ماکس وبر بر اساس تلفیق روش فلسفی ایده‌آلیسم و پوزیتیویسم به توصیف پیچیده‌ و ظاهرا کاملی از اقتدار دست پیدا کرد. اما با توجه به مبانی فلسفی وی از منظر مبانی جامعه‌شناسی اسلامی انتقادهای بر این نظریه وارد است. در بین متفکران اجتماعی مسلمان، آراء علامه طباطبایی بواسطه مطرح کردن نظریه استخدام از ظرفیت بالایی برای نقد نظریه اقتدار وبر برخوردار است. بر همین اساس می‌توان به شیوه تحلیل منطقی، مبانی و ساختار نظریه اقتدار وبر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در نتیجه این نقد و بررسی‌ها بعضی از انتقادها بر نظریه اقتدار وبر وارد نمی‌شود؛ ولی از طرفی تعدادی دیگر از نقدها بر این نظریه به نظر درست می‌آید. بعضی از نقدهای که بر نظریه وبر وارد نیست عبارتند از؛ الف: تناقض بین کنترل آمرانه و اطاعت ارادی در اقتدار؛ ب: تناقض بین مشروع بودن و اقتدار داشتن در بوروکراسی؛ ج: تناقض بین اعتقاد به قانونیت و قانونیت حقیقی در اقتدار قانونی. از طرفی بعضی از انتقادهای مبتنی بر دیدگاه علامه طباطبایی بر نظریه اقتدار شامل این موارد می‌شود: الف: نسبی بودن انواع اقتدار؛ ب: غیر انتقادی بودن جامعه شناسی سیاسی وبر؛ ج: عدم توانایی وبر در فهم کنش‌ها، ساختارها و اقتدار معنوی؛ د: عدم توانایی او در توضیح تغییرات کوتاه مدت اقتدار در جوامع؛ ه: عدم رعایت بی‌طرفی ارزشی؛ و: تعریف ناقص از کاریزما؛ ز: تناقض بین مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی با خصوصیات اقتدار کاریزماتیک.
نوشته
بررسی صفات حق از مسائل مهمی است که درطول تاریخ مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است .از مهمترین این صفات قدرت و اراده الهی می باشد .پژوهش ها و بحث های گوناگونی دراین زمینه صورت گرفته است .این رساله کنکاشی در تعاریف دیدگاه ها،آرا براهین ،مواضع فلسفی،مسائل و عناوین فرعی گوناگون در باب قدرت و اراده الهی صورت گرفته است .سعی و کوشش اصلی معطوف به بررسی نظرات ابن سینا و علامه طباطبایی می باشد .پژوهش حاضر از پنج فصل تشکلیل شده است ،فصل اول را به کلیات اختصاص داده ایم در فصل دوم به مبادی و تعاریف پرداخته ایم در فصل سوم به بررسی دیدگاه ابن سینا درباره ی قدرت و اراده الهی پرداخته ایم فصل چهارم بررسی دیدگاه های علامه طباطبایی درباره قدرت و ارده الهی میباشد.فصل پنج مقایسه و تطبیق دیدگاه های دو فیلسوف بزرگ ابن سینا و علامه طباطبایی می باشد .نظر ابن سینا درباره ه قدرت این است که قدرت را صفت مستقل نمی داند قدرت یعنی تعقل نظام خیر وانجام دادن آن پس قدرت عین علم است .درباره اراده عقیده دارد که اراده و علم حق تعالی از جهت مفهوم و مصداق متحدند و عین ذات او هستند علامه طباطبایی می فرماید قدرت از صفات ذاتی واجب تعالی است.تفسیر اراده به علم ذاتی او نادرست است اراده را یک کیف نفسانی خاص و مغایر با علم و شوق میداند که در ذات واجب تعالی راه ندارد زیرا اراده ماهیت ممکن است و واجب تعالی از ماهیت و ممکن منزه و مبرا است .روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای و توصیفی است .
نوشته
Footer