یکی از مباحث مهم درباره علم غیب این است که: علم ائمه (ع) به جهان غیب مطلق و نامحدود است یا محدود؟ نکته مهم این است که در آیات و روایات، تعبیرات به ظاهر متفاوتی دیده می‌شود. در این بحث، علم غیب را طبق دلالت آیات و روایات و از منظر کلامی طباطبایی و شاگردان وی بیان می‌کنیم. غیب دارای مراتب و مراحلی است؛ مثل غیب از حواس مانند گذشته و آینده، علم کتاب، علم لدنی، علم به لوح محو و اثبات، لوح محفوظ، علوم خاص به خدا مثل زمان قیامت، و علم ذات به ذات. ادله علم غیب نیز بر دو قسم است: ادله عقلی و فلسفی که مبتنی بر قدرت و کمال نفس در اتصال به مبدأ عالی است؛ ادله نقلی که برخی علم به غیب را به طور کلی از غیرخدا نفی کرده‌اند و برخی علم را با شرایطی برای انبیا و اولیا ثابت می‌کنند. در جمع بین این دو دسته راهکارهایی عرضه شده است، از جمله: تقسیم علم به استقلالی و تبعی، لوح محفوظ و محو و اثبات، تفکیک بین معانی غیب و مانند آن.
نوشته
ولایت یکی از شئون والای ائمه معصومین جایگاه ویژه ای در قرآن و روایات دارد. نزد شیعه عالی‌ترین مرتبه ولایت در مسأله امامت، ولایت تکوینی است که از طریق پیمودن صراط بندگی حق، برای امام حاصل می‌شود. در نگاه فلاسفه و متکلمان و عارفان مسلمان شخصیت امام و ولی قدرت تصرف در هستی دارد و به جز دریافت وحی همه مقامات نبی و رسول را دارا است؛ لذا همواره سعی نموده‌اند این اقتدار باطنی ناشی از ولایت را با براهین عقلی و نقلی تبیین نمایند. در دیدگاه علامه طباطبایی امامت مقامی برتر از نبوت و پس از طی ابتلائات سخت و رسیدن به قابلیت، به وجود می‌آید. از مهم‌ترین شئون ولایت تکوینی امام، هدایت باطنی است که با اشراف و ولایتی که امام نسبت به قلوب و باطن دارد، افراد مستعد را به کمالات والا هدایت کرده و اعمال آن‌ها را رشد می‌دهد و به مطلوب هدایت می‌کند. لذا سوال اصلی این نوشتار این است که با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، ولایت تکوینی امامان معصوم و نقش آن در هدایت باطنی چگونه تبیین شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، ولایت تکوینی امامان معصوم را با مبانی عقلی و نقلی مستدل ساخته که از این نظر به برخی مبانی تصرف امام از جمله، مرتبه والای وجودی و برخورداری از علم و عبودیت محض و بُعد خلافت الهی می‌توان اشاره نمود؛ سپس درادامه به نقش ولایی ائمه و ابعاد آن در هدایت باطنی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان شیوه ای عالی و ممتاز در هدایت پرداخته می‌شود. نقش تکوینی ائمه در این زمینه این است که با علم و قدرتی که در اختیار دارند، یا در باطن افراد مستعد تصرف کرده و آنان را به کمالات اعلی سوق می‌دهند و یا مسیر هدایت را برای فرد هموار می‌سازند.
نوشته
در قرآن کریم، آیاتی با بسامد فراوان دربارة امامت، ولایت و فضایل اهل بیت(ع) وجود دارد. یکی از این آیات که مفسران در محتوای آن بحث و گفتگو کرده‌اند، «آیة تطهیر» می‌باشد که راهگشاترین آیه دربارة منزلت، عصمت و امامت اهل بیت(ع) است. این مقاله دیدگاه مفسران شیعه و اهل سنتّ (بیش از 25 تفسیر) را دربارة چگونگی دلالت آیه بر عصمت مورد پژوهش قرار داده‌است و پس از تحلیل، ارزیابی و نقد دیدگاه‌های مختلف به این نتیجه دست یافته‌است که مفسران شیعه چهار دیدگاه و مفسران اهل سنّت دو دیدگاه را در این زمینه مطرح کرده‌اند و از میان همة تقریرها، دو دیدگاه از نظر استدلال به عنوان بهترین دیدگاه میان مفسران سلف و متأخر شیعه و اهل سنّت برگزیده شده‌است. اولین دیدگاه، استدلال علامه طباطبائی در تفسیر المیزان به دلیل زاویة خاص نگرش به مفهوم واژگان شاخص آیة تطهیر و چگونگی عملکرد ارادة خدا در اذهاب رجس و طهارت اهل بیت(ع) و دیگری نظر سیّد محمدحسین فضل‌الله در تفسیر مِن وحی القرآن است که به مصداق و عینیّت آیه بیشتر نزدیک شده‌است و به نوعی تفسیر دیدگاه علامه طباطبائی به‌شمار می‌آید.
