عرفانی ابزار بهره گیری این پژوهش بوده است. این پایان نامه در شش فصل به شرح ذیل به رشته تحریر درآمده است: 1-کلیات 2-معنا و مفهوم ولایت 3- ولایت از دیدگاه برخی عرفا 4-ولایت در عرفان علامه طباطبایی 5- ولایت در عرفان سید حیدر آملی 6-مقایسه ولایت در عرفان علامه طباطبایی و سید حیدر آملی نتیجه این پژوهش این است که ولایت دراندیشه علامه و سید حیدر مفهومی است مشترک و جزء اسمای حسنی الهی محسوب میگردد.خداوند این عطیه را به ائمه معصومین علیهم السلام داده و افراد دیگر با مراقبه و تهذیب نفس می توانند به درجاتی از آن نائل آیند .
نوشته
در این مقاله بر آن شده ایم تا «ولایت» را که نقطه اوج تکامل انسان در عالَم عرفان و سیر و سلوک، و فصل ممیز حقیقت انسانی و انسان حقیقی، کمال انسانی و انسان کامل از ماسوای خویش در عالم و آدم است و علامت سفرای الاهی و سالکان کوی دوست به شمار می رود از افق اندیشه های قرآنی و عرفانی و عقلانی استاد، علامه، آیت ا سیدمحمدحسین طباطبایی با رویکردی به تفسیرالمیزان و رساله الولایه آن حکیم و عارف و مفسر الاهی به تحلیل و تفسیر بکشانیم که ماحصل آن چنین شده است: ولایت، یعنی قرب و اتصال و لقای الاهی که در اثر معرفت، محبت، عبودیت و اخلاص حاصل می شود و سالک را به مقام فنای ذاتی، اسمائی و صفاتی می رساند؛ یعنی ولی خدا، عالم و آدم را تحت تدبیر و ولایت مطلقه الاهیه مشاهده می کند و به مقام توحید ناب که توحید معرفتی و صمدی است، راه می یابد. راه ولایت که به نبوت تعریفی و مقامی و اِنبائی و استعدادی در مقابل نبوت تشریعی تفسیر شده، راهی گشوده است و همه مستعد ان و اهل معنا و کمال در اثر شریعت محوری و عبودیت مداری، توان نیل به آن را دارند؛ اگر چه میان اولیای خدا، مراتب و درجات فراوانی وجود دارد؛ پس راه ولایت، راه باز است، نه بسته. راه شناسی به مقام ولایت از معرفت نفس (خودشناسی) و مراقبت نفس (خودنگه داری) و انقطاع از دنیا و عبور از عالم ماده و طبیعت و اتصال به جهان ملکوت و عالم معنا، البته در پرتو هدایت وحیانی و حمایت باطنی اولیای دین یعنی پیامبر اکرم6 و امامان معصوم: ممکن و میسور است. رویکرد و روش علامه در تفسیرالمیزان و رساله الولایه به مقوله ولایت، روش و رویکردی ترکیبی و تلفیقی از عقل، نقل و کشف است؛ چه این که علامه، برهان و عرفان و قرآن را در عرض هم نمی داند؛ بلکه در طول هم و افزون بر آن، قرآن کریم را حاوی بهترین، ناب ترین و کامل ترین معرفت های برهانی و عرفانی و مافوق بشری می داند؛ بدین سبب در تفسیرالمیزان، به تصریح و تلویح و بازتاب عبارت و اشارت و در رساله الولایه، فصل اول و دوم با روش عقلانی و فلسفی، و فصل سوم و چهارم، با روشی برهانی و عرفانی و قرآنی و روایی و در فصل پنجم، با روش محض قرآنی و روایی به ولایت شناسی پرداخته است.
نوشته
Footer