تساهل و تسامح به معنای سهل انگاری و بی توجهی، بلکه به معنای آسان گرفتن و تحمل نظر مخالف است، و معمولاً بر یکی از سه مبنای معرفت شناختی، هستی شناختی یا انسان شناختی استوار است. دین اسلام، تساهل را نه در همه عرصهها می پذیرد، و نه به طور کلی آن را نفی میکند. علامه طباطبایی نسبت به تمدن غرب برخوردی عالمانه دارد، نه چنان است که مرعوب باشد و نه یکسره همه دستاوردهای آنان را نفی میکند، او تمدن غرب را تمدنی غیردینی میداند که نمیتوان در آن بدون تغییرهای بنیادین، احکام اسلام را اجرا نمود. علامه، شریعت را غیر قابل تغییر دانسته، و در باب شریعت به هیچ روی قائل به تساهل نیست، و معتقد است که احکام اسلامی هم در وضع و هم در اظهار و اجرای خود توأم با نوعی مدارا و نرمی بوده است. به نظر او اسلام، آزادی عقیده را به رسمیت نمی شناسد، اما اجازه اظهار عقیده را میدهد. از دیدگاه او آزادی و تساهل محدودند، و کیفیت و اندازه این حدود با رجوع به سنت های مشترک و مألوف هر جامعه فهم می-شود. شهید مطهری به مباحث تساهل کمتر پرداخته است. او تساهل به معنای تحمل دیگران و آسان بودن شریعت را می پذیرد، اما تساهل به معنای سهل انگاری و سازش کاری در امر دین را رد میکند. او تأکید میکند که دعوت اسلام به جهان منشی و اخذ حکمت حتی از کافر نشانه تساهل در اسلام است. او بین فکر و عقیده تفاوت قائل بود، و به آزادی فکر معتقد است. از نظر وی انسانها باید در سایه تفکر به انتخاب و گزینش دست بزنند. عقل در دیدگاه شهید مطهری از اعتبار بیشتری برخوردار است، و راه سعادت و خوشبختی در قرآن بیان شده، و در صورت تعارض حکم عقلی با نص احکام اسلام، این حکم عقل است که باید مقدم داشته شود، و مجتهد با استفاده از ابزار عقل و درک شرایط میتواند برخی احکام را تغیر داده و به تأخیر بی اندازد.
نوشته
Footer