نوشته
پژوهش حاضر درصدد است تا علم به غیب امامان ( را از منظر قرآن کریم بررسی و اثبات کند. شیوة بحث در این پژوهش تحلیلی، مبتنی بر روش تفسیر موضوعی است. از آیة رویت اعمال (توبه:105) به دست می‌آید که علاوه بر خدا و رسول او(، جمعی از مومنان نیز حقیقت و باطن اعمال مردم را در دنیا می‌بینند. ازآنجاکه مشاهدة حقیقت اعمال به صورت عادی برای عموم مومنان امکان‌پذیر نیست، مراد مشاهده‌ای‌ است که با موهبت الهی توسط برخی از اولیای الهی یعنی امامان معصوم( انجام می‌شود. از آیة امت وسط (بقره:143) نیز به دست می‌آید که جمعی از امت پیامبر(، گواهان بر امت در روز قیامت هستند. چنین شهادتی نیز بدون برخورداری از علم غیب به اعمال بندگان امکان‌پذیر نخواهد بود. شواهد نقلی نیز موید این هستند که پس از پیامبر اکرم( کسی جز امامان معصوم ادعای علم غیب و ملکوت عالم را نداشته است. مرتبه‌ای از علم غیب نیز برای برخی اولیای خاص الهی ثابت است؛ اما مرتبة کامل آن ویژة پیشوایان معصوم( است.
نوشته
با توجه به اینکه مراد از اهل بیت طبـق روایـات متعـدد علـی (علیه السلام)، فاطمـه (علیهما السلام) ، حسـن (علیه السلام) ، حسـین (علیه السلام) و فرزندان آنها میباشند و اینها انسان های کامل از هر جهت هستند و برای اینکه انسان بخواهد به یـک انسـان کامل تبدیل شود، لازم است که به انسان های کامل چنگ بزند و تا آخر عمر از آنهـا فاصـله نگیـرد. یکـی از راه هایی که انسان میتواند به کمال واقعی برسد، عشق ورزیدن به انسان های کامل است ، محبت بـه آنهـا در رسیدن انسان به کمال واقعی اثراتی را در پی خواهد داشت . از طرفی دیگر محبت به اهل بیت با وجود موانـع محبت نسبت به آنها امکان پذیر نخواهد بود. زیرا موانع محبت جلوی تحصیل آن را خواهد گرفت و در نتیجه باعث جلوگیری از ایجاد این اثرات خواهد شد. بنابراین ، انسان باید در وهله اول ، موانع محبت را از خود برطرف سازد تا بتواند عاشق واقعی آل محمد باشد، که در این صورت آثار محبت به آنها در هر دو جهان نمایان خواهد شد. در این مقاله تاثیری که عشق به اهل بیت در خوشبختی انسان خواهد داشت از نظر علامـه طباطبـایی و علامه بحرانی بررسی شده است . تاثیر محبت به اهل بیت که در این مقاله توضیح داده شده عبـارت اسـت از: ١. هدایت ٢. سعادت ابدی ٣. ثبات قدم ٤. اطاعت و تبعیت ٥. تقرب به خدا.
نوشته
از مراتب عالی ولایت در مسألة امامت، ولایت معنوی است که با اشراف و تصرف معنوی امام به اذن الهی در نفوس آماده تحقق می‌یابد. مراد از ولایت معنوی نوعی اقتدار و تسلط معنوی است که با پیمودن صراط عبودیت و رسیدن به مقام قرب برای امام به اذن الهی حاصل می‌شود. در دیدگاه علامه طباطبائی، ولایت به این معنا غیر از نبوت، خلافت، وصایت و نیز غیر از امامت به معنی مرجعیت دینی و یا حتی زعامت سیاسی است. انسان افزون بر حیات ظاهری، دارای حیات معنوی و باطنی است و برای رسیدن به مراتب عالی در آن نیاز به راهنما و امام و دستورهای خاص دارد. علامه طباطبائی امامت را مقامی‌برتر از نبوت می‌داند که پس از پیمودن مراحل مختلف و آزمایش‌های سخت صلاحیت آن برای بعضی از انبیاء و افراد خاص به وجود می‌آید و دارندة آن به امر الهی به هدایت باطنی مردم می‌پردازد و با تصرف ولایی، انسان‌های آماده را به مقصود و مطلوب حقیقی و الهی رهبری می‌کند. علامه این نوع هدایت را هدایت به امر می‌نامد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل متن و به شیوة کتابخانه‌ای درصدد واکاوی هدایت باطنی و ولایت معنوی امام و زوایای آن از منظر علامه طباطبائی(ره)و به صورت خاص، در تفسیر المیزان است.
نوشته
Footer