نظر به اینکه احکام ، عقاید و اخلاقیات از ارکان دین اسلام بوده، در این نوشتار به وضعیت تئوریک رهیافت های اخلاقی در عرصه سیاسـت بـا توجه به ارزش هـای انقـلاب اسـلامی پرداختـه شـده اسـت . یافتـه هـای پژوهش، حکایت از فقر تئوریک در عرصه مطالعـات اخـلاق و سیاسـت در ایران معاصر است. از یک سو، متفکرانـی چـون علامـه طباطبـایی و رضا داوری اردکانی از رهیافت اخلاقـی متناسـب بـا ارزش هـای دینـی دفاع کرده اند اما دیدگاه های آنها در سطح ایده و طرح مسئله باقی مانده است. از سوی دیگر، متفکرانـی چـون ملکیـان و سـروش رهیافـت هـای اخلاقـی و سیاسـی خــود را در چـارچوب رهیافـت هــای جهـانی ارائــه کرده اند که از لحاظ ارزشی سـکولار، و بـا ماهیـت انقـلاب اسـلامی در تعارض بوده است. در واقع ، ضعف نظریه پردازی جامع و مانع متناسب با ارزش های انقلاب اسلامی، از مهم ترین خلل های رهیافت های اخلاق و سیاست در ایران معاصر است. این نوشتار درصدد پاسخ دادن به ایـن سوال اصلی است : «رهیافت متفکران ایرانی معاصر، به ارتباط اخـلاق و سیاست چگونه بوده است ؟». نگارنـدگان در پاسـخ بـه ایـن پرسـش از روش توصـیفی و تحلیلـی بـرای تنقـیح دیـدگاه متفکـران ایرانـی بهـره برده اند.
نوشته
این رساله برای نخستین‌بار در چارچوب مطالعات تحلیل گفتمانی به بررسی نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. نقش علامه در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی مسئله مبهم و ناشناخته-ای است که رساله حاضر تلاش نموده مطالعه نظام‌مند و مفصلی در این‌باره انجام دهد. به‌زعمِ رساله حاضر، اگرچه علامه طباطبایی به عنوان «فیلسوفِ مفسر» برخلاف امام خمینی به عنوان «فقیه عارف»، در تحولات سیاسی انقلاب ایران وارد نشد اما علامه به شکلی «بینامتنی» و «بیناگفتمانی» با محوریت نظریه ادراکات اعتباری وارد «میدان منازعات معرفتی و نظری» شده و در تکوین و قوام گفتمان انقلاب اسلامی نقش ممتاز و برجسته ایفا نموده است. این پژوهش در چارچوب مطالعات گفتمانی به دو پرسش اصلی پرداخته است: 1. نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال‌های تشکیل‌دهنده گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟ 2. سازوکارهای اجتماعی انتشار اندیشه‌های علامه طباطبایی در پیوند با تکوین گفتمان انقلاب اسلامی، کدامند؟ پژوهش حاضر پس از تدوین نوآورانه‌ی هفت معیار برای انتخاب دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی، با استفاده از تکنیک «تحلیل مضمون» تلاش نموده «کلمات تکراری، مکنون و کلیدی» مطرح در متون مربوط به گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه علامه طباطبایی را شناسایی کرده و با «مقایسه، هم‌سنجی و کاوش موضوعات مهم» در این منابع، دال «جمهوری اسلامی» را به مثابه دال مرکزی و دال‌های «فرهنگ، عدالت، آزادی و استقلال» را به عنوان مفاهیم اصلیِ گفتمان انقلاب اسلامی شناسایی نموده است که جملگی حول دال کانونی، گرد آمده‌اند. در این رساله، مفهوم جمهوری اسلامی با استناد به معیارهای هفتگانه شناسایی دال مرکزی، نسبت به دال‌های پیشنهادی رقیبی همچون «حکومت اسلامی، امام خمینی، ولایت فقیه، اسلام، بازگشت به اسلام و فطرت» از ارجحیت بیشتری برای انتخاب دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی، برخوردار شده است. پژوهش حاضر نشان می‌دهدکه نظریه ابتکاریِ ادراکات اعتباری، بنیاد تفکر اجتماعی-سیاسی علامه طباطبایی را تشکیل داده و علامه با تقریر «اصل استخدام» و گستره آن در مناسبات اجتماعی، آن را محور مرکزی نظریه ادراکات اعتباری و بنیان اندیشه اجتماعی-سیاسی خویش قرار داده است. علامه در چارچوب اعتباریات، با طرح مفاهیمِ «استخدام متقابل»، «مُلک اجتماعی»، «حکومت اجتماعی دینی» و «تفکر اجتماعی»، مفصل‌بندی جدیدی از دال‌های شناورِ «آزادی، اجتماع، عدالت اجتماعی، حکومت، قانون، نبوت و دین» ارائه کرده که از نظر پژوهش حاضر، بنیان‌های فلسفیِ گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. به طوری که می‌توان گفت دستگاه نظریِ ادراکات اعتباری، چارچوب اصلی گفتمان انقلاب اسلامی را تشکیل داده است. از دیدگاه گفتمانی، نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین گفتمان انقلاب اسلامی این است که وی از موضعِ سوژگی «فیلسوف مفسر» در غیریت‌سازیِ بیناگفتمانی (گفتمان چپ، لیبرال و دموکرات) و غیریت‌سازیِ بینامتنیِ گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان‌های رقیب (گفتمان علمای مشروعه‌خواه و مشروطه‌خواه، گفتمان چپ اسلامی، دموکراسی اسلامی) و معنابخشی به دال مرکزی و دال‌های اصلی گفتمان انقلاب اسلامی ایران نقش اساسی و منحصر به فردی ایفا نموده است. پژوهش حاضر، در تحلیل جامعه‌شناختیِ «پیوند اندیشه علامه طباطبایی با گفتمان انقلاب اسلامی» سازوکارهای اجتماعی همچون «حلقه‌های فکری»، «تعاملات بین نسلی»، «اجتماعات گفتمانی» و «ژانر نوشتاری و گفتاری» را شناسایی و مورد بررسی قرار داده است.
نوشته
این مقاله در چهارچوب مطالعات تحلیل گفتمانی به نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال «جمهوری اسلامی» در معنای مورد نظر گفتمان انقلاب اسلامی 1357 ایران می‌پردازد. پروبلماتیک نوشتار حاضر، بررسی نقش‌ متفکری است که فاقد راهبرد سیاسی در عرصه انقلاب بوده است. ذیل این مسئله، به دو پرسش اصلی پرداخته‌شده است: 1. نقش اندیشه علامه طباطبایی در تکوین دال جمهوری اسلامی در معنای موردنظر گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟ 2. سازوکارهای اجتماعی پیوند اندیشة علامه طباطبایی با گفتمان انقلاب اسلامی چیست؟ پژوهش حاضر با استفاده از فن «تحلیل مضمون» به شناسایی کلمات تکراری، مکنون و کلیدی در متون مربوط به اندیشه علامه طباطبایی و گفتمان انقلاب اسلامی مبادرت می‌کند و نشان می‌دهد علامه در چهارچوب نظری اعتباریات، بنیان‌های فلسفی طرح «جمهوری اسلامی» را پی ریخته است. اندیشه علامه طباطبایی از مجرای سازوکارهای اجتماعی همچون «حلقه‌های فکری»، «تعاملات بین نسلی»، «اجتماعات گفتمانی» و «ژانر نوشتاری و گفتاری» با گفتمان انقلاب اسلامی نیز پیوند پیداکرده است.
نوشته
Footer